سرویس سیاست مشرق- چند روز پس از پیروزی پزشکیان در انتخابات و درست در شرایطی که نه رئیسجمهور جدید مراسم تنفیذش برگزار شده و نه ترکیب کابینهاش معلوم، یک روزنامه اصلاحطلب در تیتری عجیب اما قابل تأمل خبر نوشت که پزشکیان به زودی گورباچف نظام خواهد شد!
در عالم سیاست ایران به ویژه اصلاحطلبان گورباچف یک شخصیت خاص است و او را معمار سقوط شوروی میخوانند، خیلی روشن بود که منظور آن روزنامه از تشبیه رئیسجمهور جدید ایران به رهبر سابق شوروی تصویر سازی از شرایطی با بحرانهای پیچیده بود که در نهایت کشور را به سوی فروپاشی پیش خواهد برد.
زیرا که گورباچف با تغییر در سیاستگذاریهای داخلی شوروی که تحت عنوان برنامههای اصلاحی معروف به پروسترویکا (بازسازی) و گلاسنوست (شفافیت) شناختهشده بود و نیز کنشهایی عجیب در سیاست خارجی از طریق کاهش تنشها با آمریکاییها شرایطی را پدید آورد که مسکو در سراشیبی سقوط افتاد.
البته هنوز مشخص نیست که منظور آن روزنامه اصلاحطلب از مقایسه پزشکیان با گورباچف چه بوده و اصولاً چه کسانی و با چه نیتی این خط تحلیلی را رسانهای کردهاند، اما حوادث بعدی در اطراف پاستور نشان داد که برخی در تلاش هستند که با ایجاد تلاطمهای سیاسی در اطراف رئیسجمهور او را به سمتی هدایت کنند که یا به سیم آخر زده و کشور را دچار بحرانهای سیاسی کند یا آنکه عطای کار را به لقایش بخشیده و با دادن استعفا شوک سختی را وارد نماید.
برخی آگاهان سیاسی گفتهاند که کشاندن رئیسجمهور به این نقطه نه فقط در میان برخی اصلاحطلبان رادیکال بلکه در میان برخی طیفهای سیاسی دیگر که انگیزههای انتخاباتی نیز دارند فعال بوده است. چپهای رادیکال معتقدند که اگر مواضع رئیسجمهور رادیکال نباشد امکان بروز اصلاحات ساختاری وجود نداشته و در این وضعیت بودن یا نبودن رئیسجمهور فرقی به حال آنها ندارد. این جریان خاص سیاسی معتقد است که در برابر نظام باید یا رومی روم بود یا زنگی زنگ!
این خط سیاسی در میان اصلاحطلبان تندرو دارای سابقه نیز بوده است، از جمله در میانههای بهار اصلاحات در سال ۷۶ که برخی از نزدیکان خاتمی در تلاش بودند او را با گورباچف مقایسه کرده تا شاید به واسطه این تشبیهات اصلاحاتی به کشور تحمیل شود که از درون آن وقایعی چون رفراندم قانون اساسی، تغییر در شکل و فرمول انتخابات و حتی براندازی حاصل آید.
روزنامه حیاتنو نزدیک به اصلاحطلبان رادیکال در همان ایام نوشته که خاتمی گورباچف خوبی است ولی یلتسین ندارد تا با ضربهای نظام را خرد کند. در آن روزها برخی اصلاحطلبان معتقد بودند که باید در نظام یک «بیگ بنگ» یا انفجار بزرگ روی دهد زیرا که جامعه ایران پس از جنگ با انفجار مطالبات و تقاضاهای فروخفتهای مواجه شده که راهحلهای حکومتی و راهکارهای مصلحتی نظیر بازنگری قانون اساسی و تأسیس مجمع تشخیص مصلحت و گفتمان سنتی از پس آن برنمیآید.
ابراهیم اصغر زاده ازجمله لیدرهای فکری و عملیاتی اصلاحطلبان در روزنامه همبستگی درباره گورباچفی کردن خاتمی نوشته بود:
عصری که علیرغم فرصتهای نو برای جهان، حامل تهدیدات و خطرات جدیدی هم برای پیروزمندان و هم تماشاچیانش داشت. «دشمنهراسی» که بنیادیترین اصل نظام معنایی جنگ سرد را تشکیل میداد، اینک آخرالزمان کمونیستستیزی از یکسو و ضدیت با سرمایهداری از دیگر سو فرارسیده بود. کمونیست هراسی که سالیان متمادی محور اصلی امنیت جهان سرمایهداری و اصل راهنمای منافع ملی آمریکا بود، بهسادگی رژیم چائوشسکو و دیوار برلین فرومیریخت و بنا کردن نظم جدید بدون در دست داشتن چشماندازی از دشمنان فرضی آن طنزی بیش نبود.
