پس از حملات ۷ اکتبر، محبوبیت حماس در برخی کشورهای عربی مانند اردن و مصر افزایش یافت. برچسبهایی با نشان گردانهای قسام و پیکانی قرمز که نماد هدف قرار دادن سربازان اسرائیلی بود، بر روی خودروها و درهای مغازهها در شهرهای مختلف منطقه دیده شد.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، موسسه «نیو لاینز» در مقاله به بررسی تواناییهای حماس پس از جنگ غزه پرداخته که در ادامه آمده است.
لازم به ذکر است انتشار مقالات سایتها و اندیشکدههای خارجی به معنای تایید محتوای آن از سوی تابناک نیست.
ساعتها پس از اعلام آتشبس بین اسرائیل و حماس، رسانههای اسرائیلی به طور گسترده ویدیویی را پخش کردند که یک نیروی گردانهای عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس، را در میان مردم غزه نشان میداد که در حال جشن گرفتن این اعلامیه بودند.
تیترها بر این نکته تأکید داشتند که نیروهای حماس پس از تقریباً ۱۴ ماه جنگ خونین اسرائیل علیه نوار غزه، در قلب این منطقه دیده شدهاند.
هدف اعلام شده این جنگ که در پاسخ به حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس آغاز شد، نابودی این گروه بود، اما با اجرایی شدن توافق آتشبس، نیروهای قسام با خودروهای سفید مشخص خود و در لباسهای نظامی در خیابانهای غزه ظاهر شدند و مورد تشویق و استقبال قرار گرفتند. این صحنهها باعث بحثهای گستردهای در محافل عربی و اسرائیلی شد که چه کسی واقعاً پیروز این درگیری است.
اسرائیل بدون شک حماس را هم از نظر نظامی و هم سیاسی حماس را تضعیف کرده است. اما این تصاویر پرسش جدیتری را مطرح کردند: آیا اسرائیل به هدف اعلامشده خود در نابودی حماس دست یافته است؟ در حالی که حملات خونین اسرائیل تواناییهای نظامی حماس را کاهش داده است، به نظر میرسد که در عین حال موجب افزایش جذب نیرو برای شاخه نظامی آن شده باشد.
این افزایش را میتوان در تعداد رو به رشد نیروهای با یونیفرم گردانهای قسام در مراسم تبادل اسرا مشاهده کرد. همچنین این موضوع در حملات این گروه طی ۱۴ ماه گذشته نیز مشهود است.
از نظر سیاسی، تردیدی نیست که اسرائیل با ترور چهرههای کلیدی از جمله یحیی سنوار، رهبر حماس، اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی این گروه، و صالح العاروری، فرمانده گردانهای قسام، حماس را تضعیف کرده است.
علاوه بر این، فشارها برای خروج حماس از قطر، که میزبان اصلی این گروه است، افزایش یافته است. حملات اسرائیل به ایران و متحد آن، حزبالله، نیز حماس را منزوی کرده و حمایت حیاتی تهران را که نقش مهمی در پیشرفت فناوری تسلیحاتی این گروه، از جمله راکتها و پهپادها، داشت، قطع کرده است.
پس از اینکه سنوار در سال ۲۰۱۷ رهبری حماس در غزه را به عهده گرفت، اولویت را به گردانهای قسام داد و شاخه سیاسی این گروه را به حاشیه راند. این تغییر باعث شد که بسیاری از رهبران سیاسی در زمان آغاز حملات ۷ اکتبر کنار گذاشته شوند. با گذشت زمان، مشخص شد که شاخه سیاسی حماس برای گردانهای قسام باری اضافی محسوب میشود، تا جایی که خود سنوار پس از مرگ هنیه رهبری را بر عهده گرفت.
پس از حملات ۷ اکتبر، محبوبیت حماس در برخی کشورهای عربی مانند اردن و مصر افزایش یافت. برچسبهایی با نشان گردانهای قسام و پیکانی قرمز که نماد هدف قرار دادن سربازان اسرائیلی بود، بر روی خودروها و درهای مغازهها در شهرهای مختلف منطقه دیده شد.
