جوان آنلاین: در طول سالهای بعد از انقلاب کشورمان با انواعی از تهدیدات مواجه بوده است. کمتر از دو سال بعد از پیروزی انقلاب جنگی هشت ساله را به ما تحمیل کردند، اما تحرکات دشمنان علیه ملت ایران به جنگ محدود نشد و در کنار آن تهدیدهای نرمافزاری و جنگ نرم را هم پیش بردند؛ موضوعی که طی سالهای اخیر و با فراگیر شدن فضای مجازی و شبکههای اجتماعی شدت بیشتری گرفته و به دنبال تغییر در سبکشناختی و نگرشی، ارزشها، گرایشها و نظام معنایی مخاطبان خود یعنی مردم ایران است. از نگاه دکتر سعید عبدالملکی، عضو هیئتعلمی دانشگاه، تئوریسین و تحلیلگر روانشناسی سیاسی و اجتماعی جنگشناختی در سطح مسئولان و سیاستگذاران، ناظر به تأثیرگذاری مخرب بر نظام ادراکی و محاسباتی و تصمیمگیری آنان است. وی معتقد است ملت ایران و انقلاب اسلامی تحت شدیدترین حملات نرمافزاری دشمنان هستند که با ابزار رسانه انجام میشود. این رسانهها در دو عرصه خارجی و داخلی در حال انجام اینگونه حملات غیرانسانی هستند که نیازمند جریان شناسی است تا برای مردم آشکار شود. برای خواندن این گفتوگو با ما همراه شوید.
همانطور که مقام معظم رهبری تأکید داشتند تهدید نرمافزاری از طریق دستکاری افکار عمومی صورت میگیرد. این دستکاری به چه شکلی اتفاق میافتد و ابزار آن چیست؟
ابتدا لازم است ماهیت و چگونگی کارکرد دو نوع تهدید سختافزاری و نرمافزاری شکافته شود. تبارشناسی این دو تهدید نشان میدهد اساساً تهدیدات سخت ناظر بر خسارت مالی و جانی و تجهیزات است، اما تهدید نرم حمله به نرمافزارهای روانی یعنی باورها، نگرشها، ذائقه و ارزشهای افراد است که در آن، سلامت ذهن و روان افراد و جوامع آسیب میبیند. به لحاظ تاریخچهای تهدیدات سختافزاری از ابتدای خلقت بشر سابقه دارد. جنگهای متعددی که در طول تاریخ بشر رخ داده است و در آنها میلیونها انسان کشتهشدهاند، گویای این مهم است، اما تهدیدات نرم نیز قدمتی کمتر از تهدیدات سخت ندارد. بشر در طول تاریخ همواره علیه دشمنان خود از عملیات روانی، فریب و شایعه بهمنظور تضعیف روحیه استفاده میکرده است تا بتواند تهدید سخت و جنگ نظامی خود را به نتیجه برساند. در صدر اسلام دشمنان پیامبر (ص) و دولت نبوی بهخصوص در جنگ احد از انواع حقهها و فریب برای شکست دادن سپاه اسلام استفاده کردند که قرآن ازاینگونه افراد با عنوان «مرجفون» نامبرده است، اما تهدیدات نرمافزاری در ۱۰۰ سال گذشته و همزمان با پیدایش اینترنت و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به شکلی سهمگین