شناسهٔ خبر: 71780919 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

خلاصه یک مقاله پژوهشی؛

دیپلماسی فرهنگی ایران در آسیای مرکزی؛ فرصتی طلایی یا میدان رقابت قدرت‌ها؟

تهران- ایرنا- ایران با برخورداری از اشتراکات فرهنگی و تاریخی فراوان با کشورهای آسیای مرکزی، می‌تواند از این ظرفیت به‌عنوان یک ابزار راهبردی برای تقویت روابط دوجانبه و چندجانبه استفاده کند اما این مسیر با چالش‌هایی همچون رقابت‌های فرهنگی دیگر کشورها به‌ویژه در عرصه‌های اقتصادی و امنیتی، روبه‌روست.

صاحب‌خبر -

در جهانی که روابط بین‌الملل دائماً متحول شود؛ دیپلماسی فرهنگی از جایگاه مهمی در سیاست خارجی کشورها برخوردار است. کشورهای منطقه آسیای مرکزی پس از فروپاشی شوروی علی‌رغم استقلال سیاسی نوعی ازجاکندگی فرهنگی را نیز تجربه کردند؛ به همین دلیل این کشورها در روابط خارجی خود در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی به دنبال یافتن هویت مستقل بوده‌اند که با مسئله فرهنگی این کشورها ارتباط تنگاتنگی داشته باشد. از میان دولت‌های منطقه، جمهوری اسلامی ایران به لحاظ فرهنگی، تاریخی و ارزشی با این کشورها از تجانس بالایی برخوردار است. در حالی که قدرت‌های رقیب ایران در این منطقه بیشتر به دنبال نفوذ سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی هستند. با در نظر گرفتن این ملاحظات این سؤال اساسی مطرح می‌شود که دیپلماسی فرهنگی ایران در آسیای مرکزی برای ارتقای منافع ملی مشترک، دارای چه پتانسیل‌ها و چالش‌هایی است؟ برای پاسخ به این سوال و سوالاتی از این نوع، پژوهش‌هایی صورت گرفته که لزوم توجه به این نوع پژوهش‌ها می‌تواند در تصمیم‌گیری‌ها مفید واقع شود. یکی از این پژوهش‌ها با عنوان «دیپلماسی فرهنگی قدرت‌های رقیب ایران در آسیای مرکزی و چالش‌های پیش‌رو»(1) توسط «علی‌اکبر جعفری»، «ماری ملکی» و «جواد شفقت نیاآباد» انجام شده است. در ادامه خلاصه‌ای از آن ارائه می‌شود.

آسیای مرکزی کجاست؟

از نظر جغرافیایی، آسیای مرکزی که در اوراسیا واقع شده است، از شمال به روسیه، از جنوب به افغانستان و ایران، از غرب به دریای خزر و از شرق به چین محدود می‌شود. طبق آخرین برآوردها، این منطقه در سال ۱۹۹۵ حدود ۲۹ میلیون نفر جمعیت داشته است.

آسیای مرکزی شامل کشورهای قزاقستان، ترکمنستان، قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان می‌شود که پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ به استقلال رسیده‌اند. قزاقستان بزرگ‌ترین کشور و ازبکستان پرجمعیت‌ترین کشور این منطقه محسوب می‌شوند. گفتنی است سرزمین‌های آسیای مرکزی از دیرباز جایگاه مهمی در تصورات ژئوپلیتیک ایران داشته است.

این اهمیت نه‌تنها به کنترل تاریخی ایران بر منطقه مربوط می‌شود بلکه به تصور آسیای مرکزی به‌عنوان خانه مشترک مردمان آریایی نیز بازمی‌گردد که نام «ایران» از آنجا سرچشمه گرفته است. بدین ترتیب، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ فرصت‌های جدیدی را برای ایران فراهم کرد تا خود را به‌عنوان یک شریک قابل‌اعتماد برای کشورهای تازه استقلال‌یافته معرفی کند.

