به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت خدیجه کبری(سلام الله علیها) از زنان برجسته قریش بود که به پاکدامنی، خردمندی و ثروت فراوان شهرت داشت. ایشان نخستین زنی بودند که به پیامبر اکرم (ص) ایمان آوردند و با حمایت بیدریغ خود، نقش کلیدی در گسترش اسلام ایفا کردند.
حضرت خدیجه دختر خویلد بن اسد بن عبدالعزی بن قصی، از خاندان قریش و فاطمه بنت زائده بود. سال تولد او را پانزده سال قبل از عام الفیل گفتهاند.او ثروتمند بود و سرمایه خود را برای تجارت، به کار میگرفت.
در گزارشات تاریخی به جایگاه بالای اجتماعی و حُسن شهرت او در شرف و نسب اشاره شده است. ابن سیدالناس در این باره آورده است: «او زنی شریف و با درایت بود که خداوند خیر و کرامت برای او در نظر گرفته و دارای شرافتی عظیم و ثروتی زیاد بود».پسر عموی خدیجه ورقة بن نوفل از کاهنان عرب بوده است و چنانکه نوشته اند از کتابهای ادیان پیشین اطلاع داشت.
ازدواج
برخی عالمان شیعه بر این باورند که خدیجه کبری پیش از ازدواج با پیامبر، ازدواج نکرده است. ابن شهرآشوب از قول سید مرتضی در شافی و شیخ طوسی در تلخیص الشافی، به دوشیزه بودن خدیجه هنگام ازدواج با پیامبر اکرم اشاره کرده است. علامهجعفر مرتضی محقق شیعه بر این باور است که با توجه به تعصبات قبیلهای در حجاز، ازدواج خدیجه که از بزرگان قریش بود، با دو اعرابی از قبایل تمیم و مخزوم، پذیرفتنی نیست. وی همچنین بیشتر مطالبی که در این رابطه نقل شده را محصول دست سیاست بازان یهود و حسودان میداند.
همه منابع تاریخی، خدیجه کبری را اولین همسر پیامبر اکرم معرفی کردهاند. با این حال، زمان دقیق ازدواج این دو روشن نیست. سن پیامبر در هنگام ازدواج با خدیجه، ۲۱ تا ۳۷ سال ذکر شده است ولی آنچه مورد اعتماد مورخان است ۲۵ سال میباشد.چنانکه در منابع آمده است، خدیجه(س)، پیشنهاد ازدواج با پیامبر را مطرح کرده است. این پیشنهاد پس از آن روی داد که با امانتداری محمد(ص) آشنا شد، و او را امین بر مالش قرار داد و پس از برگشتن پیامبر از سفر تجاری شام، توسط مَیسَره، غلامش، با ویژگیهای محمد(ص) آشنا شد. برخی از مورخان بر این باورند که خدیجه، به دلیل صداقت، امانت، حسن خلق و درستکاری پیامبر(ص)، پیشنهاد ازدواج را مطرح ساخته است. ابن اثیر در کتاب اسد الغابه، همین عوامل را بیان کرده است.
اختلاف بسیاری بر سر تعداد فرزندان خدیجه (س) و پیامبر وجود دارد. در بیشتر منابع گفته شده است که همه فرزندان حضرت محمد را خدیجه به دنیا آورده است و ایشان از دیگر همسرانشان صاحب فرزند نشده است. در برخی منابع نیز تعداد پسران ایشان دو نفر به نامهای قاسم و عبدالله ذکر شده است. به گفته برخی از محققان شیعه، حضرت فاطمه (س) تنها دختر خدیجه (س) و پیامبر (ص) بوده و سه دختر دیگر، فرزندان رسول خدا (ص) و خدیجه نبودهاند، بلکه دخترخواندههای پیامبر (ص) بودهاند. حضرت فاطمه آخرین دختر پیامبر و تنها فرزندی بود که در زمان وفات ایشان در قید حیات بود.
حضـرت خدیجه (س ) به عنوان اولین بانوی مسلمان در ترویج فرهنگ اسلامی و الگوی یک زن مـسلمان نـقش والای خود را ایفا کرده اســت و بانوان بســیاری از تربیت عملی وی درس ها آموخته اند. در نقل علی بن ابراهیم-از محدثین شیعه-آمده است که در تفسیر آیه مبارکه: «فاصدع بما تؤمر و اعرض عن المشرکین» چنین گوید: این آیه در مکه نازل شد پس از گذشت سه سال از نبوت رسول خدا (ص) و ماجرا از این قرار بود که مقام نبوت روز دوشنبه بر رسول خدا (ص) نازل شد وعلی علیه السلام روز سه شنبه مسلمان شد و پس از او خدیجه دختر خویلد همسررسول خدا (ص) مسلمان شد... و در نقل کتاب «طرف» سید بن طاووس که از کتاب وصیة عیسی بن مستفاد از حضرت موسی بن جعفر از پدرش امام صادق علیهما السلام روایت کرده اینگونه است که رسول خدا (ص) آن دو را با یکدیگر به اسلام دعوت فرمود و آن دو با همدیگر یکباره ایمان آورده اسلام را پذیرفتند...
