به گزارش خبرنگار تئاتر ایرنا، داستان نمایش «به وقت و میقات ربنا» نوشته فرهاد ارشاد، به غروب چهارم دی ماه سال ۱۳۶۵ برمیگردد؛ عملیات کربلای ۴. عملیات نظامی تهاجمی نیروهای ایرانی در جنگ تحمیلی که برای آمادهسازی مقدمات فتح بصره توسط نیروهای ایرانی انجام شد.
در عملیات کربلای ۴ قرار بود با عبور رزمندگان از عرض اروند در جنوب خرمشهر و مقابل آبادان «جزیره امالرصاص» و «ابوالخصیب» در ۱۲ کیلومتری بصره به تصرف درآید و در نهایت رزمندگان اسلام بتوانند خود را به «خور زبیر» برسانند. محور اصلی حمله در این عملیات عبور از اروند رود بود و محور شلمچه به عنوان محور تک پشتیبان در نظر گرفته شده بود. در صورت موفقیت در عملیات، امکان بازپسگیری بندر فاو برای بعثی ها مشکل میشد و فشار زیادی را به رژیم بعث صدام وارد میکرد. با آغاز عملیات مشخص شد ارتش عراق در آمادگی کامل به سر میبرد و عبور از اروند امکان ندارد. شرایط با زمان عملیات والفجر ۸ کاملاً تغییر کرده بود ضمن اینکه عراقیها با پرتاب منور حساسیت خود را از عملیات نشان دادند.
همه چیز حکایت از لو رفتن عملیات داشت، ارتش بعثی عراق برای اینکه مانع رسیدن رزمندگان غواص خودی به آن طرف اروند شود، ساحل جنوبی اروند را زیر آتش پرحجم توپخانه گرفت و روی منطقه آتش تراش اجرا کرد. با وجودی که رزمندگان، خط اول دشمن را شکسته و در حال پیشروی بودند با آتش سنگین دشمن مواجه شدند، آرایش خط برهم خورد. بعثی ها به این هم بسنده نکرده از نیروی هوایی و بالگرد هم برای مقابله با رزمندگان اسلام استفاده کردند و مانع پیشروی نیروهای ما شدند.
عملیات لو میرود و تنها بازمانده عملیات «لیلا» پرستار یگان ویژه عملیات است. همه چیز سر او خراب میشود. عامل لو رفتن عملیات میدانند او را و ۱۵ سال پس از آن لب به سخن میگشاید که ... .
در جریان این عملیات فردی به نام شهید مرتضی که از لو رفتن عملیات خبر داشت نامههای رزمندگان را به لیلا می دهد به همراه پلاکهایشان تا او آنها را به دست خانوادههایشان برساند که با مواجههای متفاوت از او میزبانی میکنند.
به وقت و میقات ربنا نگاه تازهای به زن در دوران دفاع مقدس دارد؛ زنانی که نه در پشت جبهههای نبرد که در خود خط مقدم حضور داشتند؛ با رزمندهها و همراه با آنها جنگیدند و از سوی دیگر، حکایت داغ مادران است. مادران شهیدی که اگر چه جنگ تمام شده اما داغ این مادران هنوز تازگی دارد.
فریبا ترکاشوند تهیهکننده نمایش به خبرنگار تئاتر ایرنا گفت: خواستیم در نمایش به وقت و میقات ربنا این نکته را به اجرا بگذاریم که درست است جنگ تمام میشود اما داغ مادران داغ دیده هرگز تمام نمیشود.
او افزود: درواقع، نمایشی است راجع به زنان؛ زنانی که پشت صحنه جنگ بودند که به درستی به آن در نمایش اشاره شد. زمان کمی داشتیم اما توانستیم در مدت زمان کوتاهی این نمایش را به روی صحنه ببریم.
ترکاشوند در عین حال تصریح کرد: تئاتر مظلوم است و بازیگر روی صحنه نیاز به نفس تماشاگر دارد. لازم است از تئاتر حمایت شود.
سجاد حسنوند کارگردان نمایش هم گفت: نمایشنامه را فرهاد ارشاد نوشته که جنگی نویس است و دفاع مقدسی. از این بابت متن را کار کردم که چون از نگاه زنان به جنگ است و چیزهایی را به ما میگوید.
او افزود: نظر همه ما بر این است که زنان پشت جنگ بودند و در حد خیاطی و تهیه اقلام بوده است در حالی که بعضی در خط مقدم بودند و جنگیدند مانند لیلای قصه ما که وقتی عملیات لو میرود همه میگویند کار اوست و دیداری با مادر شهید مرتضی که جزو گروهان غواص ها بوده، دارد که پس از ۱۵ سال از لو رفتن عملیات خبر میدهد.