فیروز شیبانی، آخرین بازمانده از نسل شیبانی در محله امیریه میگوید: «فتحاللهخان بونصر شیبانی معروف به بونصر شیبانی، شاعر و نویسنده عصر قاجار بود. بونصر گوینده پرتوانی بود که در سبک خراسانی معروف به ترکستانی یک سر و گردن نسبت به شاعران دیگر برتری داشت.
به گزارش همشهری آنلاین، شیبانی از اواخر سلطنت محمدشاه تا اواخر سلطنت ناصرالدین شاه مدت پنجاه سال شعر سرود. او هنگام سرودن قصیدهای در مدح محمدشاه سروده، ۱۷سال داشته است. بونصر همیشه با رجال و بزرگان دوران ناصری ارتباط نزدیکی داشت و از مسائل بسیاری مطلع بود، اما اهل سکوت کردن نبودبه همین خاطر در اشعارش از وضعیت نابسمان و نارضایتیهای مردم گله میکرد.
او در اشعارش زبان به انتقاد میگشود و با سخن روشن معایب دستگاه و رجال ناصری را برملا میکرد. ناصرالدین شاه قاجار این شیوه بونصر را نمیپسندید و اگر به ظاهر با او همکاری میکرد، در باطن از او دل خوشی نداشت. زبان گویا و کلام فاخر در قصیدهسرایی برای او مشکلات فراوان به بار آورد.
فتحالله خان بونصر شیبانی، دایی میرزا عیسی خان وزیر بود. هنگامی که فتحالله خان از دربار شاه بیرون میآید، میرزا عیسی خان وزیر باغ جنت را به او میدهد و میگوید: «دایی در این باغ زندگی کن و آن را تکه تکه کن و بفروش و بخور و دیگر در دربار مشکل ایجاد نکن و با شاه در نیفت.» در نقشههای اولیه تهران، این محدوده به اسم باغ بونصر شیبانی نامگذاری شده است. ابوالفتح خان بونصر شیبانی بخشی از خانه خود را به کتابخانه عمومی تبدیل کرد و بعدا در همان جا دفن شد.
حدود ۴ هزار جلد کتاب شامل کتابهای خطی و نفیس در آن کتابخانه وجود داشت. متأسفانه کتابهای کتابخانه از بین رفت و ساختمان کتابخانه هم که فروخته شد و به جای آن ساختمانهای دیگری ساختند، البته بخشی که بونصر شیبانی در آن دفن شده، همچنان باقی است، اما وضعیت مناسبی ندارد. متأسفانه در سایر کشورها برای افراد مشهور سردیس یا مقبره میسازند تا نامشان برای آینده باقی بماند. اکنون وظیفه ما این است که آرامگاه بونصر را سر و سامان بدهیم و آن را حفظ کنیم.»