بیان این دست مطالب از سوی اصلاحطلبان حکایت از آن داشت که برخی تمایل دارند که مبارزه با استعمار آمریکایی را شعاری توخالی خوانده و با تشابه سازی از خاتمی او را وادار به گرفتن تصمیماتی کنند که بهاندازه گورباچف بزرگ باشد، اصلاحطلبان در آن زمان این دگردیسی را «چپ نو» نامیده بودند.
ازجمله اثرات این معادلسازیهای سیاسی راهاندازی گروه دوستی پارلمانی ایران و فرانسه بود که طی آن نشستهای فراکسیون خط امام، مذاکرات و تریبون مجلس این فرصت را به اصلاحطلبان میداد تا با طرح مباحثی نظیر دوگانه «جمهوریت/ اسلامیت»، «قانونگرایی/ شخصیسازی»، «توسعهیافتگی/ عقبماندگی» و ارائه تعریف جدید از امنیت ملی که متضمنِ نوسازی اجتماعی و توسعه سیاسی و پذیرش تنوع و تکثر باشد دست بزنند که بهزعم خودشان هم سو با تحولات بینالمللی بود.
در همان روزها آقا فرمودند که نه آقای خاتمی گورباچف است و نه جریان افراطی یلتسین، رهبر انقلاب در شرح این شبیهسازیهای عجیب درباره خاتمی فرمودند:
من واقعاً دریغم میآید که اسم خاتمی را با گورباچف مقایسه کنم؛ ولی آنها این مقایسه را کردند و صریحاً گفتند که در ایران هم گورباچفی به قدرت رسید، البته فراموش نکنیم که متأسفانه یک عدّه هم در داخل خوششان آمد و این اهانت را نفهمیدند و آن توطئهای را که پشت این اهانت هست، بهطریقاولی نفهمیدند. به مغرضان و آنهایی که میفهمند چه دارد اتفاق میافتد و چه میخواهند پیش بیاورند، کاری ندارم؛ اما یک عدّه از آنهایی که مغرض هم نبودند، نفهمیدند که چه شد و دشمن چه میخواهد انجام دهد.
رهبر انقلاب در ادامه بابیان اشتباهات اصلاحطلبان رادیکال در تبدیل کردن رئیسجمهور وقت به گورباچف میفرمایند:
اینها در چند مورد اشتباه کردند؛ اشتباه اولشان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمیِ جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایرانِ یکپارچه، شورویِ متشکل از سرزمینهای به هم سنجاقشده نیست. اشتباه پنجمشان این است که نقش بیبدیل رهبری دینی و معنوی در ایران، شوخی نیست.
بررسی اسناد نشان میدهد که اولین بار بحث گورباچفی کردن خاتمی توسط ضدانقلاب در خارج از کشور طراحی شده و سر از روزنامههای زنجیرهای درآورده بود، ورود رهبر انقلاب برای نجات رئیسجمهور اصلاحات را باید از همین زاویه تحلیل کرد.
علاوه بر اصلاحطلبان که همواره انگیزههای قوی و روشنی برای گورباچفی کردن رئیسجمهور داشتند، یک جریان رادیکال سیاسی دیگر که خود را انقلابی نیز میخواند تمایل داشت که دولت را به مرز استعفا و انحلال کشانده تا شاید به واسطه آن راهی به درون پاستور پیدا کند. این جریان در آن روزها در حال سنجش افکار عمومی بود که آیا میتوان با پخش شایعاتی چون بی کفایتی پزشکیان بخت خود را بیازماید!
نکته قابل توجه درباره گورباچفی کردن پزشکیان در آن روزها دارای یک نکته قابل توجه بود، همزمان با فشارهای داخلی برای کنار زدن رئیسجمهور یا کشاندن او به سوی یک بنبست رو به سقوط سرویسهای اطلاعاتی غربی نیز تلاش میکردند که به این خط ضریب ویژه داده و گسلها را بازتر کنند.
صحنهگردان اصلی این ماجرا نیز رسانه صهیونیستی اینترنشنال بود که تلاش داشت از پزشکیان یک دولت ناتمام بسازد، این عملیات خطرناک با آشکار ساختن اطلاعات محرمانه یکی از مدیران امنیتی رده بالای کشور در این شبکه تلویزیونی کلید خورد و نشان داد که میان برخی انگیزههای آلوده سیاسی داخلی و سرویس اطلاعاتی دشمن یک رابطه مربعی و تنگاتنگ وجود دارد.
خط دوم برکناری دولت با ایجاد دوقطبی/ این بار پای بنیصدر و آنتاگونیستیک کردن جامعه در میان است!
مقایسه پزشکیان با بنیصدر با هدف کنار زدن او از دولت از شهریور ماه امسال در برخی پیامرسانهای داخلی کلید خورده و اینگونه انگارهسازی شده بود که گویی رئیسجمهور به دلیل نداشتن کفایت لازم باید برکنار شود، در این پروژه فشار زیادی روی مجلس آمده و برخی با نوشتن پیامکهای سریالی برای نمایندگان در تدارک آن بودند که مقدمه استیضاح را فراهم آوردند، در این عملیات ویژه به نمایندگان گفته شده بود که عدم همراهی با این پروژه به معنای غیرانقلابی بودن آنها است.
