شناسهٔ خبر: 71767573 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

‍ ترامپ چگونه و از کجا شارژ می شود؟

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: محمد ایمانی در مطلبی با عنوان ترامپ چگونه و از کجا شارژ می شود را در کانال تلگرامی خود منتشر کرد و نوشت:

ترامپ ۶ سال قبل هم، وقتی توافق برجام را زیر پا گذاشت، مانند امروز در توهم به سر می برد. چنان که ادعا کرده بود ایران ظرف چند هفته تا یک ماه پای مذاکره و توافق می آید!

او دیروز به فاکس بیزینس گفت: "ترجیح می‌دهم با ایران مذاکره کنم و نامه‌ای به (آیت الله) خامنه‌ای ارسال کردم. گزینه دیگر این است که باید اقدامی انجام داد. من ترجیح می دهم معامله کنم، زیرا به دنبال صدمه زدن به مردم ایران نیستم. آنها افراد بزرگی هستند".

ترامپ در جمع خبرنگاران هم گفت: "درباره ایران ترجیح می‌دهم یک توافق صلح را به جای (گزینه) دیگری ببینم. می‌توانستم در عرض یک ماه پس از انتخابات ۲۰۲۰ به یک توافق برسم. آنها کاملاً آماده بودند، اما وقتی بایدن احمق آمد، ایرانی‌ها گفتند بیایید توافق نکنیم. او تحریم‌ها را برداشت و آنها ثروتمند شدند و به ۳۰۰ میلیارد دلار رسیدند".

ترامپ، از موضع قاطع ایران که از زبان رهبر انقلاب و رئیس جمهور صادر شد، مطلع است. بنابراین به زعم خود می خواهد در افکار عمومی ایران، اختلاف و شکاف بیندازد.

دعوت به صلح شرافتمندانه، نمی تواند متضمن تهدید نظامی باشد. ترامپ، کتمان نمی کند که از تداوم درآمدهای نفتی ایران، ناراحت است و با این وجود ادعا می کند که دنبال معامله است.

اما کدام معامله؟! او از متحد نزدیکی مثل کانادا، نه فقط باج اقتصادی می خواهد، بلکه حتی با طرح دعاوی ارضی، کانادا را یکی از ایالت های آمریکا می خواند! او همین ادعا را درباره گرینلند (متعلق به دانمارک) هم مطرح کرده است.

ترامپ، در معامله ای که با زلنسکی کرد، نشان داد دنبال چه نوع مذاکره ای است. زلنسکی رفته بود تا قرارداد تحمیلی برای غارت نیمی از معادن اوکراین را امضا کند؛ اما ترامپ و معاونش بسنده نکردند و او را به رگبار توهین و تحقیر بستند.

ترامپ حتی از متحدان اروپایی مثل فرانسه و آلمان باج می خواهد؛ هر چند که این زورگویی، واگرایی بی سابقه ای را برانگیخته است.

ایران در این میان، خار چشم ترامپ است. او با همه تقلا ها نتوانست از عهده اقتدار ایران برآید و این عقده بزرگ، سرِ دل وی سنگینی می کند.

به او مشورت داده اند که فشار محض، کافی نیست و باید با روکش فریب، فشار را متوجه نقطه قوت ایران (پشتیبانی مردم) کند. به او گفته اند که فشار باید به ایجاد دو دستگی بینجامد تا بتواند موثر باشد.

آمریکایی ها اگر مطمئن بودند از عهده توانمندی های نظامی ایران بر می آیند، در عملی کردن تهدید که دو دهه تکرار کرده اند، درنگ نمی کردند.

ترامپ ۵ سال قبل، اقتدار ایران را در سرنگونی پهپاد جاسوسی «گلوبال‌ هاوک» و سپس موشکباران پایگاه عین الاسد چشید. او در ماجرای سرنگونی پهپاد گفت:

"یک هواپیمای ما با ۳۸ سرنشین نیز در تیررس بود، اما ایرانی‌ها تصمیم گرفتند به آن شلیک نکنند. ما از این بابت، از آنها متشکریم".

همچنین بر خلاف ادعای ترامپ، دولت بایدن هیچ تحریمی را برنداشت بلکه بر شمار آنها افزود. ترامپ می داند که ایران، راه های دور زدن تحریم ها را آموخته و این تجربه موفق را به کشورهایی دیگر منتقل کرده است.

در این شرایط، مشورتی که به ترامپ داده شده (و ردّ جریان نفاق داخلی و اپوزیسیون خارج نشین هم در آن پیداست)، هدف گرفتن افکار عمومی با دو حربه "تهدید/ابراز احترام" است.

او برای چندمین بار می گوید مردم ایران، مردم بزرگ و باهوشی هستند و نمی خواهد به آنها آسیب بزند. با این حال، شعورش نرسید در ماجرای غارت معادن و تحقیر رئیس جمهور اوکراین، اندکی متانت و تدبیر به خرج بدهد و ظاهر را حفظ کند.

تظاهر به دیپلماسی و تعامل، از سوی فردی چنین ناشی، بیش از آن که نشانه نبوغ باشد، نماد حماقت است.

در این شرایط، ارسال پالس ضعف یا شیدایی مذاکره از داخل ایران است که احمق متوهمی مثل تر امپ را هیجانی می کند تا با وجود شکست سیاست فشار حداکثری، دوباره آن را امتحان کند.

ارسال پالس ضعف و شیدایی، اشتباه بزرگی بود که در ۶ ماه گذشته، به اقتدار و اعتبار دولت آسیب زد و سپس، موجب التهاب اقتصادی شد. احیای اعتبار و اقتدار دولت، نیازمند فاصله گذاری صریح با جریان نفوذ، به موازات برخورد قاطع با این جریان منحط است.