شناسهٔ خبر: 71811291 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جام‌جم آنلاین | لینک خبر

کاش از سعدآباد عبرت می‌گرفتیم

صاحب‌خبر -

از مواضع آمریکاییها مشخص است که قصد مذاکره ندارند چون قاعدتا مذاکرات با تهدید قابل جمع نیست؛ البته تهدیدایران امری تکراری و نخنماست و از این نظر چندان مهم نیست. آنچه اهمیت دارد اینکه دولت فعلی آمریکا پیششرط و دستور کار یک طرفهای برای به اصطلاح مذاکرات تعیین کرده است و ازجمله اینکه ایران تمامی موشک‌هایبالستیک و پهپادهایش را از بین ببرد و تمامم تاسیساتهسته‌ای خودش را کاملا تعطیل کند و در منطقه هیچ حضورینداشته باشد. در واقع، این یعنی آنها جلسه امضای قراردادتسلیم میخواهند و اساسا کاربرد لفظ مذاکره برای این جلسه بیمعناست.

در اینجا برخی در داخل، ماجرا را طور دیگری مطرح میکنند. آنها میگویند که اینها ژست‌های آمریکاییهاست و هدف آنهااین است که خواستههای حداکثری مطرح کنند تا در مذاکرات بیشترین امتیاز را بگیرند. از نظر این عده اگر ایرانپشت میز مذاکره با طرف آمریکایی بنشیند، در مذاکرات همه اینها حل میشود، یعنی آمریکاییها قبول خواهند کرد که ما وضعیت نظامیمان به همین شکل بماند و در منطقه هم حضور داشته باشیم و در نهایت فقط مقداری از توانایی هستهای‌مان را کاهش بدهیم. صرفنظر از این‌که این نگاه چقدر قابلیتتحقق داشته و مطابق با واقعیت است یا نه و بدون این‌که بخواهیم نسبت به صاحبان این نگاه بدگمان باشیم اما در اینجا چند نکته قابلتأمل وجود که باید صاحبان این نظر نسبت به آن پاسخگو باشند.

آیا نباید در مقابل این آقایان، جمهوری اسلامی ایران هم در برابر راهبرد تلاش امتیازگیری حداکثری آنها مقابله بهمثل کندو وزارت خارجه ما هم اعلام کند که ایران مانند طرف مقابل با پیششرطهایی چون خروج کامل نظامیان آمریکایی از کل خاورمیانه و با اولویت سوریه و عراق و همین‌طور قطع کاملحمایت نظامی و تسلیحاتی و مالی آمریکا از رژیمصهیونیستی وارد مذاکره می‌شود؟ قطعا هر کسی با نگاه آمریکاییها کمترین آشنایی را داشته باشد، خواهد گفتکه با چنین پیششرطهایی واشنگتن وارد مذاکره با تهراننخواهد شد. 

از سوی دیگر باید توجه داشت که دولت فعلی آمریکا که الان با نزدیکترین متحدانش مثل کانادا و اتحادیه اروپا و اوکراین رفتاری آنچنان تحکمآمیز و تحقیرکننده دارد، در صورتیکه با ایران مذاکره‌ای بکند، چه رفتاری خواهد داشت؟ در چنین شرایطی اگر واقعبین باشیم، باید بگوییم که لااقل فعلا امکان مذاکره مسدود است و دلیل این انسداد، رفتار و عملکرد خود آمریکاییهاست.  

به نظر میرسد آمریکاییها خیلی امیدوارند که فشار حداکثریاثرگذاری داشته باشد و سودای آنها برای قطع کامل صدور نفت،ایران را وادار به تسلیم کند اما اگر آنها عاقل باشند، متوجه خواهند شد که فشار حداکثری سالهاست که اجرا می‌شود و نهادی نمانده که تحریم نشود و آنها چون به صورت نمایشی به تحریم افراد میپردازند یا مثلا یک شرکت دانشبنیانحاشیه‌ای را به لیست بلند تحریمها می‌افزایند، بنابراین مابه‌ناچار به موازات فشار حداکثری، دور زدن حداکثری تحریمها را داشته‌ایم و این درحالی است که هنوز بسیاری از ظرفیتهای خود را برای خنثیسازی تحریمها عملیاتینکردهایم و در واقع از این ظرفیتها غفلت شده است.

اگر منصف باشیم و به تاریخ مذاکرات هسته‌ای با غرب نگاهیبیندازیم، باید گفت که از همان مذاکرات سعدآباد که توافقیامضا کردیم و بعد آنها اجرا نکردند، مشخص شد که این راه بسته است و برجام هم مهر تایید مجددی بود بر این‌که امکان مصالحه با غرب از طریق مذاکرات بسته است. از این نظر بایدبا نگاه استراتژیک و بلندمدت از امید واهی به گشایشاقتصادی از طریق غرب عبور کنیم و ضمن تمرکز بر افزایش تواناییهای اقتصادی خود، به سایر مراکز قدرت، نهادها وتشکل‌های اقتصادی بزرگ چون بریکس فکر کنیم. متاسفانه در داخل کشور همچنان برخی از مدیران و کارشناسان هستند که نگاهی معطوف به غرب دارند. از عوارض این نگاه این است مادرحالیکه یک توافقنامه ۲۵ ساله با چین داریم اما رغبتیبرای جذب سرمایهگذاری کلان چینی‌ها بهخصوص در حوزه زیرساختها دیده نمیشود یا به طرح بسیار راهبردی کریدور شمال ــ جنوب سالها بیاعتنایی شده که به‌طور نمونه می‌توان بهعدم پیشرفت راهآهن رشت ــ آستارا که بسیار کوتاه است و هزینه چندانی ندارد یا ‌این‌که‌ راهآهن بصره به ایران متصل نمیشود، اشاره کرد. عده ای مدعیاند که چینیها بهدلیل ترس از آمریکایی‌ها در ایران سرمایهگذاری نمیکنند و این درحالی است که چین اگر از آمریکا ترس داشت، بزرگترین خریدار نفت ما نبود و انواع متعدد کالاها را به ایران صادر نمیکرد. در فضایی که ما جز عهدشکنی از غرب ندیدهایم باید با تغییر نگاه‌ها از ظرفیتهای همکاری با چینیها، روسها، هندی‌ها و همین‌طور کشورهای منطقه به سمت سرمایهگذاری‌هایزیرساختی برویم و بهطور مشخص بر ای توسعه پروژه‌هایبزرگ راه و ترابری و هوایی با چینیها کار کنیم و فرصت طرح احیای راه ابریشم در قالب «ابتکار کمربند و جاده» حداکثر بهره را ببریم. بهطور مثال چین الان تولیدکننده هواپیمای مسافریاست اما هنوز عدهای در ایران منتظر لغو تحریمها و بهره‌مندیاز ایرباس و بوئینگ هستند، درحالیکه چین الان تولیدکننده هواپیمای مسافربری شده و ما هم دیدیم با این‌که ایران بعد از برجام با هر دو شرکت اروپایی و آمریکایی مذکور قراردادهایعظیم امضا کرد اما غرب باز هم در این زمینه عهدشکنی کرد.باید بدنه کارشناسی و مدیریت میانی ما نگاه ۱۵۰ ساله«همه راه‌ها به غرب ختم میشود» را کنار بگذارند تا به توسعه‌ایدرونزا دست یابیم.