این عملیات خاص رسانهای البته در خیابان نیز دارای پیوست نیز شده بود تا جایی که برخی گروههای سیاسی با پخش پوسترهای فراخوان در شبکههای اجتماعی در تلاش بودند تا دولت را به سوی «دوقطبی سازی» بکشانند. مقصر دانستن پزشکیان در ماجرای ترور شهید هنیه، ناکارآمد جلوه دادن دولت و نیز مرتبط دانستن عدم اجرای عملیات وعده صادق ۳ به پزشکیان از خطوط اصلی این طراحی بود.
دوقطبی کردن همه امور کشور از جمله روشهایی بود که در دهه شصت باعث بروز بحرانهای سیاسی خطرناک شده و برخی در حال تحریک دوباره آن بودند، البته بدون توجه به این موضوع که در آن زمان این دوقطبی کردن علاوه بر خصلتها رئیسجمهور وقت ریشه در تحریکات گروهک ترورریستی منافقین نیز داشت.
در آن زمان نشریه مناففین در شماره ۵۳ خود نوشته بود که از میان بنیصدر و حزب جمهور اسلامی فقط یکی باید باقی بماند. ارگان نفاق در ادامه افزوده بود که در این مسیر اگر لازم باشد خلقها خون نیز ریخته و کف خیابانهای تهران را با آن فرش خواهند کرد. ابوالحسن بنیصدر نیز به دلیل داشتن کیش شخصیتی عجیب و حرفهای درگوشی مسعود رجوی هر روز بدتر از دیروز شده تا جایی که دفاتر هماهنگی مردمی به اتاق جنگ تبدیل شده بود.
در آن روزها منافقین به بنیصدر توصیه کرده بودند که تنها راه پیروزی او بر حزب جمهوی اسلامی ایجاد دو قطبیهای سیاسی، تضاد و مسائل پیرامومن آن است.
نقطه اوج این ماجرا در زمستان سال ۵۹ بود؛ بنی صدر در روز ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ طی سخنانی به مناسبت سالگرد درگذشت مصدق، در زمین چمن دانشگاه تهران، به بهانه مقابله با چماقداری، ضمن تحریک جمعیت حاضر در دانشگاه، باعث بروز درگیری و زد و خوردهای گستردهای در دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف شد.
او در ضمن این درگیریها شدیداً به برخی از نهادهای انقلابی حمله کرد که همین مسأله عامل سوء استفاده گروههای ضد انقلاب شد و بعداً مشخص شد گروهها و سازمانهای دیگری نیز نظیر سازمان مجاهدین خلق، حزب رنجبران، حزب توده، سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر و اتحادیه کمونیستها و توفان در درگیریهای این روز نقش داشتهاند.
پس از این ماجرای تلخ و خونین روزنامه السیاسه در گزارشی نوشت که عملیات تقسیم ایران آغاز شده است؛ بنیصدر برای محاکمه دعوت شده است. این روزنامه نوشته بود که محافل داخلی ایران در ۲۴ ساعت گذشته به درگیری پرداختهاند و درخواستهایی از داخل مجلس شورای اسلامی و در گفتار رادیو و تلویزیون ایران برای محاکمه بنیصدر شده است. همچنین در این زمینه اطلاعات رسیده حاکیست این درگیری سرآغاز تقسیم ایران خواهد بود.
هدف منافقین در دهه ۶۰ از دوقطبیسازی آن بود که جامعه را چند تکه کرده و از دل تضادها رقبای خود را حذف کنند، منظور از «دوقطبی کردن» ، تبدیل تعارضها و رقابتهای سیاسی به آنتاگونیسم است؛ «آنتاگونیسم» به آنگونه از تضادهای اجتماعی و سیاسی اطلاق میشود که به حذف یکی از طرفین یا حداقل به رفتارهایی با هدف حذف طرف مقابل بینجامد.
یکی از مهمترین عناصر پربسامد در سخنان امام و رهبری انقلاب پرهیز از دوقطبی سازی اجتماعی و آنتاگونیستی است. از نگاه حضرت امام (ره) و نیز رهبر معظم انقلاب اسلامی دوقطبی سازی به شدت وحدت شکن است و از این رو شیطانیترین اقدام برای تفرقه و از هم پاشیدن جبهه حق است. ثمره دوقطبی سازی گم کردن دشمن اصلی است.
رهبرانقلاب خطاب به بسیجیان درباره دوقطبی میفرمایند:
از دوقطبیهای کاذب پرهیز کنید. کسانی که دین و انقلاب و ولایت فقیه را قبول دارند ولو اختلاف سلیقه داشته باشند برادران شما هستند، آنجا که سیل آمد بسیجیها نپرسیدند قومیت و سلیقه سیاسیات چیست؛ رفتند و به مردم خدمت کردند. این دو جمله به روشنی تصریح دارد که دشمن واقعی بین مردم نیست، دوقطبی را اینجا نباید ساخت.
