شناسهٔ خبر: 71783659 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

گذری بر تاریخ نفت ایران

ناوگان دریایی بریتانیا تماما با پول نفت ایران ساخته شد

وینستون چرچیل در کتابی به سال ۱۹۲۳ راجع به بحران‌های جهان منتشر ساخت، از سود سرشاری که اقدام او در خرید سهام شرکت نفت ایران - انگلیس برای بریتانیا به ارمغان آورد با غرور صحبت می‌کند...

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین مریم مهدوی اصل، روزنامه‌نگار و پژوهشگر در روزنامه اعتماد نوشت: یکی از دلایل شکل‌گیری نظریه «جغرافیای سیاسی» و تمامی بحران‌هایی که در منطقه «خاورمیانه» از تاریخ دیروز تا امروز روی داده و گویا تمامی هم ندارد، به دست‌اندازی بیشتر برای سلطه بر منابع انرژی «نفت» بازمی‌گردد. در حقیقت این منبع انرژی نفت بود که به چرخ صنعت غرب، سرعت سرسام‌آوری داد تا این تمدن نوظهور، به قدرت، توسعه و رفاه زندگی امروزی دست پیدا کند. رفاه و توسعه‌ای که بر پایه سیاست‌های استعماری مبتنی بر فقر، گسترش بیماری، برده‌داری و غارت منابع طبیعی قاره‌های آفریقا، امریکای‌ لاتین و بخش‌های وسیعی از آسیا ازجمله چین و هند و ایران و... شکل گرفته است. از همین‌ روی، امروز در روزنامه «اعتماد»، به بازگشایی اسناد تاریخی «نفت» ایران که برگرفته از منابع کتابخانه‌ای و آرشیوی مجموعه فرهنگی - اسنادی - پژوهشی مجلس است، می‌پردازیم.

کارکرد نفت در ایران باستان و شعر فارسی

علی‌اصغر حکمت، وزیر امورخارجه و رئیس‌ کمیسیون ملی یونسکو در ایران، در دایره‌المعارف «ایرانشهر»، چاپ یونسکو ۱۳۴۱ش. که با همکاری دکتر لارنس لاکهارت (انگلیسی) مقاله‌ «صنعت نفت» را نوشته‌اند، در بخشی از این مقاله درباره «تاریخ نفت در ایران قدیم- قیر و گاز طبیعی در عصر هخامنشی» تبیین کرده‌اند: «در کشور ایران مانند سرزمین عراق (بین‌النهرین) هم از ازمنه بسیار دیرین ماده نفت: پترولیوم (Petroleum) به صور و اشکال گوناگون استعمال می‌شده است. ولی تا قرن حاضر استفاده از این عنصر آتش‌خیز محدود به مقدار بسیار قلیل بوده و نیز سبک استعمال و مصرف آن به کلی صورت ساده و بدوی داشته. با تحقیقات باستانشناسی (آرکئولوژیک) در سوسا (شوش) و نقاط دیگر نواحی جنوب غربی ایران ثابت شده که قیر طبیعی بیتومن (bitumen) در ادوار تمدن عیلام برای ملاط‌ به جای ساروج به‌ کار می‌رفته و همچنین برای نصب جواهر در نگین و نیز برای تعبیه تیغه اسلحه برّان در قبضه‌های خود همان ماده را به‌ کار می‌برده‌اند. به علاوه در ظروف سفالین برای جلوگیری از تراوش آب و حفظ مایعات سطح داخلی آن ظروف را با یک پرده از قیر می‌اندوده‌اند و نیز در صنعت قایق‌سازی روی رودخانه‌ها و در ساختن کشتی‌های کوچک ساحلی که در آن ادوار بعیده معمول و متداول بوده همچنان قیر و زفت استعمال می‌کرده‌اند... ولی همین‌قدر معلوم است که پیشینیان نفت را به همین صورت برای روشنایی و کسب نور در ظروف ساده ابتدایی خود می‌افروخته‌اند... در خوزستان در محلی موسوم به «نفت سفید» که در چند میلی جنوب حوزه نفت‌خیز مسجد سلیمان واقع است این‌گونه نفت طبیعی مصفی به دست می‌آمده و قریب نیم‌قرن قبل از آن استفاده می‌کرده‌اند و آن را به نقاط دور دست حتی اصفهان و تهران حمل کرده و می‌فروخته‌اند...»