حتی کودکان در جشنهای مدارس از ابوعبیده، سخنگوی گردانهای قسام، تقلید میکردند. در کرانه باختری، معترضان شعار میدادند: «شمشیر را پیش از شمشیر بگذار، ما مردان تو هستیم، محمد ضیف (رهبر گردانها)» و «تمام کرانه باختری متعلق به حماس است.» این شعارها در چندین شهر عربی نیز طنینانداز شد.
افزایش محبوبیت حماس تا حد زیادی تحت تأثیر پوشش شبکه الجزیره بود، که ویدئوها و بیانیههای گردانهای قسام را پخش میکرد و تحلیلگرانی با پوشش رسمی در برنامههای خود به بحث درباره این گروه میپرداختند.
لحن کلی این گزارشها حول محورهایی مانند «استقامت مقاومت» شکل میگرفت و حماس را بهعنوان «پدیدهای منحصربهفرد» به تصویر میکشید، در حالی که بر بحرانهای اجتماعی و دولتی اسرائیل تأکید میکرد. بااینحال، واقعیت میدانی پیچیدهتر و مبهمتر بود.
برای درک بهتر شرایط، مؤسسه نیو لاینز ۲۹۷ ویدئوی منتشرشده توسط گردانهای قسام را که حملات این گروه علیه نیروهای اسرائیلی را از ۲۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا اکتبر ۲۰۲۴ مستند کرده بودند، مورد تجزیهوتحلیل قرار داد. این ویدئوها که در کانال رسمی تلگرام گردانهای قسام به اشتراک گذاشته شده بودند، اطلاعات مهمی درباره تواناییهای نظامی این گروه ارائه میدهند.
نتایج این بررسی نشان میدهد که:
۳۶ درصد از فعالیتهای نظامی ثبتشده، عملیات زمینی بوده است.
۲۲ درصد شامل شلیک راکت به سمت اراضی اسرائیل بوده است.
۱۹ درصد از حملات با استفاده از سلاحهای ضدزرهی و مواد منفجره دستساز انجام شده است.
غلبه عملیات زمینی در جریان حملات اسرائیل نشاندهنده توانایی گردانهای قسام در جذب نیرو است، زیرا چنین تاکتیکهایی به نیروی انسانی وابستهاند.
همچنین، اتکا به تسلیحات تولید داخل (مانند راکتها، مهمات ضدزرهی و مواد منفجره) محدودیتهای قاچاق سلاح به غزه را برجسته کرده و حماس را وادار به استفاده از «فناوری ایرانی» برای تولید موشکهای دوربرد، پهپادها و سایر تسلیحات کوچک و متوسط در داخل غزه کرده است.
تحلیل این ویدئوها طی یک سال نشان داد که اوج عملیات زمینی بین مه و ژوئن ۲۰۲۴ رخ داده، درحالیکه سایر تاکتیکها کاهش یافتهاند. این روند نشاندهنده افزایش جذب نیرو در بحبوحه ویرانیهای ناشی از حملات اسرائیل است.
تخلیه جمعیت در شمال غزه باعث شد که جنگجویان به سمت جنوب بروند، اما آنها همچنان از طریق شبکه تونلهای غزه در شمال فعالیت داشتند.
گردانهای قسام از طریق معرفی خود بهعنوان پناهگاهی در برابر اشغالگری اسرائیل، نیرو جذب میکند. این گروه جوانان خشمگین را هدف قرار داده و از زبان دینی، بهویژه در مناطق محافظهکار مانند غزه، برای جذب آنها استفاده میکند.
همچنین، از جوانانی که خانواده و خانههای خود را از دست دادهاند حمایت میکند. تخمین زده میشود که تعداد این افراد پس از جنگ غزه افزایش یافته باشد.