نکته جالب توجه آن بود که این دوقطبی کردن عجیب برای کنار زدن رئیسجمهور درست در شرایطی شکل گرفته بود که کشور در یک رویارویی تمام عیار با رژیم صهیونی قرار داشته و دوقطبیسازان در میانه آن شرایط در تدارک حذف رئیسجمهور بودند.
بنیصدری کردن پزشکیان در هنگامه سفر رئیسجمهور به آمریکا و شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل شکل جدیتری به خود گرفت، جالب آنکه این اقدام باز هم یک محرک خارجی جالب توجه داشت!
این ماجرا با گزارش یک رسانه آمریکایی درباره محتوای یکی از مصاحبههای پزشکیان در آمریکا آغاز شد. در گزارشی که بلومبرگ تهیهکرده بود از این تیتر بزرگ استفاده شد که رئیسجمهور ایران در واکنش به تجاوزات رژیم صهیونیستی گفته بود که ایران حاضر است اسلحه خود را بر زمین بگذارد که اشاره به تسلیم شدن در این جنگ نامتقارن دارد.
این خط خبری در حالی مطرح شد که رئیسجمهور در بخش از سخنرانی خود به استاندارد دوگانهای که در غرب نسبت به عملکرد ایران و رژیم صهیونیستی ااعمال میشود اشاره میکند، جایی که از ایران میخواهند به گروههای مقاومت کمک نکند، اما اسرائیل را تا دندان مسلح میکنند.
پزشکیان گفته بود که از ایران میخواهند برنامه صلحآمیز هستهایاش را جمع کند، اما اسرائیل میتوانند سلاح هستهای داشته باشد و دیگران را با آن تهدید کند. از ایران میخواهند برنامه موشکیاش را متوقف کند، اما اسرائیل میتواند هر سلاحی که خواست در اختیار داشته باشد. در چنین بستری میگوید ما آمادهایم تمام سلاحهایمان را بگذاریم کنار بهشرط اینکه اسرائیل هم بگذارد کنار!
البته سخنان رئیسجمهور دارای چند عبارت نامفهوم بود اما در کلیت اشاره به آن داشت که توقع غرب از ایران نا بهجاست و این نکته هیچ ارتباطی به مصالحه با رژیم صهیونیستی نداشت. بااینوجود عملیات خبری بلومبرگ بهصورت سلولی رشد پیدا میکند و در فاز دوم با انتشار فایل صوتی چنددقیقهای از شبکه اینترنشنال پیوست میخورد.
اینترنشنال از آغاز اغتشاشات پاییزی در سال ۱۴۰۱ به استخدام موساد درآمده و غیرطبیعی نبود که در این مرحله از فرصت طلایی پیشآمده بهرهبرداری کند.
در فایل صوتی اینترنشنال به این موضوع اشارهشده بود که ایران خواهان حضور نیروهای حافظ صلح در منطقه است که باز حاکی از خطای لسانی رئیسجمهور نیز بوده است. این دست اشتباهات و نیز عملیات روانی آمریکاییها با هدایت موساد باعث شد تا دوقطبیسازان مشکوک که خود را نیروی انقلابی نیز در فضای مجازی نامیده بودند از فرصت پیشآمده استفاده کرده و همراه با شبکه سایبری منافقین در مقر تروریستی اشرف ۳ خواهان برکناری پزشکیان شوند. آنها در مطالب منتشر شده پزشکیان را بنیصدر دوم نامیده و خواهان عزل او توسط مجلس یا استعفایش شده بودند. البته رصدهای اطلاعاتی و به دام افتادن برخی سرشبکهها نشان میدهد در این پروژه پولهایی هم بصورت رمزارز از خارج از مرزها وارد کشور و بین این اکانتها توزیع شده است.
نکته قابلتوجه در آن روزها این مسئله بود که هویتهای جعلی و البته انقلابینما در حالی در تلاش برای بنیصدری کردن دولت داشتندکه بحران سازی سیاسی در داخل کلان پروژه سرویس اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی محسوب میشود.
یک ماه قبل از بالا آوردن خط بنیصدری کردن پزشکیان رئیس میز ایران در موساد در نشست اطلاعاتی دریکی از کشورهای منطقه گفته بود که تنها راه کنترل ایران کشیدن بحران به داخل مرزهای آن است.
بررسیها نشان میداد که بنیصدری کردن، تلاش برای استعفای دولت؛ فرصت سازی برای سقوط آن و کمپین سازی برای شرمندگی از داشتن چنین دولتی باهدف کشاندن طیفهای مختلف به خیابان بوده که با تحلیلهای صهیونیستی تقاطع مشترک داشت.
پزشکیان برف زمستانی را نباید ببیند/ کلید خوردن عملیات شب اول ژانویه!