دیپلماسی فرهنگی ایران در آسیای مرکزی

ایران و منطقه آسیای مرکزی از دیرباز و در دوره‌های مختلف تاریخی روابط عمیق و گسترده‌ای با یکدیگر داشته‌اند که منجر به شکل‌گیری همبستگی و خویشاوندی دیرینه بین ملت‌های آن شده است. پراکندگی اقوام آریایی در هر دو منطقه، باعث پیدایش شباهت‌های ژنتیکی در نیاکان مردمان این سرزمین و ایجاد ریشه‌های تاریخی مشترک شده است.

این عوامل انگیزه‌ای مضاعف برای دنبال کردن روابط دوجانبه و چندجانبه توسط ایران در قالب دیپلماسی فرهنگی ایجاد کرده است. پیوندهای فرهنگی، بخش کلیدی ژئوپلیتیک ایران را تشکیل می‌دهند؛ چراکه این پیوندها ماهیت نرم فرهنگی دارند و به ایران امکان می‌دهند نزدیکی خود را با این منطقه تأکید کرده و مبنایی برای همکاری‌های بیشتر ایجاد کند. از جمله اشتراکاتی که ایران را به منطقه پیوند می‌دهد، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱-زبان فارسی

ایران در این منطقه از پتانسیل‌هایی مانند زبان مشترک، آداب و رسوم و اعتقادات مشترک برخوردار است. در پیش از اسلام و اوایل اسلام، آسیای مرکزی عمدتاً قسمتی از ایران بود و ساکنین آن اعم از باختریان، سغدی‌ها، خوارزمیان و سکاها و دهیوها ایرانی‌زبان بودند. امروزه فارسی تاجیکی (در تاجیکستان و ازبکستان) و فارسی بخاری (توسط یهودیان بخارایی آسیای مرکزی) به‌عنوان زبان مادری در این مناطق شناخته می‌شود.

زبان فارسی، فارسی دری و پارسی دری، زبانی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن می‌گویند. مردم کشور تاجیکستان بیشتر فارسی‌زبان‌اند و تکلم به زبان فارسی دری در میان آن‌ها رواج کامل دارد. اقوامی که به زبان فارسی آشنا هستند در کشور ترکمنستان، به‌ویژه در اطراف عشق‌آباد و مرو، و همچنین در کشور ازبکستان، در شهرهای سمرقند و بخارا ساکن هستند. در قزاقستان و قرقیزستان نیز برخی به زبان فارسی گفت‌وگو می‌کنند.

۲- استفاده از آداب و رسوم مشترک

ایران به‌عنوان بخشی از استراتژی خود برای ارتقای منطقه‌گرایی از طریق اکو، به استفاده از پیوندهای فرهنگی و تاریخی خود در منطقه تأکید دارد. تأسیس یک مؤسسه فرهنگی اختصاصی اکو به ایران فرصت‌های بیشتری برای ترویج یک دستور کار فرهنگی در داخل سازمان با تمرکز بر شخصیت‌های ادبی و سنت‌های فرهنگی مشترک، مانند جشن سال نو ایرانی، عید نوروز در سراسر منطقه، داد. به‌عنوان مثال، نوروز که در سال ۱۳۸۸ به ثبت جهانی رسید، در سال ۱۳۸۹ در ایران دبیرخانه‌ای افتتاح شد و نخستین جشن نوروز به‌صورت جهانی شکل گرفت.

نوروز به‌عنوان پیوند سیاست خارجی، روابط کشورهای منطقه را می‌تواند گسترش دهد. محور نوروز می‌تواند قدرت تأثیرگذاری و ارتباطات خود را در دنیای خارج افزایش دهد. اگر اعضا بر سر ایجاد اتحادیه بین‌المللی نوروز به توافق برسند، بر اثر تعاملات، نشست‌ها، رایزنی‌ها و گفت‌وگوهای میان اعضا در درون این اتحادیه، زمینه نهادینه شدن هنجارهای آیین نوروز ازجمله صلح، عدالت، پاکی، صله‌رحم، بازگشت و همدلی فراهم می‌شود. به‌خصوص که این مراسمات در کشورهای دیگر نیز ارج داده می‌شوند.

