شناسهٔ خبر: 71819101 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

در نشست «مصدق، پس از کودتا» پاسخ داده شد (بخش نخست)؛

دکتر مصدق سیاستمدار ساده یا بنیان‌گذار یک مکتب فکری؟

تهران- ایرنا- بیش از ۷۰ سال پس از کودتای ۲۸ مرداد، همچنان بحث‌ها درباره نقش و جایگاه دکتر محمد مصدق در تاریخ ایران داغ است. پژوهشگران و تحلیلگران بر این باورند که او نه‌تنها در دوران نخست‌وزیری بلکه حتی در دادگاه، همچون یک استاد تاریخ، درس آزادی‌خواهی و مقاومت داد اما چرا پس از این همه سال، روایت‌ها درباره مصدق همچنان متضاد است؟ آیا او یک سیاستمدار ساده بود یا بنیان‌گذار یک مکتب فکری؟

صاحب‌خبر -

«مصدق، پس از کودتا» عنوان نشستی بود که گروه و انجمن علمی-دانشجویی تاریخ دانشگاه تربیت مدرس با همکاری مجله مردم نامه، ۲۰ اسفندماه ۱۴۰۳ در دانشگاه تربیت مدرس برگزار کرد. «سید هاشم آقاجری» عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس، «داریوش رحمانیان» عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران و «محمد ترکمان» پژوهشگر تاریخ در این نشست به ایراد سخنرانی پرداختند. در ادامه در بخش نخست سخنان محمد ترکمان و داریوش رحمانیان آورده می‌شود.

ترکمان: مصدق به ملت ایران وصیت کرد آن‌قدر در انتخابات شرکت کنید تا افراد سالمی را به مجلس بفرستید

ترکمان به نقش دکتر مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اشاره کرد و گفت: نهضت ملی ایران، اگر پس از کودتا مدافعی چون دکتر مصدق نداشت بسیاری از لایه‌ها و عقاید آن هرگز اجرا نمی‌شد.

دکتر مصدق سیاستمدار ساده یا بنیان‌گذار یک مکتب فکری؟

این پژوهشگر تاریخ با تأکید بر اهمیت حضور مصدق در صحنه سیاسی حتی پس از سقوط دولتش توضیح داد: آن جمله‌ای که دکتر شریعتی درباره امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) می‌گوید، درباره مصدق نیز صدق می‌کند. مصدق هم کار حسینی کرد و هم کار زینبی. البته، پس از کودتا، افراد دیگری نیز در نهضت مقاومت ملی تلاش کردند تا راه و اندیشه مصدق را زنده نگه دارند. از جمله آنها، مرحوم سرهنگ جلیل بزرگمهر بود که در کتاب «مدافعات» از چگونگی حفظ و مخفی‌سازی یادداشت‌های خود در برابر استبداد سخن گفته است. او با دقتی مثال‌زدنی، این اسناد را در پیت حلبی پنهان و در باغچه منزلش دفن کرد. حافظه قوی و دقت تاریخی بزرگمهر باعث شد که بسیاری از جزئیات آن دوران را در آثارش، از جمله کتاب «رنج‌های دکتر مصدق»، ثبت کند.

دادگاه مصدق؛ محاکمه‌ای سیاسی یا کلاس درس؟

ترکمان با اشاره به خاطرات سرهنگ بزرگمهر از جلسات دادگاه مصدق گفت: دکتر محمود سنایی به بزرگمهر گفته بود که آیا دکتر مصدق راضی است شما در دادگاه حضور داشته باشید؟ و او پاسخ داده بود که مصدق نه‌تنها موافق است، بلکه آن را فرصتی برای دفاع از نهضت ملی و افشای چهره استبداد می‌داند.

وی در ادامه به روند جلسات محاکمه اشاره کرد و توضیح داد: ابتدا، سرتیپ آزموده و کیهان خدیو در پنج جلسه بازپرسی را انجام دادند. سپس، دادگاه بدوی در ۳۵ جلسه برگزار شد، و پس از آن دادگاه تجدیدنظر و فرجام‌خواهی صورت گرفت. یکی از خاطرات مهمی که سرهنگ بزرگمهر از دادگاه نقل کرده، برخورد عماد کیا با رئیس دادگاه، سرلشکر مقبلی، بود.