پاییز امسال با خبر ناترازیهای برقی و خاموشیهای نامنظم آغاز میشود. در آن زمان ناترازی انرژی باعث شده بود تا دولت در دوراهی افزایش قیمت حاملهای انرژی و خاموشیهای منظم، دومی را انتخاب کرده تا مسیر التهابات اقتصادی و اجتماعی را کنترل کرده باشد.
آمارهای رسمی شرکت ملی پالایش و پخش حکایت از آن داشت که در شش ماهه اول و بویژه شهریور ۱۴۰۳ و همزمان با تحلیف پزشکیان، سطح ذخایر نفتگاز نیروگاهها ۴۳ درصد و نفت کوره ۲۳ درصد نسبت به مدت مشابه پارسال (۱۴۰۲) کاهشیافته و یکی از راههای کنترل این وضعیت خاموشی هدفمند است.
بررسیها کارشناسی نشان میداد که گرچه دولت میتوانست با مدیریت بهتر نسبت به این مسئله مانع از فشار خاموشی روی اقشار مختلف جامعه در فصل زمستان شود و عدم ترک فعل در برخی وزارتخانههای مرتبط مشهود بود با این وجود برخی گروههای سیاسی رادیکال در داخل و خارج از کشور تلاش کردند از آب گلآلود شده ماهی گرفته و طرح برکناری پزشکیان را دوباره کلید بزنند، این برای بار سوم بود که استیضاح پزشکیان روی خط قرار گرفته بود!
در این مرحله تلاش بر این بود که در حوالی آبانماه اقداماتی شکل بگیرد که پزشکیان برف زمستانی را هیچ گاه در پاستور به چشم نبیند. برای رسیدن به این وضعیت نیز بود آشوبهایی خیابانی شکل بگیرد که شرایط عبور از پزشکیان را فراهم آورد. در این مرحله یک بلاگر لندننشین و یک شبکه سایبری به ظاهر انقلابی با یکدیگر تقاطع عملیاتی داشتند.
در این عملیات، ناکارآمد خواندن دولت در خاموشیها و ایجاد عصیان اجتماعی همسو با فتنه بنزینی در آبان ۹۸ مورد توجه قرار گرفته بود. درواقع مسطحسازی صورت گرفته در داخل بهوسیله برخی جریانهای رادیکال دارای مخرج مشترک با یکدیگر بود.
شواهد نشان میداد که علاوه بر این دو شبکه سایبری، سرویس اطلاعاتی دشمن با کمک گرفتن از رسانههای ضدانقلاب در تلاش بود که با پخش شایعات گستره از عصیان خاموشیهای زمستانی بهرهبرداری کرده و شبکه آشوب و اغتشاشات را دوباره به صحنه بیاورد، این شبکه نام این اقدام را «عملیات شب اول ژانویه» گذاشته و تلاش میکرد دولت پزشکیان به زمستان نرسد.
از نگاه سرویس اطلاعاتی بیگانه انباشت نارضایتیهای ناشی از ناکارآمدی منعکس در افزایش فقر و نابرابری، در کنار ناسازگاریهای فزاینده فرهنگی، منجر به اعتراضات آغشته به اغتشاشات متنوعی در ایران میشود که نمونه آن در آبان سال ۹۸ تجربهشده است؛ به نظر میرسد که در طراحی آن مقطع تدارکات اعتراضاتی بهمراتب خشنتر از آن سال با فراگیری بیشتر طراحیشده باشد.
سرنخ این کد آشوب در صحبتهای چندی قبل بنیامین نتانیاهو در خلال ضربات مقتدرانه جمهوری اسلامی به قلب رژیم صهیونیستی قابل مشاهده بود، آنجا که خطاب به مردم ایران تلاش کرد ملت را در مقابل نظام قرار دهد و زمین جنگ را از جغرافیای رژیم جعلی، به خیابانهای ایران تغییر دهد.
ایجاد شکاف حاکمیت-جامعه و نارضایتی اقتصادی از ناکارآمدی حکمرانی و افول اعتماد و سرمایه اجتماعی و ایجاد انگارههایی چون حاکمیت سرمایه سالار و جامعه طبقاتی سرفصل اولیه برای تدوین این پروژه خطرناک بود که در شبکههای اجتماعی دادهپردازی گردیده بود.
ساکنان ساختمان قرمز علیه پزشکیان!
یک ماه پس از شکست عملیات شب اول ژانویه تحرکات عجیب در اطراف دولت باعث شد بار دیگر خط برکناری پزشکیان وایرال شود. در اوایل آذر ماه خبر رسید که دولت توانایی پرداخت یارانهها را ندارد، این خبر با پمپاژ بالا در رسانههای اجتماعی و ایتایی دست به دست میشد و تحلیل آن ناکارآمدی دولت در اداره امور کشور بود.
