به گزارش خبرگزاری آنا، عربستان سعودی با ایفای نقش میانجی در بحران اوکراین، نشان داد که سیاست خارجی آن بیش از هر چیز بر اساس منافع فرصتطلبانه طراحی میشود. این کشور که تا چند سال پیش تنها بهعنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت شناخته میشد، اکنون با بحران اوکراین دست به دیپلماسی فعال زده و خود را در قامت یک قدرت میانجیگر به جهان معرفی میکند. اما نگاهی دقیقتر به این رویکرد، نشاندهنده تناقضها و عدم انسجامی است که در سیاست خارجی این کشور دیده میشود؛ تناقضهایی که بهدلیل ملاک قرار دادن منافع مقطعی، بارها اصول انسانی و ارزشهای دیپلماتیک را نادیده گرفتهاند.
عربستان در بحران اوکراین تلاش دارد به یکی از بازیگران مهم در عرصه دیپلماتیک جهانی تبدیل شود. این کشور میخواهد خود را از قالب یک دولت نفتمحور خارج کرده و به قدرتی تاثیرگذار در حل بحرانهای پیچیده جهانی تبدیل شود؛ حرکتی که بهطور مستقیم در راستای هدف بلندپروازانه ریاض به نام چشمانداز ۲۰۳۰ است. اما این ادعاها در عمل، بیشتر رنگوبوی تامین منافع اقتصادی فوری و بازسازی وجهه آسیبدیده عربستان را دارد. تلاش ریاض برای استفاده از بحران اوکراین، بهویژه از مسائل انسانی، چون تبادل زندانیان و اعزام کمکهای بشردوستانه، بیشتر شبیه به یک نمایش دیپلماتیک است که هدف آن جلب نظر مثبت غرب است، نه حل واقعی بحران یا پاسداری از ارزشهای انسانی.
یکی از مهمترین انگیزههای عربستان در بحران اوکراین، حفظ ثبات بازارهای انرژی و کنترل نوسانات قیمتهاست. این کشور که از تحریمهای غرب علیه روسیه و اختلال در زنجیره تأمین انرژی سود سرشاری برده، در عین حال نگران بیثباتی بازارهای جهانی است که میتواند در بلندمدت به اقتصاد وابسته به نفت عربستان آسیب بزند. در این میان، نقش میانجیگری عربستان ابزاری شده تا ریاض از یک طرف به غرب نشان دهد که میتواند توازن در انرژی جهانی را حفظ کند و از سوی دیگر روابط اقتصادی خود با روسیه را قربانی نکند. این سیاست دوگانه عربستان، اما بیش از حد به منافع کوتاهمدت گره خورده و در عمل، نشاندهنده یک سیاست خارجی فاقد اصول روشن و پایدار است.
ایفای نقش میانجی در بحران اوکراین برای عربستان، فرصتی برای تقویت روابط آسیبدیده با غرب، بهویژه ایالات متحده و اتحادیه اروپا بوده است. پس از قتل جمال خاشقچی و چالشهای حقوق بشری که این کشور در سطح بینالمللی با آن مواجه شد، عربستان بهدنبال یافتن راهی برای جلب رضایت غرب است. میانجیگری در بحران اوکراین، فرصتی ایجاد کرده که ریاض بتواند تصویر خود را به عنوان یک شریک قابل اعتماد و یک کشور مسئول بازسازی کند. اما نکته اینجاست که این تلاش در عین حال نوعی بهرهبرداری از بحران انسانی در اوکراین برای کسب منافع سیاسی است. اگر عربستان واقعا به اصول انسانی متعهد است، چرا در بحرانهای گذشته مانند جنگ داخلی سوریه یا کشتار علویها چنین موضع فعالی اتخاذ نکرد؟
رفتار عربستان در بحران سوریه و اوکراین تفاوتهای فاحشی دارد که تناقض سیاست خارجی این کشور را به وضوح آشکار میکند. عربستان در کشتارهای سوریه در گذشته از مخالفان اسد حمایت کرد و هم اکنون نیز در برابر کشتارهای علویها و جنایات حکومت تروریستی جولانی هیچ واکنشی نشان نداد. عدم موضعگیری قاطع عربستان در بحران سوریه و چشمپوشی از کشتار وسیع علویها و سایر اقوام در این کشور، نشان میدهد که مسائل انسانی هیچگاه اولویت واقعی ریاض نبودهاند. در مقابل، میانجیگری در اوکراین، به دلیل بازتابهای بینالمللی و فرصتهای اقتصادی و دیپلماتیکی که ایجاد میکند، به سیاست اصلی عربستان تبدیل شده است.