۳- پیگیری دیپلماسی علمی

از روش‌های دیگر که قدرت فرهنگی ایران را در منطقه نشان می‌دهد، می‌توان به دیپلماسی علمی اشاره کرد که به‌مثابه ابزار قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران می‌باشد. این نوع دیپلماسی با کمک علم و فناوری می‌تواند تعارضات میان کشورها و ملت‌ها را با کمترین هزینه مدیریت کند.

تبادلات دانشگاهی قالب‌های متنوعی دارد که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از: ارتباط علمی اساتید، دعوت از اساتید خارجی، بورس‌های تحقیقاتی، حضور اساتید در پروژه‌های تحقیقاتی خارجی، عضویت در مجامع بین‌المللی، همکاری در مجامع علمی، برقراری ارتباط علمی بین دانشجویان، قراردادهای همکاری‌های بین‌المللی، تأسیس پردیس‌های خارجی، جذب دانشجویان خارجی و فرصت‌های مطالعاتی.

۴- فعالیت نهادهای فرهنگی در کشورهای منطقه

در کنار این موارد باید از نهادها و سازمان‌هایی که ایران توسط آن‌ها دیپلماسی فرهنگی خود را در این منطقه گسترش داده، اشاره کرد که شامل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، کمیته امداد امام خمینی، دانشگاه بین‌المللی جامعه المصطفی العالمیه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، بنیاد سعدی، سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری، بنیاد ایران‌شناسی، مرکز همکاری‌های علمی بین‌المللی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و مؤسسات و افراد خصوصی و نیمه‌دولتی است.

این نهادها با تکیه بر زبان، آداب و رسوم، دین مشترک از وجوه مشترک فرهنگی بین ایران و کشورهای این منطقه، شروع به تولید فعالیت‌های فرهنگی در منطقه کرده‌اند.

۵- فعالیت در قالب رسانه‌های برون‌مرزی

شبکه‌های تلویزیونی ایرانی شامل آی‌فیلم، شبکه کوثر، جام جم و العالم نمونه‌های موفقی هستند که در سطح جهانی و منطقه‌ای به‌عنوان ابزار فرهنگی ایران نقش‌آفرینی می‌کنند.

معاونت برون‌مرزی صداوسیما با ۱۳ شبکه رادیویی و ۳۹ شبکه تلویزیونی برون‌مرزی به فعالیت می‌پردازد. و با آنکه فعالیت ایران در حوزه رسانه‌ها نسبت به دیگر کشورهای منطقه وسعت ندارد، با این وجود می‌توان از فعالیت شبکه‌هایی همچون شبکه سحر نام برد که به زبان‌های انگلیسی، فرانسه، اردو، آذری، بوسنیایی و کردی، حداکثر در ۱ ساعت برنامه پخش می‌کند و این فعالیت در آذربایجان بیشتر است و اکثر برنامه‌های آن جنبه فرهنگی دارد.

چالش‌های ایران در آسیای مرکزی

۱-حضور فرهنگی روسیه

هرچند که ریشه و اصالت زبان و فرهنگ ایرانی در منطقه عمیق است، اما در دنیای متمدن امروزی این کشورها شاهد حضور مردمی است که به زبان روسی سخن می‌گویند و بخش عظیمی از جمعیت آن‌ها از نژاد روس‌هایی هستند که پس از جدایی و اعلام استقلال در این کشورها مستقر شده‌اند و پیوندهای عمیقی با روس‌های روسیه دارند.

در اواخر دهه ۱۹۹۰، زمانی که فضای پس از شوروی به اولویت اصلی سیاست خارجی کرملین تبدیل شد، بیشتر برنامه‌های فرهنگی و آموزشی در این منطقه متمرکز شد. آسیای مرکزی و قفقاز چنان برای روسیه اهمیت دارد که در تحلیل اندام‌وار، آسیای مرکزی و قفقاز به قلب راهبردی روسیه تشبیه شده است. این مناطق برای روسیه از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است، زیرا روسیه به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای، تنها وقتی می‌تواند خودنمایی کند که کماکان در این مناطق از تسلط بارزی برخوردار باشد.