این خبر در حالی منتشر میشد که میان سازمان هدفمندی یارانهها و وزات نفت بر سر شیوه پرداخت یارانه اختلاف جدی پیش آمده بود. درحالیکه رئیسجمهور اولین سفر استانی خود در سیستان و بلوچستان را آغاز کرده بود بود به ناگهان ستاد هدفمندی یارانهها در خبری که تنظیم آن بوی شیطنتهای خاص سیاسی میدهد اعلام کرد که تا زمانی که اعتبار لازم از سوی وزارت نفت صورت نگیرد امکان پرداخت یارانه را نخواهد داشت.
همزمان با پخش این خبر شایعه دیگری نیز پخش شد که بیمه تکمیلی بازنشستگان تأمین اجتماعی نیز قطعشده است. در کنار هم قرار گرفتن این دو خبر التهاب شدیدی در جامعه بهویژه دهکهای بالایی ایجاد کرده و برخی گمان کردند که کلیه خدمات اجتماعی دولت در یکشب قطعشده است.
البته تأخیر در پرداخت یارانه درگذشته نیز سابقه داشته اما صداهای متعدد و متناقض از درون دولت باعث شده بود تا استرس فراوانی در بخشهایی از جامعه شکل بگیرد. البته همه این اخبار را باید در کنار گزارش مرکز آمار قرارداد تا موج درونی آن را بهخوبی درک کرد. مرکز آمار در آخرین گزارش خود نوشته بود که وضعیت درآمد خالص ملی سرانه در سال ۱۴۰۲ نسبت به سال ۱۳۹۰، ۲۰ درصد کاهشیافته است!
بررسیها نشان میداد این دست اخبار به صورت جهتدار از داخل دولت به بیرون پخش شده است و بخشی از حلقههای امنیتی در پاستور در تلاش بودند که با ایجاد نارضایتی از یکسو و تحت فشار بودن دولت پزشکیان در سوی دیگر فرصتی برای مذاکره با آمریکاییها فراهم کنند.
تلاش برای کشاندن پزشکیان به سوی انحراف از سوی برخی برنامهریزان دولتی و نیز اصلاحطلبان رادیکال به مرور شواهد بیشتری نیز پیدا کرد. اوایل دی ماه و در هنگامه سفر رئیسجمهور به مصر یکی از اعضای دفتر اطلاع رسانی دولت در حساب شخصی خود نوشت که پزشکیان استعفا نداده است. این جمله آنقدر عجیب بود که توجه بسیاری از تحلیلگران امنیتی و سیاسی را به سوی خود جلب کرد.
بررسی و تحلیل دیتای بسیاری از اخبار در آن روزها حکایت از آن داشت که نهتنها خبری رسمی درباره احتمال استعفای رئیسجمهور طرح نشده است بلکه در فضای مجازی نیز بهجز شبکهای خاص که اهداف آن از قبل مشخص تقریباً هیچ سکوی رسانهای دراینباره سخنی به میان نیاورده است، درواقع ماجرای استعفای پزشکیان فاقد مرجعی در داخل کشور بوده است!
به نظر میرسید که مطرح کردن شایعه استعفا و حتی تعطیل کردن جلسات هیئت دولت دارای انگیزههایی است که بنمایه آن ایجاد یک تورم سیاسی در داخل و خروجی آن انسداد در خارج بوده است. در این پروژه جدید تیم رسانهای دولت در تلاش بود تا با مطرح کردن خط استعفای پزشکیان شرایطی را فراهم آورد که دولت بتواند از نظام امتیاز بگیرد. مهمترین امتیازاتی که مد نظر این جریان بود ایجاد خطی برای مذاکره با آمریکا، حفظ ظریف و لایحه حجاب بود.
این خط البته در میان اصلاحطلبان دارای سابقه نیز بوده است؛ خرداد سال ۷۷ سعید حجاریان دریکی از ساختمانهای پاستور به رئیسجمهور وقت پیشنهاد کرده بود که طرحی را برای عادیسازی رابطه با آمریکاییها نزد رهبر انقلاب ببرد و اگر مورد تائید قرار نگرفت، استعفا بدهد. خاتمی نیز به دلیل داشتن ذهن ساده از مسائل سیاسی با این طرح همراه شده و حتی به استانداران خود گفته بود که محکم بایستید اگر نخواستند باهم میرویم!
روزنامه اعتماد نزدیک به اصلاحطلبان رادیکال برای هل دادن دولت به چنین پرتگاهی با طرح این موضوع که پزشکیان آخرین فرصتها را نباید هدر بدهد، نوشته بود:
هیچچیز بهاندازه وفای به عهد و پیمان موجب اعتماد به فرد یا قدرت نمیشود و هیچچیز نیز بهاندازه نقض آن موجب بیاعتباری و بیاعتمادی به فرد یا قدرت نمیشود. البته باید پذیرفت که وفای به عهد و پیمان، حداقل در سطح سیاسی و حکومتی، قدری پیچیدهتر از پیمانهای فردی و مکتوب است. ولی اینکه پس از ۵ ماه از آمدن دولت هنوز در برابر رفع فیلترینگ مقاومت میشود یا چند نفر از بقایای تندروها که بیشتر به درد موزههای سیاسی میخورند را به جان دولت بیندازند و مرغ رسانه فراگیر نیز همچنان یکپا داشته باشد و برمدار پایداریون بچرخد یا بخواهند که مصوبه حجاب را ابلاغ کنند، هیچچیزی جز نقض پیمان را نشان نمیدهد.