از سوی کشورهای غربی علیه کشورها و ملتهای مستقل و دارای پیشینه فرهنگی و تمدنی مثل ما اجرا میشود که نمونه بارز آن در ۴۶ سال گذشته علیه ملت ایران و نظام اسلامی رخداده است. همچنین کشورهای استعمارگر و استکباری برای فشار بر کشورهای غیرهمسو از ابزارهای نرم برای انقلاب مخملی و فروپاشی استفاده کردهاند که فروپاشی دولتهای عربی موسوم به بهار عربی و همچنین فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از مصادیق این نوع تهدیدات است. تهدیدات نرمافزاری که تمرکز آن عمدتاً بر حالات ذهنی، هیجانی و عاطفی و دستکاری سازمان روانی است، امروز به شکل «جنگشناختی» در حال انجام است که از زمان کرونا تاکنون از سوی کشورهای عضو ناتو علیه کشور ما در سطوح مختلف فردی، اجتماعی و سازمانی در حال اجراست. طراحان جنگشناختی معتقدند در جهان کنونی میدان جنگ عوضشده است و بهجای جنگهای پرهزینه نظامی باید ذهن و افکار عمومی ملتها را بهعنوان میدان جنگ تعریف کرد که ما اکنون در کشورمان شاهد هستیم این موضوع عمدتاً از طریق فضای مجازی و در دو سطح مردم عادی و مسئولان انجام میشود. در سطح مردمی بهمنظور تغییر در سبکشناختی و نگرشی، ارزشها، گرایشها و نظام معنایی پیادهسازی میشود، به این معنا که فرایندهای عالی ذهن مثل تفکر، ادراک، قضاوت، حافظه، دقت، توجه، تصمیمگیری، نگرش، استدلال و حل مسئله تحت تأثیر دروندادهای هدفمندی است که به آن تزریق میشود تا بروندادها به نفع دشمن نتیجه دهد و با توجه به اینکه مردم عادی به لحاظ پختگی و بلوغ شناختی و تحلیلی، ضعف و اشکالات اساسی دارند و همواره منتظر تغذیههای بیرونی هستند، بنابراین دستکاری در دادهها، قضاوتها، محاسبات و جهتگیریهای ذهنی آنان بهآسانی امکانپذیر است. جنگشناختی در سطح مسئولان و سیاستگذاران، ناظر بر تأثیرگذاری مخرب بر نظام ادراکی، محاسباتی و تصمیمگیری آنان است. ازیکطرف به نظام ذهنی و تصمیمگیری آنان حمله میشود تا ادراک از واقعیتها مخدوش شود و از طرفی به قدرت اراده و شجاعت مسئولان نیز دستبرد زده میشود تا فرد جرئت پیادهسازی و اجرای سیاستگذاریها و قوانین و مقررات را نداشته باشد و همچنین نهادهای نظارتی نیز خنثی شوند و اقتدار خود را از دست بدهند. مثل قانون حجاب و عفاف که برای اجرا ابلاغ نمیشود. به علاوه، جنگشناختی تلاش میکند روحیه انقلابی، اسلامی و سلامت ذهنی و روانی مردم و مسئولان را بهگونهای ویروسی و سمی کند که بیتفاوتی، بیانگیزگی و آلوده شدن به منافع مادی جایگزین انقلابی ماندن و پاکدست بودن بشود.
