«من، از شش سالگی تا پنجاه سالگی، دمادم و یک نفس با این کهن شاهکار تمدن بشری در صحنه و اجرا زیستهام، در صحنهای که تئاتر زندگیام بوده است (خلاصه اش میشود زندگی تئاتری) و خواستم حکی، نامی در این منظومه بی کرانِ خردورزی با هویت خودم داشته باشم. افقم در تئاتر معاصر و متعهد، همواره، [برتولت]برشت و [فرناندو]آرابال بودهاند؛ اما، با جهان و باور دینی خود، کوشیدهام در بازسازی زمانهام، بی پرت افتادگی از اصل و اسب، بی خط وربطِ دلبستگی و وابستگی و بازیهای مرسوم، به آرمانی تکیه بدهم و بنویسم و نمایش به صحنه ببرم که نمایش تئاتر دینی باشد، نه ویترینی و توریستی.
سالها سنگ و سد دیدم و خودم را خراشیدم، اما تفکراتم را به باور معنوی و تئاتر آرمانی از دست ندادم، چه زمانی که یک دهه تمام تئاتر علمی با کودکان و نوجوان برای خود آنها به صحنه بردم، چه آن زمان که در حوزه تئاتر مقاومت نفس کشیدم و کارگردانی کردم و چه همه این سالهایی که برای باورم تئاتر دینی به صحنه بردم.»
اینها را سعید تشکری (۱۳۴۲-۱۴٠٠) نوشته که، پیش و بیش از هر کاری، کار نمایش میکرد و نمایشنامه مینوشت؛ اگر فهرستی از آثار پرشمار او فراهم بیاورید، خواهید دید که درآن میان نمایشنامهها از نوشتههای دیگر قدیمتر و فراوان ترند.
اگرچه تشکری که در دهه۷۰ با هنرهای نمایشی، به ویژه نمایشنامه نویسی، درخشیده و نام و آوازهای یافته بود، بعدها -به ویژه پس از انتشار نامهای در سال۱۳۹۳ که بخشهایی از آن آمدـ بیشتر به داستان و رمان پرداخت، هیچ گاه از آن کار اول دست نکشید؛ نشان به آن نشان که در ماههای پایانی حیات او مجموعهای از نمایشنامه هایش تحت عنوان «من هستم، گیلگمش» چاپ و منتشر شد.
طی چند روز گذشته هم یک مجموعه مشابه درآمده است که «آرام، عاشقانه، ابدی» نام دارد. مجموعه اخیر شامل پنج نمایشنامه دینی، به ویژه رضوی، است که به ترتیب «آبگینه» و «آرام، عاشقانه، ابدی» و «آشنایی» و «تو فقط رد میشدی، فردوس!» و «مثل چشمهای خدا، آبی/ فقط تماشا کن» نام دارند. این کتاب را «به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی)» چاپ و منتشر کرده است.
چنان که از توضیح ناشر درباره «آرام، عاشقانه، ابدی» برمی آید، «آبگینه» نمایشنامهای با شش شخصیت است که به نخستین آینه کاری حرم امام رضا (ع) به دست مرد هنرمندی به نام «یونس» پرداخته و روایتی از نذر و عشق است؛ «آرام، عاشقانه، ابدی» نمایشنامهای با چهار شخصیت است که داستان زندگی سیدجواد جهانی، از شهدای مدافع حرم، در مشهد را به نمایش گذاشته است؛ «آشنایی» نمایشنامهای با هفت شخصیت و روایتی است از جنگ و دفاع مقدس که حول توطئه قتل آیت ا... میرزاجوادآقا تهرانی و دیدار شهید برونسی با او شکل گرفته است؛ «تو فقط رد میشدی، فردوس!» نمایشنامهای است با دو شخصیت زن که ضمن روایتی از کارهای فاطمه خاموشی، مؤسس «مکتب نرجس»، مسائلی همچون حیا و حجاب را طرح افکنده است؛ درنهایت، «مثل چشمهای خدا، آبی/ فقط تماشا کن» نمایشنامهای با پنج شخصیت است که داستانی از ارشیا، نقاش نصرانی، را بیان کرده است (او کسی است که پس از شنیدن خطبه حضرت زینب (س) و دیدن سر بریده امام حسین (ع) بسیار متأثر میشود و چهره امام را تصویر میکند).

مهدی سیم ریز، مدیر تولید «به نشر»، در گفتوگو با «تسنیم»، گفته است که این نمایشنامههای دینی ـ که خانواده تشکری آنها را دراختیار این نشر قرار داده اندـ محصول سالهای آخر حیات نویسندهاند (از این نکته هم روشن میشود که آن نامه۱۳۹۳ حکم پایان کار نمایشی تشکری نبوده است). او یادآور شده که بخشی از این آثار، چنان که از تشکری چشم میداریم، درباره امام رضا (ع) هستند و وعده داده است که در ایام برگزاری نمایشگاه کتاب که مصادف با ایام دهه «کرامت» است، مراسمی برای رونمایی «آرام، عاشقانه، ابدی» برگزار خواهد شد.
سیم ریز، همچنین، به تفاوت نمایشنامههای این مجموعه با نمایشنامههای پیشین تشکری اشاره کرده و گفته است که آثار متأخر، در قیاس با آثار متقدم، با فضای امروز تئاتر هماهنگ ترند. گذشته ازاین، نمایشنامههای «آرام، عاشقانه، ابدی» فضایی مینی مالیستی دارند و اجرایی ترند. به هرحال، مجموعه اخیر نشان میدهد که نسبت تشکری و هنرهای نمایشی همین است که در این بیت میخوانیم: «با عشق تو در خاک نهان خواهم شد/ با مهر تو سر ز خاک بر خواهم کرد».