شناسهٔ خبر: 71794044 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جام‌جم آنلاین | لینک خبر

هنر برتر از گوهر آمد پدید

هر ازچند گاهی، خبر اقامت یک بازیگر مطرح سینما در خارج از کشور به گوش می‌رسد. البته آنها هم مثل دیگر اقشار، حق دارند انتخاب کنند که مقیم موطن خود یا سرزمینی بیگانه باشند اما در این موضوع، نکاتی هست که باید به آن توجه کرد: بازیگران سینما و تلویزیون، زمانی به اوج‌ شهرت می‌رسند که فرصت دیده‌شدن‌ توسط مخاطب میلیونی فراهم آید و چنین لشکر عظیمی را نمی‌توان بدون پشتوانه سینما و تلویزیون آراست.

صاحب‌خبر -
 
برخی به رسانه‌ملی یا ارشاد خرده می‌گیرند که چرا بدون کسب اطمینان از نزدن زیر میز اعتماد عمومی توسط سلبریتی‌ها، به هنرپیشگان میدان عمل دادید و در مطرح‌شدن‌ آنان، نقش مهمی ایفا کردید؛ حالا که همان هنرمندان، سر از ینگه دنیا درآورده و به سوابق آموزش‌های هنری، حمایت‌های جشنواره‌ای و همراهی‌های دولتی و...پشت پازده‌اند!...پس مقصراین به تعبیری «ریزش‌ها» شما سردمداران رسانه‌ رسمی هستید که گزینش مطلوب نداشتید و راه را برای دگراندیشان گشودید! ولی منصفانه باید گفت که واقعیت از جنس دیگری است. 
مسأله در بازتولید مکرر ریاکاری و‌ عدم مذمت چندچهر‌گی آدم‌هایی است که ایفای تکالیف اخلاقی و انسانی را به مانند پذیرش نقش‌های مثبت و منفی یک فیلم سینمایی، قابل تغییر و تبدیل می‌دانند و با نگاهی نسبیت زده، حفظ هیچ ارزشی حتی گوهر صداقت و یکرنگی و وثاقت را در پیشبرد اهداف‌شان، لازم نمی‌دانند. 
خیلی‌ها در ارتکاب ناهنجاری مذکور، مسئول‌ هستند‌‌؛ از آموزش‌وپرورش و وزارت علوم‌ گرفته تا سازمان تبلیغات و وزارت فخیمه ارشاد! علاوه بر این‌؛ شاید نتوان کم‌کاری و کج‌سلیقگی بعضی مدیران پیشین در زمینه‌سازی رشد یک‌شبه اینان را کتمان کرد ولی چگونه می‌توان منفعت‌طلبی و سودجویی عده‌ای تاجر هنر را ندید و مسئولیت اخلاقی «هنرمند» در قبال ارزش‌های میهنی و اصالت‌های فرهنگی‌ را نادیده انگاشت. 
خانم یا آقای بازیگری که تمام حیثیت هنری و تمکن مادی خود را از حیث کرامت مردمش دارد و اکنون خیلی آسوده‌خاطر و راحت، ضمن مخالف‌خوانی و وارونه‌نمایی، با گفتن جمله‌ای کوتاه، زندگی در بین ولی‌نعمتان را‌ ترک گفته و تن به مهاجرت می‌دهد‌‌؛ به کاری فراتر از یک‌ تصمیم فردی برای انتخاب سبک زیست مطلوبش دست می‌آلاید. زیرا این رفتار خودخواهانه، پیامد عدم تعلق خاطر به کسانی است که در بالانشینی آن بازیگر، بسیار نقش‌آفرین بودند و اکنون، مزد مهربانی‌های بی‌منت و تشویق‌های پر شور بینندگان را با بی‌توجهی یا بی‌تفاوتی عمدی داده و برعکس تمام آن شعارهای زیبا و پرطمطراق مردمی که عمری به زبان می‌آورد، حتی حاضر نیست کام خویش را با کمی از تلخی‌های اجتماع آشنا‌ کند و‌ لااقل نه از پشت نقاب مردم‌دوستی (با روتوش تولید تصاویری خیالی و نادرست از خیابان‌های پاریس، لندن، تورنتو، لس‌آنجلس و...‌)، که از منظر هنرمندی حقگو اما ایراندوست و منصف که فعالیت در فلان مؤسسه نگهداری کودکان بی‌سرپرست یا بهمان بیمارستان و درمانگاه خیریه و...، را بر حشر و‌ نشر کردن با بی‌دردها رجحان می‌دهد، صادقانه سخن بگوید و به عهدها استوار بماند.
 ملت ما، خوب می‌دانند جماعتی که در وقت سختی و رنج، هم‌میهنان و‌ بهتر بگویم «اولیاء نِعَم» خویش را تنها می‌گذارند و هیچ سهمی در کاستن از دامنه دردها و مرارت‌ها ندارند، اشخاص قابل اعتمادی در مسیر غلبه بر مشکلات و ساختن فردایی بهتر نیستند و از آزمون‌ راست‌کرداری، سربلند بیرون نیامده‌اند.
این سرزمین پرگهر، با ما یا بی‌ما، طریق افتخارآمیزش را تا فتح قله‌های رفیع عزت، سربلندی، استقلال و پیشرفت، می‌پیماید و هرگز محتاج گروهی نخواهد بود که گرفتار اشتباه محاسباتی شده‌اند و می‌خواهند مثل البسه رنگ و وارنگی که برای یک‌بار پوشیدن از فروشگاه‌ها می‌خرند، جامه‌ آداب و رسوم و هویت تاریخی این مرز و بوم را با وزش اندک نسیم مخالفی، از تن درآورند و به یک سوی افکنند و به‌جای آن، به دلایل واهی، لباس جلای وطن بپوشند و شکستن حرمت نان و نمک ملتی رنج‌کشیده اما امیدوار را در قاب نمایش چهره‌هایی اندوهگین با پراکندن حرف‌هایی نومیدانه، توجیه کنند. 
آری، آن هنری که برتر از دُرّ و گوهر است، آفریده قلب سلیم، ذهن پویا و دستان پاک هنرمند متعهدی است که ایران را از جان خود، عزیزتر بداند و به آن، به‌عنوان خانه‌ پدری و دائمی بنگرد نه منزلی موقت و استیجاری که هرزمان دلش خواست رهایش سازد و به دست تندباد حوادث بسپارد!