اهمیت فضای مجازی در تهدید نرمافزاری را چگونه ارزیابی میکنید؟
بر اساس پروتکلهای براندازی سازمانهای جاسوسی غرب، فضای مجازی اساساً یک جنگافزار است که برای کنترل ذهن و افکار عمومی ملتها و تغییر در محتوای ذهنی، نگرشی و سبک زندگی جوامع غیرغربی و مسلح کردن مغز آنان ابداعشده است. فضای مجازی اکنون یک حکومت و نظام حکمرانی بر انسانهای کره زمین است. از ویژگیهای این فضا میتوان به بیمکانی، بیزمانی و فوری و اثربخش بودن آن اشاره کرد. از طرفی میتوان فضای مجازی را به یک مدرسه و دانشگاه تشبیه کرد که باید در آن دانشآموزان و دانشجویانی تربیت شوند که باب میل سیاستمداران و تمدن سلطهگر و منحط غربی باشند. کلاسهای درس آن نیز سکوها و شبکههای اجتماعی هستند. اگر دقیق بررسی شود، این سکوها دقیقاً هدفمند و با برنامهریزی عمل میکنند. اینستاگرام یک پروژه پورنوگرافی برای غیرتزدایی و حیازدایی از جامعه ایرانی است، همچنین واتساپ و تلگرام به تمام اطلاعات محرمانه و غیرمحرمانه کاربران دسترسی دارند و به موقع مقتضی میتوانند مشکلات امنیتی برای مشترکان خود ایجاد کنند. همینطور با توجه به اینکه ۹۰ درصد محتوای این سکوها سمی و آلوده هستند، بنابراین هر خبر و تصویری میتواند شلیک به قلب و مغز کودکان، نوجوانان و جوانان ما باشد. این محتواهای مخرب عمدتاً بر این محورها تمرکز دارند: مشاهدهپذیر کردن ابتذال، آموزش مصرف مواد مخدر، آموزش اعمال تروریستی، آموزش خشونت، تخریب و تمسخر مسئولان کشور، اشاعه سبک زندگی غربی، عادیسازی همزیستی با سگ و گربه و سایر حیوانات بهجای خانواده محوری، تخریب هویت ایرانی- اسلامی، آموزش خیانت زن و مرد، تشویق به ازدواج سفید، عمومی کردن مسائل خصوصی، همجنسگرایی و شایعه و اخبار سمی و اضطرابآور، بنابراین تحلیل محتوا و کارکرد فضای مجازی بهدرستی نشانگر سیاهچاله بودن این فضاست.
طبق تأکید رهبری جوانان و فعالان فضای مجازی باید به مجاری این تهدید نرمافزاری توجه داشته باشند. مؤلفههای توجه به تهدید نرمافزاری دشمن برای فعالان فضای مجازی چیست؟
همانگونه که رهبر انقلاب تأکید کردهاند جوانان و فعالان فضای مجازی باید گفتمان انقلاب اسلامی و هویت ایرانی- اسلامی را تولید و ترویج کنند. ارزشهای دینی، هویتی، رفتاری، اجتماعی و فرهنگی ملت ایران بسیار قوی و غنی است و نباید اجازه داد ابتذال و اباحهگری جای این ارزشهای مقدس را بگیرد، ما باید ارزشهای خود را در این فضاها منتشر کنیم. ملت ایران و انقلاب اسلامی تحت شدیدترین حملات نرمافزاری دشمنان هستند که با ابزار رسانه انجام میشود. این رسانهها در دو عرصه خارجی و داخلی در حال انجام اینگونه حملات غیرانسانی هستند که نیازمند جریانشناسی است تا برای مردم آشکار شود. جریانشناسی رسانههای داخلی و خارجی را به لحاظ ساختار، کارکرد و مأموریت بهطورکلی میتوان به شرح زیر طبقهبندی کرد:
الف) رسانههای داخلی: ۱. اصولگرا: رسانههای این جریان سیاسی که بهطور مستمر و مشخص محکمات انقلاب اسلامی را ترویج و از آن دفاع میکنند. ۲. اصلاحطلب: این جریان تعدد رسانهای دارد. ۳. ارگانی: روزنامههای ارگانی (سازمانی) که عمدتاً اخبار و موارد مربوط به سازمان مطبوع خود را انعکاس میدهند. ۴. دوسوگرا/التقاطی: این جریان رسانهای به لحاظ جهتگیری سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مرزبندی روشن و مشخصی ندارد. دوسوگرا، چندسوگرا و التقاطی و در مرز حق و باطل حرکت میکند.
ب:رسانههای خارجی: مشتمل بر رسانهها، وبسایتها، تلویزیونها و اندیشکدهها و اتاقهای فکر خارج از کشور هستند که علیه مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکنند. چیزی حدود ۲۹۰رسانه برآورد شده است که برخی از مؤثرترین آنها عبارتند از: بیبیسی، اینترنشنال، من و تو، صدای امریکا، شبکه جم، کلاب هاوس، فضای مجازی (اینستاگرام، fdd) و شورای آتلانتیک، مأموریت اصلی این رسانهها براندازی و تغییر رژیم است.