همچنین در حالی که انشای هر دو واژه «نفط» یا «نفت» در تاریخ ادبیات و شعر فارسی هم مشاهده می‌شود، درپانویس همین بخش از دایره‌المعارف «ایرانشهر»، به نقل از سروده مولوی آمده است: «میدرد، میدوزد، این خیاط کیست؟ / می‌دمد، می‌سوزد، این نفاط کیست؟» همچنین در فرهنگ امثال سخن، دکتر حسن انوری، به نقل از سروده «خاقانی» آمده است: «گرچه در نفت سیه‌چهره توان دید ولیک / آن نکوتر که در آیینه بیضا بینند».

نفت در سفرنامه‌های انگلیسی عصر قاجار

جیمز جاستی نین موریه، وزیرمختار بریتانیا که در خدمت سرگوراوزلی بود و هر دو نفر در انعقاد عهدنامه «گلستان» بین ایران و روسیه تزاری دست داشتند، در کتاب «سفرنامه جیمز موریه»، در دوره حکومت فتحعلی‌شاه نوشته است: «با این همه اندکی پیش‌تر در سوی چپ راه دو چشمه نفت بود، نفت بر پهنه آب شناور بود. کشاورزان آن‌جا به کمک شاخه نخل این نفت‌ها را در سوراخک‌هایی در همان‌جا می‌انباشتند تا هنگام نیاز از آن بهره برند. در بهارگاه اشتران خود را با این نفت رنگ می‌کنند تا پوست آن‌ها را از آسیب‌ نگهداشته از بیماری پوستی که در میان آن‌ها رایج است جلوگیری کند.»

سپس، فرانسیس ارسکین لاخ، فرمانده ناو جنگی سلطنتی «ایدن» در خلیج‌فارس که در جدایی بحرین از ایران دست داشته و چندین سال بعد معلوم می‌شود، در کتاب «ساحل دزدان دریایی - سفرنامه دریایی ارسکین لاخ» در دوره حکومت فتحعلی‌شاه نوشته است: «آن‌چه که توانیر در قرن هفدهم گفته بود در قرن بیستم به وقوع پیوست زیرا پس از کشف نفت در بحرین در سال ۱۹۳۲ دیگر در زمینه مروارید کسی استخدام نشد و اکثر غواصان حرفه اصلی خود را رها کردند که عینا همین اتفاق در موقع کشف نفت در قطر و عربستان سعودی نیز  افتاد و حالا تمام اعراب سواحل خلیج‌فارس که سابقا به غواصی اشتغال داشتند از دریا دست کشیده و به خدمت کمپانی‌های نفتی درآمده‌اند... این رکود از موقعی شروع شد که مرواریدهای کشت ژاپن در بازارهای اروپا و امریکا عرضه شدند...»

همچنین جرج. ن. لردکرزن، خبرنگار، سیاستمدار و نایب‌السلطنه هندوستان که در دوره ناصرالدین‌شاه در ایران بوده، در سفرنامه «ایران و قضیه ایران» نوشته است: «... مردمان دالیکی خبر ندارند که چه نعمت‌های خدادادی مانند سولفور - نفت - قوه آب - ماهی‌های متنوع در آب و خاک آنان ودیعه است... نفت دالیکی به مصرف اندود کردن تیرها می‌رسد که از شر موریانه محفوظ بماند... در سال ۱۸۸۴م. [۱۳۰۱ ق. حکومت ناصرالدین‌شاه] آقایان هوتز و کمپانی با هزار زحمت امتیاز استخراج نفت دالیکی را از وزیران پول‌پرست قبله عالم گرفتند...»

