شناسهٔ خبر: 71810443 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جام‌جم آنلاین | لینک خبر

پایه ‌های لرزان هویت تاریخی کرمانشاه

از تو میپرسم نام کدامین را شنیده ای؟ خانه معتضد الدوله وزیری، خانه ساری اصلانی، خانه خواجه باروخ، مدرسه گلشن ابراهیمی، مسجد دولتشاه، خانه فیض مهدوی، خانه معین الکتاب، حمام حسن خان، خانه خدیوی، بیمارستان مسیح و …

صاحب‌خبر -

جام جم آنلاین-زهره کریم زاده؛ 

تاکنون چندین بار اتفاق افتاده که از کنار خانه های تاریخی شهرمان گذر کنی و دیدن پایه های لرزان آن بنا تو را آزار دهد؟

تاکنون چندین بار، بوی تخریب و فرسودگی این گنج های گمشده، دل تو را به درد آورده و خاطره های قدیمی و نوستالژی زادگاهت در میان جولان ساکنان بی خانمان، ژولیده و متجاهرش لگدمال شده؟

نباید تنها سرانگشت تقصیر را به سمت مالکان خصوصی نشانه گرفت چون تجارب و دیده ها در اکثر مواقع خلاف آن را ثابت کرده است.

نمونه اش همین دبستان گلشن ابراهیمی است بنایی که میتوانست مهد علم و دانش شود، نخبه پروری کند و آگاهی هدیه دهد ولی اکنون به ویرانه ای تبدیل شده و در انبوهی از زباله و نخاله هایی متعفن به سمت زوال و نیستی رها شده است.

و اگر از اداره کل میراث فرهنگی شهرمان که یکی از متولیان اصلی بازسازی بناهای تاریخی است علت را جویا شوی همان سرانگشت تقصیر را به سمت آموزش و پرورش نشانه می برد.

آموزش و پرورشی که نه حاضر به واگذاری می شود و نه پولی بابت مرمت بنا می دهد.

خب اگر هم بخواهیم از این اهمال کاری اداره میراث فرهنگی بگذریم باید پرسید که چرا دیگر بناهای تاریخی کرمانشاه همانند خانه مرحوم میرزا احمدخان معتضدالدوله وزیری از آزادیخواهان و مبارزان مشروطه، خانه مرحوم مجتبی میرزاده استاد ویولون، حمام ۴۰ پله و..

*که اکثرا در همین حوالی وزیری است به حال خود رها شده است؟

اگر هم اداره میراث فرهنگی شهرمان دلش بخواهد مسبب این همه بی توجهی را مالکان خصوصی و دیگر ارگان ها بداند باید پاسخ دهد که چرا بخش حقوقی قدرتمندی برای باز پس گیری هویت تاریخی شهرمان ندارد؟چرا همه ارگان های مربوطه را زیر یک سقف جمع نمی کند تا به این بناها زندگی ببخشد؟ و چرا تسهیلاتی در نظر نمی گیرد که برای مالک خصوصی به صرفه باشد و‌موجب رغبت برای بازسازی شود؟؟

*وجود ۳۵۰ هکتار بافت تاریخی در شهر کرمانشاه سرمایه ای گرانقدر است و باید پرسید آقای مسوول، آیا بازسازی تکه ای از یک مجموعه، می تواند جان آن بنا را از فرسودگی و‌ تخریب نجات دهد؟

این بناها می توانستند با اندکی همت و توجه رنگ و بوی زندگی بخود بگیرند و مانند بسیاری از کلانشهرها حتی به یک منفعت اقتصادی تبدیل شوند ولی اینطور نشد و یا اگر هم شد کم تر پیش آمد تا به صورت یک مجموعه مورد بازسازی قرار گیرد گویا حالاحالاها باید خبرهای بازافرینی بناهای تاریخی شهرهایی چون قزوین، کاشان، تبریز و همدان در ما شوق و اندوه ایجاد کند چرا که از این قافله بسی عقب مانده ایم.

با اینحال پای سخنان یکی از صاحبنظران و کارشناسان پیشکسوت مرمت ابنیه و بناهای تاریخی شهرمان نشسته ایم تا بیینیم مشکل کجاست و این گره کور چگونه باز خواهد شد.

محمدرضا رشیدی در این باره گفت: نباید به این قضیه نگاه صنفی داشت و به نظر بنده اگر تنها به یک سازمان نگاه کنیم در نهایت به کوچه بن بستی خواهیم رسید، من قبول دارم که نهادها و‌دستگاه ها در استان ما به نسبت دیگر استان ها کمتر گفتگو و رایزنی می کنند.

