به گزارش خبرنگار فرهنگ دفاعپرس، هشتمین قسمت برنامه «جبهه»؛ به موضوع خودکفایی در جنگ اختصاص داشت و به روایت تلاشهای رزمندگان و فرماندهان برای دستیابی به خودکفایی در دوران جنگ پرداخته شد؛ از ابتکارات فنی و مهندسی در میدان نبرد تا ساخت ادوات و تجهیزات بومی که ایران را از وابستگی نظامی به بیگانگان بینیاز کرد. زمانی که قهرمانان ما به جای منتظر ماندن، آستینها را بالا زدند و خود دست به ساخت زدند.
اعتقاد داشتم میتوانیم و میگفتم باید دستگاه را بسازیم
مهمان بخش نخست این برنامه، شفیقه باقرین، مهندس مکانیک و بازنشسته وزارت دفاع بود که زمان جنگ دستگاه صیقل باروت را در کشور خودمان ساخت.
باقرین گفت: زمانی که در وزارت دفاع بودم انقلاب شد و پس از مدتی جنگ شروع شد. زمان جنگ ما در ایران چیزی نداشتیم و همه کالاها وارداتی بود؛ اجازه نمیدادند کالاهای اساسی اینجا ساخته شود. اوایل کارم دوست نداشتم در قسمت اسلحهسازی کار کنم و در قسمتهای دیگر کار میکردم. اما زمانی که جنگ شروع شد دیگر به نمیشد به این فکر کنم که دوست دارم کجا کار کنم.
این مهندس مکانیک و بازنشسته وزارت دفاع ادامه داد: آن زمان نمیگفتیم نمیتوانیم چیزی را بسازیم و به هر طریقی بود میساختیم. اوایل جنگ رئیس کارخانه ماشینسازی و طراحی صنایع مکانیک بودم. در یک سوله بزرگ و در دفتر طراحی پر از میز نقشه کشی کار میکردم. دور تا دور اتاق شیشه بود که کاملا به کارخانه مسلط باشم. روزی قطعهای آوردند و گفتند معاون وزیر خواست این دستگاه را در خارج بسازند و وارد کنند؛ در حالی که ما تحریم بودیم و امکان نداشت. کشوری گفته بود این دستگاه را میسازم و بعد از یک سال با مبلغی بالا تحویل میدهم. من گفتم ما میسازیم.
وی در ادامه گفت: سال ۶۰ و اوایل جنگ بود. دائم به من گفته میشد باید آن دستگاه را از خارج وارد کنیم. آن زمان گروههای مختلف سرکار بودند و هر کدام دوست داشتند مشاغل را دست بگیرند. میخواستند توی دل مرا خالی کنند تا کار خودشان را انجام دهند، به من پوزخند میزدند که نمیتوانی ولی من اعتقاد داشتم میتوانیم و میگفتم باید بسازیم و آن را به دست بچهها در جبهه برسانیم. به نظرم هر کاری را که با باورها، ایمان و اعتقاد برای مملکت انجام دهید، مطمئن باشید میتوانید در آن موفق باشید. با خود گفتم اول از چرخ دنده شروع میکنم تا به خود دستگاه برسم. مواد اولیه و ماشینآلات نداشتیم؛ کارگاه ریختهگری داشتیم ولی سختیسنج نداشتیم. اما نتیجه همه اینها ان شد که قطعهای ساخته شد که ۲۰ سال کار کرد.
باقرین ادامه داد: دستگاه برای تراش اولیه دستگاه داشتیم. از فرز گرفته تا دستگاه را خودمان ساختیم. ابزار آن را ساختیم و مشکل چرخدنده حل شد. در مرحله بعد ساخت یکی از قطعات بزرگ با قطر بالای ۳ و نیم متر در ارتفاع یک متر و خردهای بود که از ورق ۸ میلیمتر باید میساختیم. کارخانجات متعددی را دیده بودم؛ خارجیهایی که در کارخانهها کار میکردند، بعد از انقلاب رفته بودند و برخی مواد اولیه مانده بود. به کارخانجات ماشینسازی اراک و چند جای دیگر سر زدم. به من نامهای داده بودند که با من همکاریهای لازم انجام شود ولی اسمی از تولید دستگاه برای جبهه به میان نیامده بود. در آن شرایط با یک راننده به شهرها میرفتیم و آن زمان برخورد مناسبی با خانمها نداشتند و همکاری نمیکردند. به کارخانهای رفتیم که وقتی نامه را نشان آن نگهبان دادم با بیاحترامی به من گفت «برو آن طرف بایست». اما زمانی که نگهبان برگشت تعظیم بلندی کرد و گفت مهندس منتظر شماست. شرایط را برایش توضیح دادم و او نهایت همکاری را با ما کرد و به دوستان خود گفت هر چه خانم مهندس میخواهد در اختیارش قرار دهید.
