شناسهٔ خبر: 71787521 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

وقتی پلیس با گاز اشک‌آور به مسجد لرزاده حمله‌ کرد!

پلیس به درون مسجد حمله کرد و نارنجک‌های حامل گاز اشک‌آور را به درون مسجد رها کرد. با انفجار نارنجک مردم وحشت‌زده به این طرف و آن طرف می‌رفتند. پلیس هرچه را می‌یافت به آتش می‌کشید. در این هنگام حجت‌الاسلام عمید زنجانی با زحمت زیاد در حالی که جمعیت به دنبالش روان بودند خود را به بیرون مسجد رسانید، ولی دیگر دیر شده بود.

صاحب‌خبر -

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در مرداد ۱۳۵۷ به دنبال تشکیل چند اجتماع بزرگ و پرهیجان مردم در مسجد لرزاده به مناسبت سالگرد حوادث خونین قم و تبریز، تصمیم گرفته می‌شود مجلسی در مسجد یادشده در طول دهه‌ اول و دوم ماه رمضان برگزار گردد. در پی این تصمیم از شیخ محمد چاوشی واعظ دعوت به می‌شود که در این شب‌ها به منبر برود و سخنرانی کند. این واعظ انقلابی نیز براساس رهنمود امام‌خمینی در اعلامیه‌ها، برای آشنا کردن مردم با مظالم پنجاه‌ساله‌ حکومت پهلوی، در ده شب اول فجایع دودمان پهلوی و جنایات رضاشاه و محمدرضا را به طور علنی بیان می‌کند و شاه را به باد انتقاد می‌گیرد.

بنابر روایت پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به دنبال این سخنرانی‌ها، احساسات جوانان پرشور و انقلابی برانگیخته شده و شروع به سر دادن شعار می‌کنند و مسجد و خیابان‌های اطراف پر از جمعیت می‌شود. در تمام  ده شب اول، مسجد و خیابان‌های اطراف در محاصره‌ پلیس قرار می‌گیرد، اما جمعیت در شگفتی است که چرا نیروهای پلیس، ساواک و نیروی مخصوص ارتش هیچ‌یک عکس‌العملی نشان نمی‌دهند؛ غافل از این‌که آن‌ها منتظر فرصتی مناسب هستند تا مردم را غافلگیر و ضربات خود را وارد کنند. سرانجام فرصت مناسب فراهم می‌شود. مردمی ‌که در آن ده شب واکنشی از سوی دستگاه ندیده‌اند، در شب یازدهم رمضان برابر با ۲۴ مرداد ۱۳۵۷ آرام و منظم در مجلس شرکت می‌کنند...

مرحوم حجت‌الاسلام عمید زنجانی در مصاحبه با آرشیو تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی مجلس مذکور را این‌گونه تشریح می‌کند:

«شب یازدهم بود که مسجد پر بود و جمعیت خیلی زیادی در اطراف مسجد گرد آمده بودند که خبر رسید آقای چاوشی را موقع آمدن به مسجد سر راه دستگیر کرده‌اند. مردم هیجان‌زده بودند. نمی‌دانستند چه کار باید بکنند و ما هم سعی می‌کردیم که از متفرق‌ شدن مردم جلوگیری بکنیم تا ببینیم که چه تصمیم نهایی‌ای باید گرفت. جریان امر نشان می‌داد که زمینه‌ یک تظاهرات است که مردم از مسجد بیرون بزنند و یک راهپیمایی شبانه راه بیفتد؛ البته سابقه هم داشت و در مواردی ما راهپیمایی شبانه داشتیم، اما راهپیمایی نه به معنای گسترده‌ آن، بلکه راهپیمایی‌ای... صرفاً به‌ عنوان ایجاد مزاحمت برای حکومت نظامی، یعنی دهن‌کجی به حکومت نظامی... در آن شب جمعیت آماده‌ یک راهپیمایی‌ای بودند که احتمالا این راهپیمایی، یا منجر به درگیری با افراد نظامی ‌و یا احیانا منجر به گردهمایی جمعیت بیشتری می‌شد که بالاخره در ضربه‌ زدن به حکومت نظامی ‌می‌توانست مفید باشد. در همین شرایط خبر آوردند که مسجد در محاصره است و افرادی را ما فرستادیم، تأیید کردند که نیروهای زیادی از قبیل نیروی انتظامی‌ و ارتش را آماده کرده‌اند...  ما بعد از پیروزی انقلاب اسناد و مدارکی به دست آوردیم که در آن شبی که مسجد لرزاده محاصره شد، یعنی شب یازدهم ماه رمضان، سه کلانتری مشارکت داشتند: کلانتری بیست که در میدان شهدا مستقر بود، کلانتری چهارده که در میدان خراسان مستقر بود و کلانتری سیزده در قسمت جنوب‌ غربی خیابان خراسان، که بیشتر شامل بازار می‌شد. این سه کلانتری به اضافه‌ چند کامیون سرباز حکومت نظامی ‌و به صورت فرماندهی مشترک حکومت نظامی، ساواک و نیروی انتظامی ‌مسجد را محاصره کرده بودند.»

در این زمان به داخل مسجد خبر می‌رسد که پیوسته بر افراد پلیس افزوده می‌شود. آمد و رفت مشکوک مأموران در اطراف مسجد، بعضی را وامی‌دارد  آن‌ها را هو کنند و همین بهانه‌ای می‌شود برای انجام عملیات علیه کسانی که در مسجد بودند. سید احمد موسوی که خود در درگیری حضور داشته، در این‌باره چنین می‌گوید:

«پلیس به درون مسجد حمله کرد و نارنجک‌های حامل گاز اشک‌آور را به درون مسجد رها کرد. با انفجار نارنجک، مردم وحشت‌زده به این طرف و آن طرف می‌رفتند. پلیس هرچه را می‌یافت به آتش می‌کشید. در این هنگام حجت‌الاسلام عمید زنجانی با زحمت زیاد در حالی که جمعیت به دنبالش روان بودند خود را به بیرون مسجد رسانید، ولی دیگر دیر شده بود. مأموران مردم را مورد هجوم قرار دادند و زیر ضربات چوب و چماق گرفتند. مردم به‌ناچار دوباره به درون مسجد بازگشتند. مأموران نیز وحشیانه آن‌ها را دنبال کردند و به ضرب و شتم پرداختند. سپس آن‌ها را مجبور کردند که از مسجد خارج شوند، اما مأموران در دو سوی درب ورودی مسجد نیز صف کشیده بودند و کسانی را که از مسجد خارج می‌شدند زیر ضربات می‌گرفتند. این عملیات تا ساعت‌ها طول کشید و عده‌ای از جوانان زخمی ‌و مجروح شدند.»

آخرین عملیات نظامیان در ساعت ۲:۰۰ بعد از نیمه‌شب انجام می‌گیرد و بار دیگر به داخل شبستان مسجد حمله می‌کنند. کلیه‌ چراغ‌ها و مهتابی‌ها را می‌شکنند و قرآن‌ها و کتاب‌های دعا را به زمین می‌ریزند و مورد بی‌حرمتی قرار می‌دهند...