برای دستهبندی مذکور یک شاخص آماری را نیز میتوان مطرح کرد. جریان اصلاحات چیزی حدود ۳۲رسانه مؤثر دارد. جریان التقاط ۱۶رسانه و جریان انقلابی ۱۴رسانه تأثیرگذار و فراگیر دارد. درمجموع رسانههای جریان اصلاحطلب و التقاط که در اکثر موارد مأموریت و عملکرد همپوشان دارند شامل ۴۸رسانه هستند که در برخی موارد مثل حمله به محکمات انقلاب اسلامی با ۲۹۰رسانه خارج از کشور همسویی دارند. بهطورکلی این قبیل رسانهها، سکو و بلندگوی قوی جریان معارض و برانداز انقلاب اسلامی هستند که رهبر انقلاب از آنها بهعنوان «مرجفون» نام بردند که با اخبار و تحلیلهای غلط و تولید محتوای غرب محور مشغول جنگ نرمافزاری علیه ملت ایران و ارزشهای انقلاب اسلامی هستند.
مأموریت کلی و مشترک هلدینگ رسانهای مذکور عبارتند از: ۱. القای ناکارآمد بودن نظام و انقلاب اسلامی ۲. ناامیدسازی مردم از آینده کشور ۳. اصرار بر بیاعتمادی مردم به نظام ۴. مطالبهگر کردن مردم از نظام و رهبری بهجای مطالبهگری از دولت و قوای سهگانه ۵. تئوریزه و بزک کردن سبک زندگی و ارزشهای غربی و امریکایی ۶. تحقیر و تمسخر هویت ایرانی و اسلامی ۷. اهمیتدار کردن مذاکره با امریکا و ناگزیری آن ۸. جنبشسازی از زنان، دانشجویان و کارگران بهمنظور فشار بر نظام ۹. تلاش برای تضعیف قدرت نرم انقلاب اسلامی ۱۰. پروندهسازی علیه نهادهای انقلاب اسلامی و بیاعتبارسازی آنها مثل رسانه ملی و شورای نگهبان ۱۱. انتشار مقالات و یادداشتهای جهتدار و گمراهکننده ۱۲. تئوریزه کردن اقتصاد لیبرالی و بازار آزاد ۱۳. دوقطبی کردن جامعه (تقویت جامعه مدنی، سکولار، تضعیف و تخریب مردم مذهبی و انقلابی) ۱۴. برچسب تندرو و سوپرانقلابی زدن به کسانی که مدافع ارزشهای انقلاب همچون عدالت و مبارزه با فساد هستند. ۱۵. عوض کردن جای حق و باطل و شهید و جلاد ۱۶. روایتسازی و مخدوش کردن حقیقت ۱۷. تشبیه رئیسجمهور پزشکیان به احمدشاه قاجار، بنیصدر و گورباچف و تلاش جهت براندازی و تغییر رژیم و امثال آن.