خط استعفای رئیسجمهور پس از برکناری ظریف و نیز استیضاح همتی وزیر اقتصاد همراه با فشارهایی درباره مسئله حجاب و اینترنت بار دیگر از سوی اصلاحطلبان رادیکال و حلقهای خاص در ساختمان قرمز در پاستور بالا آمده است.
محمدرضا تاجیک از تئورسینهای رادیکال در جناح چپ درباره شکیت وفاق و مقدمه سازی برای کنار رفتن پزشکیان نوشته است:
️بهرغم طرح ابرمفهومی بهنام «وفاق»، در فهم برخی از اهالی اقلیم قدرت و سیاست، بهمثابه تنها راه برونشد از ناوضعیت یا وضعیتِ هاویهگون کنونی فرض شده، کماکان در هر هنگام و هنگامهای شاهد نقشآفرینی مؤثر مردمانِ خشمگینی هستیم که چون یکی مو از غیر پیش چشم داشته باشند، گوهرِ اندیشه او را همچون یشم میپندارند، زهرِ منیتشان بر کیمیای محبت غلبه دارد و جز خود نمیبینند و برنمیتابند، چون عکسِ برخی از خودیها را از دگرِ خویش میبینند، لاجرم بر آنان نیز، شمشیر میکشند، حقبودگی را قیاس از خود میگیرند و همسری با انبیا و اوصیا و اولیا برمیدارند. گفتهام و بازمیگویم، وفاق در نزد بسیاری از طالبان قدرت، همان اسم رمز تسخیر دولت است، مروز، تجلی و ترجمان این اسم رمز را در حذف و طرد یاران خود تجربه میکنید، ین هنوز از نتایج سحر است.
سروش دباغ فرزند عبدالکریم سروش نیز به پزشکیان توصیه کرده است که با توجه به آنکه نمیتواند به وعدههای خود عمل کند استعفا داده و برود، در بخشی از یادداشت این فعال رادیکال مقیم در خارج از کشور آمده است:
سرنوشت دولتهای خاتمی و روحانی پیش روی شماست؛ از آنها درس بگیرید و به کار ببندید. وقتی به دزدیها و غارتهای کلانی که در کشور انجام میشود، اشاره میکنید و در عین حال آنها را افشا نمیکنید؛ وقتی مردمان به عیان میبینند که کشتی «وفاق» شما به گل نشسته و به نحو محسوسی کسانی را سوار کرده که یا در دولت پیشین منصب و سمتی داشتند یا برخوردار از رانتهای نهادهای انتصابی بودند، اما کثیری از همفکرانتان و رأیدهندگان به شما همچنان پیادهاند، در آن جایی ندارند و به محاق رانده شدهاند؛ وقتی میگویید موافق مذاکرهام، اما توضیح نمیدهید اکنون که چشماندازی برای تحقق آن در میان نیست، چگونه میخواهید در این وضعیت وعدههایتان را محقق کنید (سلوک سیاسیای که مغایر با آیین شهریاری و شیوهٔ حکمرانی علی بن ابیطالبی است که بارها بدان استشهاد کردهاید)؛ تعجبی ندارد که شهروندان رفتهرفته از شما رویگردان شوند و امیدهای خود را بر باد رفته ببینند!
بررسیها نشان میدهد که با استعفای ظریف و برکناری همتی، تندروهای اصلاحطلب خط استعفای پزشکیان را بالا آورده و معتقدند که میگذارند پزشکیان کار کند و لذا بهتر است دیگر دولتی روی کار نبوده و هزینه کنار رفن پزشکیان را نظام بدهد.
روزنامه هممیهن نوشته است که باید «فاتحه وفاق» را خواند زیرا استفاده مجلس از ابزار قانونی خود برای نظارت بر دولت را تعبیر به مرگ وفاق و وفاق یکطرفه را میدهد.