این پژوهشگر تاریخ با اشاره به افراد شهود در دادگاه مصدق بیان داشت: این شاهدها چه کسانی هستند؟ یکی گفته مصدق پدر معنوی و روحانی من است، دیگری او را پیشوای خود خواند و یکی هم از مولانا این بیت را خوانده است: «مصطفی را وعده کرد الطاف حق / گر بمیری تو نمیرد این سبق».

مصدق؛ آگاهی‌بخش تاریخ ایران

ترکمان با اشاره به اینکه مصدق دادگاه را به کلاس درسی برای آگاهی‌بخشی تبدیل کرده بود، گفت: او بارها تأکید کرد که ملت ایران باید از تاریخ ۱۵۰ سال اخیر خود آگاه باشد، فراز و فرودهای آن را بشناسد تا بتواند امروز نقش مؤثری ایفا کند. یکی از ویژگی‌های مهم مصدق این بود که روی نقاط حساس و تعیین‌کننده تاریخ دست می‌گذاشت. او نسبت به قرارداد ۱۹۰۷ و قرارداد ۱۹۱۹ حساسیت ویژه‌ای داشت. همچنین، با کودتاها و تصمیمات سرنوشت‌سازی مانند جلسه چهارم آبان ۱۳۰۴ که منجر به خلع قاجاریه و به قدرت رسیدن رضاخان شد، مخالفت کرد. در آن دوران، کمتر کسی به مسئله نفت ورود می‌کرد، چرا که خطرات بسیاری در پی داشت. اما مصدق به این موضوع پرداخت و بر آزادی ملت تأکید کرد. او اعتراض داشت به اینکه چگونه ممکن است شخصی هم پادشاه باشد و هم فرمانده کل قوا؛ این قدرت متمرکز، سرمنشأ استبداد است. حتی در کشور کوچکی مانند زنگبار هم چنین نظامی وجود ندارد. او معتقد بود که پادشاه باید غیرمسئول باشد و در امور کشور دخالت نکند.

چرا مصدق سازش نکرد؟

وی در ادامه به انتقاداتی که امروزه به عملکرد مصدق وارد می‌شود، پاسخ داد و تصریح کرد: عجیب است که پس از گذشت ۷۰ سال، هنوز برخی می‌پرسند چرا مصدق مذاکرات را طور دیگری انجام نداد؟ چرا با شاه سازش نکرد؟ چرا پیشنهاد بانک بین‌المللی را نپذیرفت؟ این‌گونه پرسش‌ها یا ناشی از عدم اطلاع است یا از سر غرض‌ورزی مطرح می‌شود. مصدق هم در دادگاه و هم در کتاب «خاطرات و تألمات مصدق» پاسخ این انتقادات را داده است.

ترکمان در ادامه گفت: مصدق در دادگاه چنان ظاهر می‌شد که رژیم پهلوی را به سخره می‌گرفت، حتی خود کودتا را نیز. او با صراحت اعلام می‌کرد که نخست‌وزیر قانونی کشور است. در برابر ادعای مخالفان که کودتا را انکار می‌کردند، می‌گفت: اگر کودتا نبود، پس چه بود؟ و توضیح می‌داد که شاه حق عزل نخست‌وزیر را ندارد. او تأکید می‌کرد که کودتا با زره‌پوش، دستگیری‌های گسترده، قطع تلفن‌های شهر و قرق نظامی همراه بود؛ همه اینها نشانه‌های یک کودتای کلاسیک است. برخی می‌پرسند چرا در برابر کودتا مقاومت نشد؟ اما نباید فراموش کرد که بنیانی که در دوران رضاخان گذاشته شد، زمینه را برای سرکوب هرگونه مقاومتی فراهم کرده بود.

این پژوهشگر تاریخ با اشاره به اینکه مصدق دادگاه را فاقد صلاحیت می‌دانست، توضیح داد: او معتقد بود که تمرکز قدرت، بدون داشتن پایه و اساس مشروع، مشکل‌آفرین خواهد شد. در دادگاه خطاب به شاه گفت: اگر تو پادشاه ایران بودی، می‌ایستادی، نه اینکه فرار کنی! مصدق استقلال فکری داشت. در دوره ششم مجلس، زمانی که حکومت از قاجاریه به پهلوی تغییر یافت، تنها نماینده‌ای که به این تغییر حکومت قسم نخورد، دکتر مصدق بود. در دادگاه، اتهامات زیادی علیه او مطرح شد. یکی از این اتهامات، بی‌دینی و تحریک مردم به مبانی دینی بود اما مصدق با هوشیاری بلند شد، شهادتین را ادا کرد و سپس گفت: نگویید که یک سرباز متعصب، مصدق بی‌دین را به رگبار بست. من جلوی این فساد شما را می‌گیرم!