طبق تأکید رهبری تهدید سختافزاری قابل جبران است، اما تهدید نرمافزاری از حساسیت بالاتری برخوردار است. دلیل این حساسیت چیست؟
تهدید نرمافزاری اساساً با حالتهای ذهنی، هیجانی و عاطفی انسانها سروکار دارد که امری سیال و آسیبپذیر هستند و قابلیت استحالهپذیری بالایی دارند و از طرفی آسیبهای آن جبرانناپذیر یا بهسختی جبرانپذیر است. دشمن نیز در شرایط کنونی سعی میکند این حالات و ساحات را سمپاشی کند و این سم میتواند بافت فکری، نگرشی و هویتی را بهگونهای جبرانناپذیر آلوده کند. تفکر منحط غرب از همین شیوه سمپاشی و شستوشوی مغزی برای سقوط تمدن ۸۰۰ ساله آندلس استفاده کرد. فروپاشی تمدن آندلس با تهدیدات سخت و جنگ نظامی امکانپذیر نبود، بنابراین غربیها ابتدا نظام معنایی و ایدئولوژیک جوانان آندلس را سمی کردند و سپس در جنگ نظامی بهراحتی پیروز شدند، بنابراین درتهدید نرمافزاری به مغزها و قلبها شلیک میشود و این دو عرصه که از پا درآمد، تسلیم مثل آب خوردن اتفاق میافتد، اما درتهدید سختافزاری تجهیزات و امکانات نابود میشود که جبران آن دور از دسترس نیست. همچنین حمله سختافزاری را میتوان مقابلهبهمثل کرد، اما حملهکنندگان به نرمافزار ذهنی و روانی و اعتقادی مردم در بیرون مرزها هستند و دسترسی به آنها و اعمال قانون آنان کمی دشوار است. از طرفی دشمن نمیتواند به لحاظ سختافزاری به مقابله با ایران بپردازد چراکه ایران تبدیل به یک قدرت برتر نظامی و دفاعی جهانی و منطقهای شده است، بنابراین به جنگ ترکیبی رسانهای، روانی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و سایبری و روایتسازیهای جعلی و ایجاد شک و تردید در دل مردم و تشکیک در مبانی ایدئولوژیک روی آورده است تا تابآوری و مقاومت ملت ایران را مختل کند. عملیات ویژهای که دشمنان داخلی و خارجی از طریق رسانهها و فضای مجازی برای عصبی کردن مردم و ساماندهی اغتشاش انجام میدهند بسیار مبتذل و غیرانسانی است. افشای اسناد و نامههای محرمانه، رسانهای کردن فیشهای حقوقی، افشای بودجه نهادهای فرهنگی و انقلابی، القای بنبست، القای فساد سامانمند، ناامیدسازی نسبت به آینده و بیاعتمادسازی نسبت به نظام بخشی از تهدیدات نرمافزاری معاندان داخلی و خارجی است که روی جلد روزنامهها، مجلات و صفحه تلویزیون و گوشیهای موبایل مشاهدهپذیر میکنند که باید نسبت به آن حساسیت داشته باشیم.
چقدر میتوان با استفاده از مؤلفههای نرمافزاری افکار عمومی را مهندسی کرد و تغییر داد؟
این امر دو بعد دارد. یک بعد آن ناظر بر توانایی دشمن در دستکاری روانی و تغییر باورهای مردم است که گرچه تا حدی موفق بوده، اما درمجموع دشمن شکستخورده است چراکه مردم ایران با استفاده از سه هویت ایرانی، اسلامی و شیعی پخته و فرهیخته شدهاند و استحاله آنان و جایگزین کردن هویت و سیاست غربی امکانپذیر نیست و اگر در شرایط کنونی مردم ناراحت هستند به دلیل مسائل معیشتی و اقتصادی است که عمده علت آن تحریمهای امریکاست. بعد دوم ناظر بر توانایی ما یعنی نظام اسلامی، فعالان و کنشگران رسانهای و اجتماعی است که چه میزان بتوانیم تهدیدات نرم دشمن را خنثی کنیم و روحیه و امید مردم را بالا ببریم. دشمنان خارجی و داخلی از طریق بمباران رسانهای بهصورت چراغ خاموش و زیرپوستی تلاش میکنند از طریق تکنیکهای ناهماهنگی شناختی و روایتهای متضاد، اخبار هراسآور و تحلیلهای گمراهکننده در ذهن جامعه تحریف شناختی ایجاد کنند. به نظر بنده از دو راهبرد کلان بصیرتافزایی و جهاد تبیین که مورد تأکید رهبر انقلاب هستند، میتوان عملیات اغتشاش ذهنی دشمن را سد کرد. بصیرتافزایی، آگاه کردن مردم و بالا بردن سواد رسانهای و سیاسی آنان است تا بتوانند حق را از باطل و صداقت را از دروغ تشخیص دهند، همچنین جهاد تبیین به معنای تبیین حقایق و رفع شبهه است. در طول شبانهروز هزاران شبهه و بدعت از سوی رسانههای معاند و دشمنان بر روح و روان مردم ایران تحمیل میشود که نیازمند روشنگری و تبیین است.