۲- دیپلماسی فرهنگی ترکیه

پس از فروپاشی شوروی، ترکیه نزدیکی به کشورهای ترک‌زبان آسیای مرکزی را از اولویت‌های برنامه‌های فرهنگی و سیاست خارجی خود قرار داد. به‌خصوص از سال ۲۰۰۲، با ورود حزب عدالت و توسعه و در پیش گرفتن سیاست عمل‌گرایی در سیاست خارجی، ترکیه باعث شد این کشور همزمان هم به غرب و هم به منطقه آسیای مرکزی و خاورمیانه نزدیک شود. اقدام مهم ترکیه در زمینه فرهنگی نیز تبدیل حروف روسی به لاتین بوده است و از طریق نهادهای آموزشی دولتی اقدام به نگارش تاریخ مشترک با کشورهای این منطقه نموده است.

۳- پیوند فرهنگی با اروپا و محدودیت‌های ایران در آسیای مرکزی

اروپا و به‌طور کلی غرب، از مهم‌ترین رقیبان ایران در منطقه آسیای مرکزی محسوب می‌شوند. به‌خصوص این منطقه به دلیل دارا بودن انرژی، برای اروپا از اهمیت فراوانی برخوردار است. پس از استقلال این کشورها، برنامه‌های متعددی برای نفوذ به این منطقه در دستور کارهای اتحادیه اروپا قرار گرفت. این راه‌ها علاوه بر مسیرهای امنیتی و بهانه‌های دموکراسی‌سازی، شامل برنامه‌های فرهنگی نیز بوده است؛ یعنی ابزاری که به‌طور نامحسوس وابستگی کشورهای منطقه را به غرب افزایش می‌دهد.

با ایجاد امپریالیسم فرهنگی و حضور کشورهای فرامنطقه‌ای و جهانی‌سازی، کشورهای آسیای مرکزی موجب شده‌اند این کشورها در معرض نادیده گرفتن فرهنگ غنی خود قرار گیرند. اروپا در این راه معاهدات مختلفی را نیز در اتحادیه اروپا دنبال کرده است؛ از جمله معاهده ماستریخت در سال ۱۹۹۲ که برای اولین‌بار فرهنگ را به‌عنوان یک حوزه سیاست اروپایی مشروعیت بخشید.

۴- تلاش رژیم صهیونیستی در حوزه فرهنگی علیه ایران

نفوذ رژیم صهیونیستی در کشورهای آسیای مرکزی همچون آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان را نیز باید مورد دیگری دانست که با تبلیغات منفی علیه ایران، مانع از فعالیت فرهنگی قوی در منطقه گشته است. این رژیم علاوه بر تبلیغ در جهت توسعه نفوذ فرهنگی، مبادرت به فعالیت‌های ضدایرانی و ضدشیعی می‌کند و سعی دارد رقابت ژئوپلیتیکی با ایران را به حوزه ژئوکالچر نیز بکشاند.

نتیجه‌گیری و پیشنهادات

لازم است ایران با تکیه کردن بر فرصت‌هایی که در زمینه‌های مشترک فرهنگی با کشورهای منطقه آسیای مرکزی دارد، با پیگیری و رصد برنامه‌های رقبای اتحادیه اروپا، ترکیه و روسیه، علاوه بر شناسایی موانع، به الگوبرداری صحیح از آنها اقدام نماید.

از جمله راهکارهایی که در این زمینه مناسب می‌باشد، می‌توان به بهره‌گیری از آموزش زبان فارسی در اهداف اقتصادی آینده و ترسیم چشم‌انداز آن برای جوانان منطقه، ایجاد مراکز و دانشگاه‌های اختصاصی زبان و ادبیات فارسی برای پذیرفته‌شدگان خارجی، برگزاری مراسم حافظ‌خوانی و شاهنامه‌خوانی در سطح منطقه، تهیه فیلم‌های تاریخی اشاره کرد.