این مهندس مکانیک و بازنشسته وزارت دفاع در ادامه گفت: برای ساخت دستگاه ورق فلز با ضخامت ۸ میلیمتر را نداشتیم. به ما گفتند در انبار آن کارخانه ۶ ورق با ضخامت ۱۲ میلیمتر داریم؛ بسیار خوشحال بودم که کسی آنقدر به ما کمک میکرد، چنین معجزاتی در کار ما بسیار پیش میآمد. ما ۶ ورق فلز داشتیم و کارخانه مس کرمان وجود نداشت که مس را سفارش دهیم. تنها جایی که بود کارخانه مهماتسازی بود که ورق کج و کوله مس برای کار خود تولید میکرد. چارهای نداشتیم و تلاش کردیم با هم آن مس را صاف کنیم. ورقها را باید جوش میدادیم؛ اما در ایران الکترود نداشتیم. به هر حال با هر کمبودی که بود دستگاه صیقل باروت را ساختیم که برای هر محصول جنگی از فشنگ گرفته تا اسلحه کاربرد داشت. در این کار سختیهای زیادی داشتیم؛ عدهای اذیت میکردند و نمیگذاشتند کار پیش برود. چند بار هم مرا در زندان نگه داشتند ولی در نهایت مجبور شدند مرا بیرون بیاورند؛ ما اعتقاد داشتیم باید بسازیم. من برای رضای خدا این کار را کردم و امیدوارم روز قیامت دستم خالی نباشد.
دلبریان، از میزبانان این برنامه گفت: پشتکار شما بسیار تحسین برانگیز است و با توجه به روحیات لطیف خانمها فکر نمیکردم انقدر مصر و پیگیر باشید. درسهای زیادی از جمله اعتماد به نفس از شما گرفتیم که آن مسخره کردنها و پوزخند زدنها شما را از کارتان دلسرد نکرد.
راوی علم و فناوری در دفاع مقدس
مهمان بخش دوم این برنامه، محمدصادق حاجیتاروردی، عضو هیأت علمی جهاد دانشگاهی دانشگاه شریف دکترای مهندسی شیمی بود که در زمان جنگ در جهاد دانشگاهی مشغول بود.
حاجیتاروردی در ابتدا گفت: پیش از انقلاب، ارتش ما که یکی از قویترین ارتشهای منطقه بود، با پشتیبانی غرب و امریکا کار خود را انجام میداد. وقتی کارشناسان و مستشاران خارجی رفتند کارنجات نظامی ما دچار مشکل شد وکسی جز کارشناسان خودمان نبود که آن را حل کند؛ این موضوع همت میخواست برای اینکه ثابت کنیم ما میتوانیم.
وی در ادامه گفت: نزدیک به ۴۰ سال کار کردم و پیش از آنکه بازنشسته شوم رئیس پژوهشکده توسعه تکنولوژی جهاد دانشگاهی بودم. سازمانی را شروع کردیم که خود مولود انقلاب بود. بعد تاسیس جهاد دانشگاهی به فاصله ۴۵ روز جنگ شروع شد و ما وارد محیط جدیدی شدیم. لازم بود تمام مجموعههای دانشگاهی کشور را به این سمت سوق دهیم. در جهاد سازندگی با شهید دکتر محمدمهدی فقیهی آشنا شدم. پیش از انقلاب عمده داروها به صورت آماده و در شکلهای مختلف از خارج وارد میشد و در مواد اولیه وابسته بودیم. بعد از انقلاب با رفتن خارجیها از ایران بحران بزرگی ایجاد میشد. بحث اصلی تامین مواد اولیه دارویی بود. شهید فقیهی اهمیت این موضوع را میدانست و تصمیم گرفت از نیروهای صنعت شیمی کمک بگیرد. این صنعت در هندوستان بسیار قوی بود، تیمی تشکیل شد و ما به هندوستان رفتیم و دستاوردهای مهمی در صنعت داروسازی پیدا کردیم. صنعت تولید مواد اولیه دارویی ایران اکنون به جایی رسیده است که بیش از ۶۰ درصد داروها را در داخل تولید میکنیم و ۹۰ درصد داروهای ایرانی به شکل نهایی در ایران تولید میشود. امثال شهید فقیهی داروسازان خوشفکر با روحیه جهادی بودند که ابتکارات زیادی بکار بردند.