و در نهایت، آرتور هاردینگ در کتاب «خاطرات سیاسی سر آرتور هاردینگ وزیرمختار بریتانیا در ایران عهد سلطنت مظفرالدین‌شاه» نوشته است: «اولین کار و اقدام مهم من که چند ماهی پس از ورودم به تهران انجام گرفت، گرفتن امتیازی مهم به نام یک شرکت بریتانیایی بود که نفت نواحی جنوب ایران را استخراج کند... سر هنری درامند ولف (از اسلاف من در تهران) عقیده داشت (و عقیده او مورد تایید یک سرمایه‌دار ارمنی ایرانی به نام کتابچی بود) که به احتمال قوی ذخایر فراوان نفت نه‌تنها در جنوب ایران بلکه در مناطق باختری این کشور (مرز ایران و ترکیه) هم وجود دارد که به اکتشاف و بهره‌برداری‌ آن می‌ارزد... طریقه‌ای‌که برای نیل به مقصود و گرفتن این امتیاز در نظر گرفته شده بود و به نظرم استحقاق داشت از طرف سفارت پشتیبانی شود، این بود که اولیای شرکت مورد نظر با تخصیص مقداری از سهام همین شرکت به جمعی از اعضای متنفذ حکومت ایران (ازجمله به خود صدراعظم میرزا علی‌اصغر خان امین‌السلطان) نظر موافق کابینه را با پیشنهادی که قرار بود به اعضای آن تسلیم شود، جلب کنند و امتیاز استخراج این ماده گران‌بها را در ایالات نفت‌خیز ایران به دست آورند... و سرمایه‌داری که قرار بود این امتیاز را بگیرد، یکی از ثروتمندان مشهور استرالیایی به نام دارسی بود...»

چگونگی ساخت «ناوگان دریایی» انگلیس

پس ‌از این‌که «امتیازنامه انحصاری دارسی» در زمان پهلوی اول به امتیازنامه جدید قرارداد ۱۹۳۳ «کمپانی نفت انگلیس و ایران» منتقل شد و البته ملی شدن صنعت نفت در دوره نخست‌وزیری محمد مصدق نیز براساس این امتیازنامه اخیر بوده، نه امتیازنامه دارسی، اما در مقابل سفرنامه‌های انگلیسی، رضا رئیس‌طوسی در کتاب «نفت و بحران انرژی»، از سیاستگذاری‌های اجرایی چرچیل، نخست‌وزیر بنام انگلستان نوشته است: «... وینستون چرچیل در کتابی به سال ۱۹۲۳ راجع به بحران‌های جهان منتشر ساخت، از سود سرشاری که اقدام او در خرید سهام شرکت نفت ایران - انگلیس برای بریتانیا به ارمغان آورد با غرور صحبت می‌کند... از ‌این‌ رو که شرکت نفت ایران - انگلیس هیچ‌گاه بیلان درستی از شرکت نفت به دولت ایران نداده است و نیز هیچ‌گاه هیچ حسابرسی از طرف دولت اجازه نیافته است حساب‌های شرکت را مورد بررسی قرار دهد، لذا معلوم نیست که شرکت نفت اولا چه میزان نفت در ایران تولید و صادر می‌کرده و چه مبلغی در ازای آن می‌پرداخته است. اما اعترافاتی که به‌ندرت، مقامات مسئول بریتانیا برای نشان دادن خدمات خود به امپراتوری در رابطه با چپاول‌گری منابع ایران کرده‌اند، عظمت این غارت‌گری را نشان می‌دهد. چرچیل در کتاب بحران‌های جهان یکی از نتایج اولیه به دست آوردن کنترل نفت ایران را به وسیله بریتانیا نوسازی و گسترش نیروی دریایی آن کشور می‌داند بدون این‌که یک شاهی برای آن از طرف مالیات‌دهندگان بریتانیایی پرداخت شده باشد.» او در این ‌مورد با افتخار می‌نویسد که دولت بریتانیا می‌تواند ادعا کند که: «ناوگان‌های قدرتمندی که در طول سال‌های ۱۹۱۲، ۱۹۱۳، ۱۹۱۴ [حکومت احمدشاه قاجار در ایران] ساخته شد از بزرگ‌ترین ناوگان‌هایی بود که تاکنون به وسیله هر یک از قدرت‌ها در زمان مشابهی ساخته شده است، بدون این‌که یک قران به مالیات‌دهندگان تحمیل شود...»