تولد حضرت فاطمه سلام الله علیها
امام صادق علیه السلام می فرمود: «وقتی خدیجه علیهاالسلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به همسری برگزید، زنان مکّه به دلیل دشمنی با آن حضرت، از او دور شدند، آنان نه تنها به خدیجه علیهاالسلام سلام نمی کردند؛ حتّی از رفت و آمد زنان دیگر هم جلوگیری می نمودند. به این ترتیب وحشتی عجیب بر وجود خدیجه مستولی شد؛ البته او بیشتر از این می ترسید که به پیامبر صلی الله علیه و آله آسیبی برسانند. وقتی خدیجه به فاطمه حامله شد، فاطمه در شکم مادر با او سخن می گفت و مونس مادر بود و او را به صبر توصیه می فرمود امّا خدیجه این حالت را از پیامبر مخفی می داشت تا آن که روزی حضرت داخل شد و شنید که خدیجه با کسی سخن می گوید. حضرت به اطراف نگریست؛ امّا کسی را ندید، پرسید:, ای خدیجه! با چه کسی سخن می گویی؟، خدیجه در پاسخ به کودکی که در شکم داشت، اشاره کرد و پاسخ داد:, فرزندی که در شکم دارم، با من سخن می گوید و مونس من است.، حضرت فرمود: در همین لحظه جبرییل به من خبر داد که این فرزند دختر است. او و نسل او طاهر، بابرکت و خجسته است و خداوند نسل مرا از او به وجود خواهد آورد. از نسل او امامان دین متولّد می شوندو حق تعالی بعد از قطع وحی، آن ها را جانشین خود در زمین قرار می دهد.
حضرت خدیجه علیها السلام، این بانوی بزرگوار نه تنها از عمق جان به رسالت پیامبر ایمان آورد، بلکه او را در برابر سختی ها و تکذیب مشرکان و بدخواهان یاری داد. تا زنده بود، اجازه نداد آزار و شکنجه مشرکان بر رسول خدا صلی الله علیه و آله سخت آید. هنگامی که رسول الله صلی الله علیه و آله با باری از مصیبت و اندوه به خانه می آمد، خدیجه او را دلداری می داد و نگرانی را از ذهن و خاطرش می زدود. اموال حضرت خدیجه علیها السلام به عنوان ابزاری مناسب از همان ابتدا در خدمت اسلام و پیشرفت آن قرار گرفت. جالب این که آخرین بخش از دارایی خدیجه توسط امیر مؤمنان (ع) در سفر هجرت به مدینه صرف شد. سفر اکثر مسلمانان با اموال خدیجه ممکن شد. آخرین آن ها هم قافله ای بود که امیر المؤمنین (ع) آن را سرپرستی کرد.
رحلت جانگداز
حضرت خدیجه (س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد. چون بیماری خدیجه شدت یافت، عرض کرد: یا رسول الله! چند وصیت دارم: من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن. پیامبر (ص) فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی. در خانه ام بسیار خسته شدی و اموالت را درراه خدا مصرف کردی.
عرض کرد: یا رسول الله! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید؛ و به فاطمه زهرا (س) اشاره کرد. چون او بعد ازمن یتیم و غریب خواهد شد. پس مبادا کسی از زنان قریش به اوآزار برساند. مبادا کسی به صورتش سیلی بزند. مبادا کسی بر اوفریاد بکشد. مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زننده ای داشته باشد. اما وصیت سوم را شرم می کنم برایت بگویم. آن را به فاطمه عرض می کنم تا او برایت بازگو کند. سپس فاطمه را فراخواند و به وی فرمود: نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم می گوید: من از قبر در هراسم؛ از تو می خواهم مرا درلباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی.
پس فاطمه زهرا (س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر (ص) عرض کرد. پیامبر اکرم (ص) آن پیراهن را برای خدیجه فرستاد و او بسیار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبراکرم (ص) غسل و کفن وی را به عهده گرفت. ناگهان جبرئیل درحالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله، خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم. حضرت خدیجه (س) در سن ۶۵ سالگی در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیغمبر خدا (ص) شخصا خدیجه را غسل داد، حنوط کرد و با همان پارچه ای که جبرئیل از طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود، کفن کرد. رسول خدا (ص) شخصا درون قبر رفت، سپس خدیجه را در خاک نهاد و آنگاه سنگ لحد را در جای خویش استوار ساخت. او بر خدیجه اشک می ریخت، دعا می کرد و برایش آمرزش می طلبید. آرامگاه خدیجه در قبرستان ابوطالب یا حجون در مکه واقع است.
از عایشه روایت کرده اند که گوید:هیچگاه نمی شد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یادمی کرد و ستایش و مدح او را می نمود، تا اینکه روزی طبق همان شیوه ای که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد، دراینوقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم: خدیجه جز پیرزنی بیش نبود در صورتی که خداوند بهتر از اوبهره تو کرده.! عایشه گوید: در اینوقت رسول خدا-که این سخن مرا شنید غضبناک شد به حدی که از شدت غضب موهای جلوی سرآن حضرت حرکت کرد آنگاه فرمود: بخدا سوگند خداوند بهتر از او زنی به من نداده،او بود که بمن ایمان آورد هنگامی که مردم کفر ورزیدند،و او بود که مراتصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده (و دروغگویم خواندند) واو بود که در مال خود با من مواسات کرد (و مرا بر خود مقدم داشت) در وقتی که مردم محرومم کردند،و از او بود که خداوند فرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر نسبت به فرزند محرومم ساخت.
فلواننی امسیت فی کل نعمه و دامت لی الدنیا و تملک الاکاسره
فما سویت عندی جناح بعوضه اذا لم یکن عینی لعینک ناظره
اگر تمام نعمتهای دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسراها وپادشاهان را داشته باشم ، در نظرم هیچ ارزش ندارد زمانی که چشم به چشم تو نیافتند...