وصیت سیاسی مصدق به ملت ایران

ترکمان یکی از ویژگی‌های بارز مصدق در دادگاه، پایبندی او به اصول اخلاقی دانست و گفت: او در هیچ‌یک از جلسات، نام فرد خاصی را نبرد، مبادا که پسران آن افراد دلسرد شوند و دیگر برای کشور و آبادانی آن تلاش نکنند. مصدق مبارزه‌ای کاملاً قانونی داشت. او یک کنش‌گر قانونی بود، در چارچوب قانون اعتراض می‌کرد، از خشونت پرهیز داشت و هیچ اعتقادی به شورش نداشت.

این پژوهشگر تاریخ در پایان سخنانش یادآور شد: مصدق در دادگاه، وصیتی تاریخی به ملت ایران کرد: اگر صدها سال هم از مشروطیت گذشت، آن‌قدر در انتخابات شرکت کنید تا افراد سالمی را به مجلس بفرستید.

رحمانیان: مصدق در حافظه تاریخی مردم هنوز زنده است

رحمانیان به عنوان دیگر سخنران این نشست، به بررسی سال‌های پایانی زندگی دکتر محمد مصدق، از مرداد ۱۳۳۲ تا اسفند ۱۳۴۵، پرداخت و تحلیلی از این دوران ارائه داد.

دکتر مصدق سیاستمدار ساده یا بنیان‌گذار یک مکتب فکری؟

او با اشاره به پیچیدگی‌های تاریخی این دوره، تأکید کرد که می‌توان آن را به بخش‌های مختلفی تقسیم کرد؛ یکی از مهم‌ترین این بخش‌ها، بررسی روزهای نخست پس از کودتا و فضای سیاسی، اجتماعی و رسانه‌ای آن زمان است.

عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران در این‌باره گفت: در همان روزهای ابتدایی پس از کودتا، بحث‌های فراوانی شکل گرفت. حتی می‌توان چندین رساله دکتری درباره این دوره نوشت. یکی از مهم‌ترین مسائل این دوره، جنگ گفتمانی و روایتی بود که پس از سقوط دولت مصدق آغاز شد و تا امروز ادامه دارد.

وی به تعابیری که مخالفان دکتر مصدق درباره او به کار می‌بردند، اشاره کرد و توضیح داد: آنها او را غول خون‌آشام، دیکتاتور و حتی با هیتلر مقایسه می‌کردند. می‌گفتند که او بر ملت ایران فرو افتاد و کشور از شر او رهایی یافت.

رحمانیان در ادامه تأکید کرد که هدفش نه تقدیس مصدق است و نه تخریب مخالفانش بلکه تحلیل روایت‌های تاریخی است و گفت: من در جایگاهی نیستم که بگویم مصدق فرشته بود و مخالفانش دیو، یا برعکس. مسئله ما تحلیل تاریخ و روایت است. من برای خودم چارچوبی نظری در مطالعه تاریخ ساخته‌ام.

سرمایه روایتی و تأثیر آن بر تاریخ

این استاد تاریخ در ادامه با الهام از نظریات گفتمانی غربی، مفهوم «سرمایه روایتی» را مطرح کرد و توضیح داد که جنگ روایت‌ها درباره مصدق همچنان ادامه دارد و این جنگ، بخشی از سنت تاریخی است که در آن، تاریخ به ۲ معنا بررسی می‌شود:

۱- تاریخ به‌مثابه‌ رویداد و هستی؛ مجموعه وقایع و واقعیت‌های رخ‌داده.

۲-تاریخ به‌مثابه‌ روایت، گزارش، تفسیر و تبیین؛ آنچه در طول زمان توسط افراد و گروه‌های مختلف روایت شده است.

رحمانیان تأکید کرد که روایت، هم وجه اسمی دارد و هم وجه فعلی و هر دوی آنها بستگی به شرایط تاریخی، زبان، فرهنگ و مقتضیات زمان دارند: پس وقتی از تاریخ سخن می‌گوییم، در واقع به روایتی اشاره می‌کنیم که خود تاریخ برای ما ساخته است.