عربستان همچنین در قالب توافقات اوپک پلاس با مسکو همکاری نزدیک دارد و نمیخواهد این روابط اقتصادی را بهدلیل موضوعات مختلف از جمله اوکراین قربانی کند. از طرفی، میانجیگری عربستان در بحران اوکراین بهگونهای طراحی شده که حتی در این بحران جهانی، به طور کامل علیه روسیه موضعگیری نکند و تعادل در روابط خود با مسکو را حفظ کند. چنین سیاستی به وضوح نشان میدهد که عربستان سعودی نمیخواهد ارزشهای انسانی را در سیاست خارجی خود دخیل کند و اصلا از باب انسانی به اتمام یک بحران فکر نمیکند بلکه تمام تصمیمات آن بر اساس محاسبات استراتژیک طراحی شدهاند.
تفاوت دیگر میان بحران سوریه و اوکراین، در ابعاد و پیامدهای آنهاست. بحران سوریه، علیرغم آثار گسترده انسانی، بیشتر به سطح منطقهای محدود بود و مستقیما بر منافع اقتصادی عربستان و روابط آن با قدرتهای جهانی تأثیر نداشت. اما بحران اوکراین، بهدلیل پیامدهای جهانیاش، فرصتی بینظیر برای عربستان ایجاد کرد تا بتواند در قلب دیپلماسی بینالمللی نقشی ایفا کند. این تفاوت در ابعاد بحرانها، دلیل اصلی سرمایهگذاری عربستان سعودی بر اوکراین و بیتوجهی نسبی آن به جنگ سوریه است.
عربستان از میانجیگری در بحران اوکراین به عنوان ابزاری برای بازتحکیم نقش خود در نظم جهانی استفاده کرده است. ارسال کمکهای بشردوستانه، مذاکرات تبادل زندانیان و تلاش برای کاهش نوسانات انرژی، همگی نمادهایی از سیاست فرصتطلبانه ریاض هستند. اما در پشت این اقدامات، هیچ نشانهی روشنی از تعهد واقعی به حل بحران دیده نمیشود. میانجیگری عربستان بیش از آنکه یک سیاست اصولی باشد، بهعنوان ابزاری برای بهرهبرداری سیاسی و اقتصادی طراحی شده است.
رویکرد عربستان که در بحران اوکراین به شدت فرصتطلبانه است، نشان میدهد که مسائل انسانی و اصول دیپلماتیک واقعی جایگاهی در سیاست خارجی این کشور ندارند. ریاض با اتخاذ تصمیمات متغیر و متناقض، تلاش دارد در هر مقطع از بحرانها، تنها منافع آنی خود را تامین کند. این سیاست شاید در کوتاهمدت برای عربستان موثر باشد، اما در بلندمدت، اعتبار دیپلماتیک این کشور را خدشهدار خواهد کرد و انسجام سیاست خارجی آن را زیر سوال خواهد برد.
بحران اوکراین، برای عربستان ابزاری برای کسب مشروعیت بینالمللی، تقویت روابط با غرب و حفظ موقعیت در بازارهای انرژی بود. اما این کشور نشان داده که حاضر است ارزشهای انسانی و اصولهای بنیادین دیپلماسی را قربانی منافع اقتصادی و سیاسی کند. چنین سیاستی، شکاف عمیقی میان ادعاهای عربستان و واقعیتهای آن ایجاد کرده است؛ شکافی که شاید در ظاهر بهدلیل تزریق منابع نفتی و دیپلماتیک قابل پوشاندن باشد، اما در نهایت، ماهیت واقعی سیاست خارجی عربستان را آشکار کرده و آن را به کشوری کاملاً فرصتطلب تبدیل خواهد کرد.
انتهای پیام/