چگونه میتوان از این فضای نرمافزاری در جهت پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و آگاهسازی مردم استفاده کرد؟
رهبر انقلاب برای مقابله با تهدیدات نرمافزاری دشمنان فرمانی ۱۰ مادهای صادر کردند که عمل به آن از نان شب واجبتر است. رهبر انقلاب جهاد تبیین و روشنگری را یک تکلیف همگانی و ملی میدانند و از طرفی اندیشمندان و جوانان انقلابی وظیفهای مضاعف بر گردن دارند که باید انجام دهند تا بتوانند در برابر تحریف، روایتهای جعلی و تردیدافکنی دشمن، روایتساز و جریانساز باشند. دشمن دنبال شکاف اجتماعی در کشور است تا مردم را نسبت به نظام و یکدیگر بدبین و عصبی کنند، بنابراین باید با تولید محتوای فاخر از حقیقت پاسداری کرد. بدون شک یکی از پایههای اصلی انقلاب اسلامی مردم هستند که نیازمند واکسیناسیون روانی، تغذیه و توانمندسازی فکریاند تا تهدیدات نرمافزاری دشمن نتواند اثرگذار شود. به نظر بنده روند کنشگری رسانههای زاویهدار داخلی که جریانشناسی آن در بالا تشریح شد و معاند خارجی، سازماندهی خاموش و بیسروصدای براندازی است که کار آنها ایجاد تغییرات در تصورات ذهنی و ارزشها و نگرشهای جامعه است، بهگونهای که مردم مثل قبل نسبت به ضدارزشهایی همچون همجنسگرایی یا نژادپرستی و ظلم و ستم و بیغیرتی واکنش منفی نداشته باشند. اساساً تئوریسینهای غربی معتقدند راه رسیدن به سیاست از فرهنگ میگذرد، به همین خاطر مدام روی ذهنها و قلبها کار میشود تا شیوه نگرش مردم و واکنش آنها نسبت به رویدادها مهندسی شود. چهار دهه طول کشید تا همجنسگرایی در غرب از سوی مردم پذیرفته و عادی شود، همچنین یک ماه قبل از سقوط دیوار برلین هیچکس فکر نمیکرد بلوک شرق از هم بپاشد. بهار عربی، جنبش والاستریت و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و سقوط رژیم بشار اسد در سوریه گرچه بهصورت ناگهانی، اما یکشبه اتفاق نیفتاد بلکه بر اثر یک جرقه بود که سالها از سوی شبکهای از کنشگران رسانهای و اجتماعی بسترسازی شده بود. باید در نظر داشته باشیم که فعالیتهای نرم رسانهها، روزنامهها و فضای مجازی چیزی در حد جنگ است و میدان این جنگ ذهن مردم و ابزار آن محتواهای مخرب و ویروسی است که باهدف تغییر در اعتقادات و نگرش مردم صورت میگیرد و در نهایت این تغییرات فکری به کنشگری و حضور در خیابان و کودتا منجر میشود. فضای مجازی، رسانه و روزنامهنگار در نقش کنشگر یادداشتها و اخبار و تحلیلهایی را منتشر میکنند و بذر کنشگری و اغتشاش را میکارند و بهعنوان حلقه اول از زنجیره کنشگری عمل میکنند و اگر از سوی مراجع نظارتی و قضایی مورد تعقیب قرار نگیرند، حرکت بعدی آنها و افراد و جریانات همسو با آنها شروع میشود و بهصورت سیل به جان کشور میافتند.