روزنامه هممیهن نوشته است:
واقعیت این است که آقای پزشکیان انسان محترم و اخلاقی و پاکدستی است و مهمتر از همه اینکه آن اندازه در بند قدرت نیست که بخواهد به هر قیمتی در مسند آن بماند پزشکیان از روز اول با اعمال محدودیتهای شدید در انتخاب همکاران مواجه بود؛ بهطوریکه عملاً راه برای شکلگیری هر نوع مدیریت کارآمد بسته شد. همچنین، مخالفت با سادهترین شعار پزشکیان که رفع فیلترینگ بود، هنوز ادامه دارد. در زمینه گزینشها و اصلاحات رسانهای و رویکردهای خارجی و نیز غلبه نگاه امنیتی و... نیز، ظاهراً قرار نیست تغییر خاصی رخ دهد. اگر قرار به تغییر نیست؛ بنابراین، ترجیح دارد افرادی در مصادر امور باشند که با رویکردهای رسمی گذشته همخوانی دارند. کسانی که گمان میکنند قیمت ارز ناشی از مدیریت اقتصادی است و سیاست خارجی تاثیری بر آن ندارد... اگر قرار باشد رویکردها مثل گذشته ادامه یابد، هیچ دلیلی برای دفاع از افراد مسئول در این دولت نیست و بهتر است که برای رویکردهای رسمی موجود، نیروهایی متناسب با آنها انتخاب شوند.
جریانهای تندرو نزدیک به دولت تلاش میکنند فضا را رادیکال نگه دارند و با ایجاد غوغای سیاسی فضایی را فراهم کنند که خط تسلیم دربرابر خواست آنها بشکند. این جریان این روزها در حال سنجیدش افکار عمومی است که آیا میتوان با پخش شایعاتی چون استعفای پزشکیان و همچنین استفاده از خط آلوده سرویس خارجی که در فضای مجازی پخششده است، بخت خود را برای گرفتن امتیاز بیشتر از نظام بیازماید، این بازی خطرناک البته عاقبت خوبی برای گردانندگان آن نخواهد داشت!
تقاطع سه گانه برای زمین زدن رئیسجمهور
مجموعه اخبار و شواهد حکایت از دارد که در حال حاضر سه گروه برای به هم زدن تعادل سیاسی در کشور و ایجاد انسداد در آن در تلاش هستند، گروه اول سرویس اطلاعاتی خارجی و دنباله داخلی ضدانقلاب است که در حاشیه تحولات سوریه در تلاش است کشور را دچار آشوبهای سیاسی عمیق، پردامنه و خشن کند.
گروه دوم جریانی با ظاهر انقلابی اما آلوده به نفوذ است که با ذهنیتی خام در این بازی واردشده است و بخشی از آن ناآگاهانه و مقدار کمتری از آن با آگاهی کامل پشت دست سرویس خارجی بازی میکند.
اما گروه سوم جریانی است که در دوره خاتمی باهدف گرفتن امتیاز طرح استعفای رئیسجمهور را مطرح کرده و در دولت روحانی با نیت ایجاد نا به سامانی سیاسی آن را روی میز گذاشته بودند، در دولت پزشکیان برآیندی از هر دو در پشت درهای پاستور مشغول برنامهریزی است.
نکته جالبتوجه آن است که هر سه گروه باانگیزههای متفاوت اما باهدفی مشترک در تلاش هستند تا پزشکیان با انجام یک خطای فاحش زمین بخورد، پیشبینی میشود که تقاطع این سه گروه باهم در روزهای آینده جدیتر خواهد شد.
این تقاطع سه گانه این روزها دارای یک عامل خیابانی نیز شده است؛ تجمعات گاه و بیگاه در اطراف میدان پاستور که در حاشیه آن خط استعفای پزشکیان، حمله به سران قوا و نیروهای مسلح را پیگیری میکند نشانههایی دارد که صحنهگردان اصلی را از پشت ابر بیرون آورده و به آن نور تابانده است.
جالب توجه آن که در این تجمعات همه خطوط سه گانه منازعات یعنی بر دمیدن به دوقطبیهای سیاسی و ایجاد خطکشیهای اجتماعی و بازی پشت دست سرویس خارجی برای ضعیف نشان دادن ارکان دفاعای و امنیتی کشور با هم روی یک موج مشخص سیگنال میدهند.
البته این پروژه این روزها خط خطرناکی را نیز در پیش گرفته است، نزدیک به ده روز پس از دیدار رهبرانقلاب با عوامل همایش تفسیر تسنیم و تحسین آیتالله جوادی آملی (همچون حوزه وامدار ایشان است یا تفسیر تسنیم از افتخارات شیعه و المیزان امروز است) برخی از عوامل نزدیک به این جریان به بهانه مسئله حجاب جلوی بیت آیتالله برای اعتراض به سکوت علما به صورت ناشناس تجمع کردهاند، رساندن خط این تحرکات به سوی مراجع قم برای اهل تفسیر معنایی خاص دارد.
این بازی همان نقطهای است که موسسه FDD درباره آن نوشته است که انجام عملیات ترامپ در ایران نیاز به پیشزمینههایی دارد که بخشی از آن روانی و بخشی دیگر سیاسی است، لایه سیاسی آن را میتوان روی خط کشاندن پزشکیان به سوی استعفاء یا حتی استیضاح در مجلس جستجو کرد؛ بازی در این صحنه نیاز به یک هوشمندی و ظرافت ویژه دارد!