به گزارش جماران؛ سید علی حسینی در یادداشتی نوشت:
در دنیای سیاست و امنیت، سرویسهای اطلاعاتی نقش بیبدیلی در جهتدهی به روایتهای رسمی و عمومی کشورها دارند. این سازمانها نهتنها از ابزارهای نفوذ، جاسوسی و جنگ روانی استفاده میکنند، بلکه یکی از راهبردهای کلیدی آنها این است که منویات خود را از زبان رهبران، مقامات و شخصیتهای تأثیرگذار کشور هدف بیان کنند. این تاکتیک، نهتنها تأثیرگذاری بیشتری دارد، بلکه باعث مشروعیتبخشی به ادعاهای دشمن میشود.
در بسیاری از موارد، سرویسهای اطلاعاتی، نقاط ضعف شخصیتی مقامات را شناسایی و از آنها بهرهبرداری میکنند. این نقاط ضعف میتواند شهرتطلبی، نیاز به تأیید، خودبزرگبینی، منافع مالی، فساد یا حتی سادهدلی سیاسی باشد. سیاستمداری که درکی از ابعاد امنیتی سخنانش ندارد، بهترین مهره برای جنگ روانی دشمن است؛ چرا که بدون نیاز به عملیات پیچیده، او خودش اطلاعات کلیدی و بهانههای لازم را به دشمن تقدیم میکند.
مصاحبه محسن رفیقدوست؛ نمونهای از گلبهخودی اطلاعاتی
مصاحبه اخیر رفیقدوست را باید از این زاویه تحلیل کرد. رفیقدوست، که از اولین فرماندهان سپاه و از چهرههای اقتصادی جمهوری اسلامی محسوب میشود، در اظهاراتی عجیب و غیرمسئولانه، به ادعاهایی دامن زد که دقیقاً در راستای خط رسانهای و اطلاعاتی غرب است.
به نظر میرسد نقطه ضعف اصلی او، نیاز به دیدهشدن و اثبات جایگاه خود در تاریخ انقلاب است. شخصی که روزگاری در رأس سپاه و بنیاد مستضعفان بوده، اکنون در سنین کهولت به دنبال تأیید و توجه رسانهای است و دشمن دقیقاً از همین ویژگیها برای دستیابی به اهدافش استفاده میکند.
پیامدهای یک مصاحبه؛ وقتی یک جمله هزینهای بیشتر از یک جنگ دارد
این نخستین بار نیست که سخنان یک مقام ایرانی، بهانهای برای فشارهای بینالمللی میشود. در سالهای گذشته، دادگاههای آمریکایی بارها از اظهارات مقامات ایران علیه خود این کشور استفاده کردهاند و میلیاردها دلار جریمه و غرامت علیه جمهوری اسلامی صادر شده است.
نتیجه سخنان رفیقدوست
زمینهسازی حقوقی برای فشارهای بیشتر اروپا: دولت بریتانیا بهتازگی ثبت فعالیتهای عوامل جمهوری اسلامی در خاک این کشور را الزامی کرده و آن را در رده "پیشرفتهترین تهدیدها" دستهبندی نموده است. این قانون، بهانهای برای سختگیریهای بیشتر علیه دیپلماتها، دانشجویان و حتی ایرانیان عادی در اروپا خواهد شد.
مشروعیتبخشی به ادعاهای دشمن: اظهارات تأییدنشده و بیپایه مقامات داخلی، بهانهای برای ادامه تحریمها و فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک میشود.
سوءاستفاده رسانهای: رسانههای ضدایرانی، این سخنان را نهتنها بهعنوان یک ادعا، بلکه بهعنوان "اعتراف داخلی" مطرح میکنند و آن را سندی بر سیاستهای جمهوری اسلامی میدانند.
یکی از سؤالات اساسی این است که چرا در ایران، یک خبرنگار بهدلیل یک گزارش ساده تحت تعقیب قرار میگیرد، اما یک مقام ارشد میتواند بدون هیچ تبعاتی، امنیت ملی را به خطر بیندازد؟
اگر روزنامهنگاری خبر نادرستی منتشر کند، به دادگاه احضار میشود.
اگر فعال رسانهای مطلبی مغایر با سیاستهای رسمی بگوید، با محدودیت مواجه میشود.
اما چگونه یک مقام رسمی میتواند آزادانه سخنانی بگوید که هزینههای امنیتی، سیاسی و اقتصادی هنگفتی برای کشور دارد؟
این مصونیت طلایی برخی مقامات، یکی از آسیبهای ساختاری در ایران است که باید مورد بازنگری قرار گیرد. چرا نباید برای اظهارات غیرمسئولانه که امنیت کشور را به خطر میاندازد، مکانیسمهای نظارتی و پاسخگویی تعریف شود؟
پیشنهادها
۱. تدوین پروتکلهای رسانهای برای مقامات رسمی: مسئولان و چهرههای تأثیرگذار کشور باید آموزش ببینند که چه بگویند و چه نگویند. بسیاری از مقامات درک درستی از اثرات بلندمدت سخنان خود ندارند.
۲. ایجاد مکانیسم پاسخگویی برای اظهارات آسیبزا: همانند خبرنگاران و روزنامهنگاران که تحت نظارت هستند، مقامات رسمی نیز باید برای سخنان خود پاسخگو باشند.
۳. تقویت دستگاههای رصد رسانهای: سرویسهای اطلاعاتی ایران باید اظهارات مقامات را از منظر امنیتی تحلیل کنند و پیش از وقوع بحران، از طرح سخنان غیرمسئولانه جلوگیری کنند.
۴. مقابله با جنگ روانی دشمن از طریق سواد رسانهای: جامعه باید بداند که چگونه رسانهها از سخنان مقامات برای مشروعیتبخشی به سیاستهای ضدایرانی استفاده میکنند.
در دنیای سیاست، هر جملهای میتواند هزینهای معادل یک جنگ داشته باشد. وقتی یک مقام، ناآگاهانه در زمین دشمن بازی میکند، نتیجهای جز تقویت فشارهای بینالمللی و تضعیف امنیت ملی ندارد. اگر قرار است امنیت کشور حفظ شود، نظام باید برای اظهارات مقامات خود، سختگیری بیشتری اعمال کند.