در عرصه مشترکات تاریخی، مناسبات آیینی نیز می‌تواند همانند نکوداشت نوروز، به نکوداشت دیگر آیین‌ها و ثبت آن نیز اقدام کرد، مانند مرثیه‌خوانی و جشن‌های سنتی مانند چهارشنبه‌سوری. تلاش برای تقویت اعتماد بین کشورهای منطقه از کارهای مهمی است که ایران را در پیشبرد هدف یاری می‌رساند.

جمهوری اسلامی ایران دارای پتانسیل قوی برای پیشبرد دیپلماسی فرهنگی در منطقه آسیای مرکزی است. این مورد را می‌توان در تمایل نسل جوان برای حضور در دانشگاه‌های ایران و به‌خصوص تحصیل و علاقه به زبان فارسی بیشتر از هر عامل دیگری مشاهده کرد. هرچند تعمیق در باورهای ایرانی در نزد مردم منطقه مسئله‌ای است که جدیت بیشتری از سوی سیاستمداران را می‌طلبد، این آرزو نیازمند اختصاص بودجه به بخش دیپلماسی فرهنگی است.

به‌کارگیری زبان شیوای فارسی، اشعار و ضرب‌المثل‌های ایرانی در محافل رسمی منطقه‌ای توسط مقامات و در مصاحبه‌های روزنامه‌ای و تلویزیونی نیز راهکار عملی مؤثری است که به تقویت قدرت نرم ایران کمک می‌کند و همچنین موجب دید مثبت نسبت به ایران می‌گردد.

همکاری‌های کتابخانه‌ای در سطح منطقه آسیای مرکزی و به‌وجود آوردن شبکه‌های کتابخانه‌ای در منطقه و ایجاد خواهرخواندگی بین کتابخانه‌ها، برگزاری شب‌های شعر در سطح منطقه‌ای به تبعیت از این مراسم در ایران و معروف کردن آن در خارج از ایران توسط اساتید ادبی ایران و همکاری با شاعران منطقه‌ای، همکاری با مؤسسات فرهنگی منطقه‌ای در پویا نشان دادن ایران در عرصه فرهنگی، تبادل دانشجویان و اساتید بین کشورهای منطقه، جامعه جوان و دانشگاهی را به یکدیگر نزدیک‌تر می‌کند.

همچنین، به‌کارگیری فناوری‌های جدید در ارائه خدمات فرهنگی به کشورهای دیگر از جمله وب‌سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی مانند فیسبوک، تلگرام و انتشار فعالیت‌های فرهنگی در ایران در اعیاد و جشن‌ها در کنسولگری‌ها، استفاده از صنعت سینما، ساخت فیلم‌هایی در زمینه مشاهیری که در همه این کشورها مشهور می‌باشند، شامل ریاضیدانان، شاعران و نویسندگان مشهور عرصه فرهنگی، توریسم فرهنگی و جشنواره‌های غذا در پیشبرد منافع دیپلماسی نقش فزاینده‌ای ایفا می‌کند.

در نهایت، ایرانیان زیادی در منطقه آسیای مرکزی زندگی می‌کنند و نوع پوشش آنها و زبان از جمله مسائلی است که می‌تواند برای مردم نواحی جذابیت ایجاد کند. ایرانیان خارج از کشور می‌توانند به مثابه سفرای فرهنگی ایران در آنجا فعالیت نمایند.

پی‌نوشت

1-علی‌اکبر جعفری، ماری ملکی و جواد شفقت نیاآباد(1403). «دیپلماسی فرهنگی قدرت‌های رقیب ایران در آسیای مرکزی و چالش‌های پیش‌رو»، فصلنامه روباط خارجی، سال شانزدهم، شماره چهارم.