دستگیری، محاکمه و سال‌های زندان مصدق

عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران سپس به وقایع پس از کودتا پرداخت و گفت: پس از سرنگونی دولت مصدق، مسئله‌ی بازداشت او و یارانش، محاکمه و محکومیت آنان تا مرداد ۱۳۳۵ مطرح شد. در این دوره، رویدادهای بسیاری رخ داد که بررسی آنها ضروری است.

رحمانیان در نقد روایت رسمی درباره قیام مردمی علیه مصدق تصریح کرد: اگر می‌گویند قیام، خودجوش و ملی بود، پس این همه تانک و نفربر در خیابان‌های تهران چه می‌کرد؟ چرا نام بردن از مصدق ممنوع شد؟ در آن دوران، نام ابلیس را می‌شد بر زبان آورد، اما نام مصدق ممنوع بود. به همین دلیل، مهدی اخوان ثالث او را با نام مستعار «پیر محمد احمدآبادی» یاد کرد.

مصدق، یک سنت در سیاست‌ورزی ایجاد کرد

این استاد تاریخ در بخش دیگری از سخنان خود، به نقش مصدق در تاریخ معاصر ایران پرداخت و گفت: از سال ۱۳۲۳ تا ۱۳۳۵، مصدق کجاست و تأثیرش چگونه است؟ ما سیاستمداران بسیاری داشته‌ایم اما برخی از آنان، صرف‌نظر از دیدگاه‌های موافق یا مخالف، صاحب مکتب و مدرسه‌ فکری در سیاست بوده‌اند. مصدق یکی از این افراد است. چه خوشمان بیاید و چه نه، او یک سنت در سیاست‌ورزی ایجاد کرد، همان‌طور که قوام‌السلطنه نیز چنین کرد.

وی سپس به شکل‌گیری نهضت آزادی پس از اختلافات در جبهه ملی دوم اشاره کرد و توضیح داد: از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۵، اختلافات داخلی در جبهه ملی دوم باعث شد که نهضت آزادی شکل بگیرد. بررسی بافت این جبهه و بعدها جبهه ملی سوم، کلید فهم بسیاری از تحولات تاریخ معاصر ایران است. یکی از راه‌های درک تاریخ این است که بفهمیم قدرت‌ها چگونه اوج می‌گیرند و چگونه سقوط می‌کنند.

مصدق در حافظه تاریخی مردم هنوز زنده است

عضو هیات علمی دانشگاه تهران بیان داشت: در ۲۸ مرداد، روایت رسمی می‌گوید که شیطان بزرگ ظهور کرد و فرشته‌ نجات جای خود را به او داد اما آیا می‌توان حافظه‌ تاریخی مردم را نادیده گرفت؟ حتی اگر بپذیریم که تمامی روایت‌های مخالفان مصدق حقیقت محض است و تمام آنچه درباره‌ او گفته شده، اغراق و دروغ بوده است، با این واقعیت چه می‌کنید که نام و خاطره‌ مصدق هنوز در ذهن مردم زنده است؟

رحمانیان در جمع‌بندی سخنان خود، به مسئله‌ مهمی اشاره کرد: امروزه عادت شده که عده‌ای می‌گویند میراث مصدق چنان کرده و مصدق باعث تحریم در آن زمان شد و الان هم بحث اقتصاد مقاومتی یا اقتصاد بدون نفت. اینها همه ناشی از میراث مصدق است اما باید توجه داشت که وقتی پرونده مصدق را باز کنید می‌بینید که یک حقوقدان، دیپلمات و حسابگر است. مستوفی‌گری در گوشت و خون مصدق بود. او فردی بسیار واقع‌بین است، بسیار مصلحت‌گرا و عملگراست و حواسش هست که نباید بلندپروازی کند. واقعاً یک تهمت است که می‌گویند مصدق خیال‌پرواز بود. افرادی که چنین صحبت‌هایی می‌کنند من بارها با آنها صحبت کرده ام و می‌گویم شواهد بیاورید اما می‌گویند نه بود! من خوانده‌ام، مصدق دیپلماتی واقع‌بین بود که حواسش به همه چیز بود؛ یعنی آدمی نبود که بخواهد با دست خالی مشت بر شمشیر بکوبد.