عملیات در جنوب غزه ۳۵ درصد از حملات تحلیلشده را شامل میشد، که بیشتر از شمال بود، منطقهای که پیش از جنگ پرجمعیتترین بخش غزه محسوب میشد. خانیونس، زادگاه یحیی سنوار، به عنوان یک پایگاه اصلی گردانهای قسام ظاهر شد، که توضیحدهنده مقاومت شدید و بمبارانهای مکرر اسرائیل در این منطقه است.
موقعیت استراتژیک این شهر در نزدیکی مرز اسرائیل و عقبنشینی جنگجویان به سمت رفح، نیروهای اسرائیلی را وادار کرد تا بین آوریل تا مه ۲۰۲۴ عملیاتی را در آنجا آغاز کنند. این امر به جنگجویان قسام اجازه داد تا همچنان در شمال به نیروهای اسرائیلی حمله کنند.
تواناییهای تولید تسلیحات حماس به دلیل جنگ و محاصره اسرائیل آسیب دید. گزارشها نشان میدهد که این گروه بقایای توپخانههای اسرائیلی را برای تولید سلاحهای جدید مورد استفاده قرار داده است، که نشاندهنده دشواری دسترسی آن به مواد خام ضروری است.
یک منبع فلسطینی، که نخواست نامش فاش شود، تأیید کرد که حماس و گردانهای قسام بهطور قابلتوجهی تضعیف شدهاند، اما همچنان به دلیل نبود جایگزین، نیروی مسلط در غزه باقی ماندهاند.
محبوبیت حماس در کرانه باختری افزایش یافته، درحالیکه در غزه کاهش یافته است. همچنین، چند اردنی به دلیل طرحریزی حملاتی با الهام از حماس دستگیر شدند، که تأثیر ایدئولوژیک این گروه فراتر از غزه را نشان میدهد. این امر نشان میدهد که گردانهای قسام، به عنوان یک گروه مسلح، بیشتر از حماس بهعنوان یک نهاد سیاسی، بهعنوان یک جنبش ضد اسرائیلی پذیرفته شدهاند. این وضعیت ممکن است قسام را به اولویت دادن به شاخه نظامی خود وادار کند، که باعث شده برخی نویسندگان فلسطینی خواستار بازنگری در اقدامات نظامی این گروه شوند.
حماس و گردانهای قسام همچنان توانایی جذب نیرو و عملیات در غزه را دارند، اما شرایط منطقهای و محلی نشان میدهد که بهتنهایی قادر به حکومت بر غزه نخواهند بود. ضعفهای سیاسی این گروه وابستگی آن را به شاخه نظامیاش افزایش داده، اما بازسازی زرادخانه تسلیحاتی آن زمانبر خواهد بود و به ظرفیت و تمایل ایران برای کمک بستگی دارد.
نتیجهگیری
این دوگانگی ضعف سیاسی و پایداری نظامی، حماس را به سمت ارائه روایتی از پیروزی سوق داده است، که در رسانههای این گروه و حامیانش بازتاب گستردهای پیدا کرده است. نبود جایگزین سیاسی برای حماس در غزه، همراه با مخالفت اسرائیل با مشارکت تشکیلات خودگردان فلسطین در اداره این منطقه، موقعیت حماس را تثبیت کرده است.
ایالات متحده باید بر راه حل دوکشوری تأکید کند و از شرکای فلسطینی جایگزین برای اداره غزه حمایت کند. گوش دادن به صداهای متنوع فلسطینی، بهویژه آنهایی که منتقد حماس هستند، میتواند به تعدیل رفتار سیاسی و نظامی این گروه کمک کند. این رویکرد همچنین ممکن است نقش الهامبخش حماس در میان جوانان ناراضی عرب را تضعیف کند و بحرانهای منطقهای را که این گروه دامن میزند—از جمله در اردن و کرانه باختری—کاهش دهد.
بدون تنوع بخشی به روایتهای موجود یا کاهش قطببندی سیاسی، همچنان تصویرهای اغراقشده و گمراهکننده بر درک عمومی از حماس تأثیر خواهند گذاشت.