حاجیتاروردی ادامه داد: شهید فقیهی بعد از اینکه از هندوستان برگشت بشدت علاقه داشت وارد صحنه رزم شود. او تبدیل به نیرویی کلیدی در صنعت دارو شده بود، اما با اصرار به جبهه رفت و در خاک عراق شهید شد و به آرزویش رسید. او آنقدر سرعت کارش بالا بود گویا میدانست عمرش کوتاه است و با سرعت بیشتری کار میکرد تا از عمرش بیشترین بهره را ببرد. امیدوارم بتوانیم راهشان را ادامه دهیم.
وی در ادامه گفت: شاید شما از راویان جنگ زیاد شنیده باشید، اما من میخواهم راوی علم و فناوری در دفاع مقدس باشم. شاید ندانید دانشمندان ما زمان جنگ چگونه از رزمندگان دفاع کردند. ما را تشویق کردند به مراکز نظامی برویم. تیمی قوی در رشتههای شیمی، مکانیک، برق و صنایع بودیم که به این مرکز رفتیم. آن زمان نمیدانستم که کارخانه تولید موشک کاتیوشا داشتیم. این کارخانه را آلمانیها ساخته بودند و از موشک کاتیوشای روسی کپی کرده بودند. با شروع جنگ، آلمانیها رفته بودند و کار به ثمر نرسیده بود. ما جوانانی بیتجربه و اکثرا ۲۵ ساله بودیم، اما روحیه قوی جهادی در ما وجود داشت که ما میتوانیم. ما توانستیم موشک کاتیوشا را که مشکل فنی داشت حل کنیم. موشک کاتیوشا چند بخش اصلی شامل موتور و هدایت و کنترل سر جنگی است. هنوز صنایع فولادسازی در ایران پیشرفت نکرده بود و باید فولاد اساسی را از خارج وارد میکردیم. برای این موضوع به آلمان رفتیم و آنها را قانع کردیم. اما آنها فولادی به ما میدادند که مواد آن دائما دستکاری میشد و برای همین کار ما عقب میافتاد. در واقع یکی از مشکلات ما زمان جنگ این بود که آلمانیها یاوری برای بعثیها شده بودند.
حاجیتاروردی افزود: کار را تا جایی پیش بردیم که کارخانه عایق موشک ساختیم و این بخش هم داخلی شد. آلمانیها قیمتفولاد را از ۳۰ مارک به ۳ مارک رساندند که ما از انها بخریم، اما صنعت دفاع ما بسیار هوشیار بود و توانستیم خودمان کارخانه فولادسازی بسازیم. بخش متالوژی ما بسیار قوی بود، از متخصصان ایرانی کمک گرفتیم و توانستیم فولاد را تبدیل به بدنه موشک کنیم. همه چیز برای تولید موشک داخلی شد، اما هنوز سوخت داخلی نشده بود. نباید فراموش کنیم که اگر ما امروز به یکی از بزرگترین دارندگان تکنولوزی موشکی تبدیل شدهایم، زمانی از ساخت کاتیوشا شروع کردیم. کارهای اولیه ما پایهگذار صنعت موشکی ایران شد و اکنون در قله افتخار موشکی هستیم. وعده صادق یک و دو برایم افتخارآفرین است، چون میدانم روزی من هم کمک کردهام که این صنعت امروز به اینجا برسد تا جایی که از پس بزرگترین جانی منطقه برآییم.
توصیه میکنم مستندهای علمی و فناوری را بیشتر ببینید؛ ما در سن شما بودیم که کارهای بزرگتری صورت گرفت. یادتان باشد بحرانها را با روحیه جهادی، عشق به میهن و مردم میتوان حل کرد. آن زمان تنها به این فکر میکردیم آیا با این کارها ما هم میتوانیم رزمنده باشیم و تکلیف شرعی مان را طبق فرمان امام اجرا کنیم و انقلاب دفاع کرده باشیم؟ اما برخی دیگر از شهیدان مانند شهید مهرداد، شهید قزوینی، و شهید ماندگار که از تیم ما بودند به جبهه رفتند و شهید شدند. خوشبختانه امروز صنعت نظامی ما بسیار پیشرفته شده و میتوانیم سلاحهای جدیدی بسازیم. در بحث موشکی و پهپاد غوغا کردهایم. شاید جالب باشد بدانید اولین بار کلمه «پهپاد» را ما در سال ۶۲ در جهاد دانشگاهی دانشگاه شریف درست کردیم. این کلمه به معنی «پردنده هدایتپذیر از راه دور» و بدون خلبان بود. امروز خارجیها میگویند باید بپذیریم که ایران جزو ابرقدرتهای پهپاد دنیاست و همه این را میدانند.
انتهای پیام/ 121
∎