وی در خصوص سرانجام ناخوش دبستان گلشن گفت: مرحوم گلشن ابراهیمی تاکید کرده بود که حتی فرزندانم اجازه ندارند در خانه من ساکن شوند و باید در اختیار سازمان آموزش پرورش قرار گیرد تا به فضای آموزشی تبدیل شود، متاسفانه آموزش پرورش خطا کرد و آن را رها کرد آنهم خانه ای با ساختار درون گرا با تمام‌ویژگی های ارزشمند تاریخی.رشیدی ادامه داد: آموزش و پرورش نه تنها نتوانست خود از آن استفاده کند بلکه شرایطی برای حفاظت، مرمت و احیا آن نیز فراهم نکرد.

این کارشناس با بیان اینکه ما نیز برای حفظ این بنا کار موثری نکرده ایم، ادامه داد: در کنار این مدرسه خانه احمدخان و خانه قاسم خان معتضد الدوله وزیری وجود دارد که ۴حیاط دارد و در کنار آن خانه سرهنگ دکتر دولتشاهی، خانه حسن زاده و میرزاده ها وجود دارد که مجموعه این خانه ها یک گذر تاریخی را تشکیل داده و من اسم آن را گذر معتضد الدوله وزیری نام نهاده ام.

این پژوهشگر ادامه داد: آن مفهومی که در تعریف ساختار کلاسیک گذرها وجود دارد که یک معابر آبی هستند که ما را از یک نقطه خاص به یک فضا و‌محله و عناصر خاص شهری هدایت می کنند تماما در این گذر دیده می شود و گاهی اوقات از گذرهای تاریخی شرایط متفاوتی اعلام می شود و به ما خبرهایی می دهد که در گذشته اتفاقاتی رخ داده و این سوال به وجود می اید که چرا باید این گذر ما را به مسجد خاصی مثل نواب برساند و چرا باید در این مسجد هفت پله اختلاف سطح وجود داشته باشد و به سمت پایین تر برود و سرانجام این شبهه ایجاد می شود که در گذشته ساختار آن به چه شکل بوده است؟

رشیدی یادآور شد: از سوی دیگر میدان وزیری بخشی از خانه معتضد الدوله وزیری بوده که خراب شده و در دوره پهلوی میدان وزیری نام گرفته و بخشی از آن به میدان تبدیل شده و این عناصر یعنی کاروانسرا، مسجد و … به هم پیوسته اند و باید برای این مجموعه یک طراحی کارشناسانه انجام شود.

به گفته وی، مدیریت شهری برای مجموعه همه بناها باید وارد عرصه شود که می توان به شهرداری، اوقاف، میراث فرهنگی، مسکن و شهرسازی، استانداری، دادگستری و نیروی انتظامی اشاره کرد همه اینها ارگان های مسئولی هستند که نمی توان از آنها چشم پوشی کرد.

رشیدی با تاکید براینکه همه چیز با گفتگو و بازهم گفتگو حل می شود؛ افزود: باید کارگروهی تشکیل شود، در این کارگروه در درجه اول باید پروژه و طرح تعریف شود و در مرحله بعد به دنبال ساماندهی و احیا برآمد و نوع کاربری مشخص شود تا به این هویت نفس داده شود.

این پژوهشگر کرمانشاهی یادآور شد: در این اماکن تاریخی زندگی جریان داشته و اکنون این ۱۸ ارگان مربوطه هستند که باید زندگی را به این بناها بازگردانند.

وی در قالب مثالی دیگر ادامه داد: در خانه صارم الدوله تا حدودی ساماندهی خوبی صورت گرفته این خانه ۸حیاط دارد که دو حیاط آن با مرمت میراث فرهنگی بازگشته ولی ۶حیاط ان باقی مانده این خانه مجموعه است و باید همه آن ساماندهی شود.

وی با تاکید براینکه تکیه بیگلربیگی عنوان ناقصی است، افزود: آنچه درست است مجموعه بیگلربیگی است که دارای شش حیاط است، باید به ارزش افزوده این اماکن رسیدگی شود

رشیدی افزود: چرا این ۱۸ ارگان نباید زیر یک سقف بنشینند و تعیین تکلیف کنند که‌در این صورت یک خروجی خوب خواهد داشت، کارگروهی تشکیل خواهد شد و در زیرمجموعه آن کمیته ای تشکیل و سپس پروژه تعریف و به طرح تبدیل شود و به سمت مرمت و احیا خواهد رفت.

در پایان باید‌گفت که این بناها می توانستند با اندکی همت و توجه رنگ و بوی زندگی بخود بگیرند و مانند بسیاری از کلانشهرها حتی به یک منفعت اقتصادی تبدیل شوند ولی اینطور نشد و یا اگر هم شد کم تر پیش آمد تا به صورت یک مجموعه مورد بازسازی قرار گیرد گویا حالاحالاها باید خبرهای بازافرینی بناهای تاریخی شهرهایی چون قزوین، کاشان، تبریز و همدان در ما شوق و اندوه ایجاد کند چرا که از این قافله بسی عقب مانده ایم.