وی در ادامه افزوده است: «جریان عظیم نفت ایران به بریتانیا اگرچه به بهای فقر روزافزون مردم ایران و به گسترش ثروت چپاول‌گران بریتانیا می‌افزود، اما در ورای آن، سلطه سیاسی بریتانیا بر امور کشور آن‌چنان بود که حتی مسئله نفت را تحت‌الشعاع قرار داده بود...»

و این در حالی است که جواد شیخ‌الاسلامی، مترجم کتاب «خاطرات سیاسی سرآرتور هاردینگ وزیرمختار بریتانیا در ایران عهد سلطنت مظفرالدین‌شاه»، در بخشی از پانویس این کتاب نوشته است: «... شرکت نفت دارسی که بعدها به نام شرکت نفت ایران و انگلیس معروف شد پانصد هزار سهم یک لیره‌ای داشت و بنابراین سرمایه اولیه‌اش پانصد هزار لیره انگلیس بود. پنجاه هزار از این سهام را دارسی میان شاه و وزرای متنفذ وی بدین‌سان تقسیم کرد: ۱- مظفرالدین‌شاه ۳۰.۰۰۰ سهم (معادل سی ‌هزارلیره)، ۲- امین‌السلطان صدراعظم شاه ۱۰.۰۰۰ سهم (معادل ده هزارلیره)، ۳- میرزا نصرالله‌خان مشیرالدوله (وزیرخارجه) ۵۰۰۰ سهم (معادل پنج‌ هزار لیره)، ۴- نظام‌الدین‌خان غفاری مهندس‌الممالک (وزیرمعادن) ۵۰۰۰ سهم (معادل پنج هزار لیره). کلیه این سهام را شرکت نفت ایران و انگلیس در طی زمان به قیمت‌های مناسب از شاه و دیگر سهامداران خرید و خود مالک صددرصد سهام شد...»

از نفتش است که چراغ دود می‌زند

و در پایان این گزارش پژوهشی - روزنامه‌نگاری می‌توان به کتاب «فرهنگ امثال سخن» دکتر حسن انوری اشاره کرد که «از نفتش است که چراغ دود می‌زند»؛ به این معنی ‌که «هر کاری که شخصی انجام می‌دهد از خصلت و طبعی که در او نهفته است، سرچشمه می‌گیرد.» در حقیقت، شخصیت کشورها را هم باید براساس تجارب و آثار برجای مانده در تاریخ دیپلماسی و سیاست‌ خارجی‌ آن‌ها شناخت؛ درست مانند شخصیت فردی انسان‌ها در ارتباطات میان‌فردی، گروهی و سازمانی و در سطح کلان‌تر آن یعنی؛ دیپلماسی دوجانبه و چندجانبه در صحنه «سیاست بین‌الملل».

منابع: کتابخانه‌های ‌شماره ۱ و ایرانشناسی و همچنین کتاب «نمایه‌نامه ‌تحلیلی ‌موضوعی سفرنامه‌های ترجمه ‌شده سیاحان ‌انگلیسی درباره‌ ایران» با پژوهش آزاده حیدری.