به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «دندانههای طوفان؛ نطقهای دکتر کریم سنجابی در دوره هفدهم مجلس شورای ملی» است که به کوشش احمد شعبانی از سوی انتشارات نامک به بازار کتاب آمد.
کتاب با پیشدرآمد آغاز شده و به شرح موضوعاتی همچون «جریان محاکمه و رای دیوان بینالمللی در مورد دعوای دولت انگلستان»، «درباره طرح تشکیل مجلس سنا و تجدیدنظر در اصل ۴۸ قانون اساسی»، «راجع به نهضتهای ضداستعماری»، «جنبههای سیاست خارجی دولت پادشاهان ایران»، «درباره وضعیت و خواستههای ایل سنجابی» و «نهضت ملی ایران و قتل ریاست شهربانی کشور» پرداخته است.
در ابتدای کتاب فعالیتهای سیاسی کریم سنجابی مورد واکاوی قرار گرفته و شخصیت او به خواننده شناسانده میشود. بر اساس کتاب «دندانههای طوفان» کریم سنجابی به منزله دولتمردی عضو حزب ایران و جبهه ملی ایران در هیات وزرای دکتر محمد مصدق به هنگام مبارزات ملی صنایع نفت در چند جنبه قابل مطالعه است: نخست تحرکهای حزبی که مبتنی بر شکلگیری حزب میهن و سپس زمینههایی بود که گروه مزبور پیوندی عمیق را با حزب ایران ظاهر ساخت، به نحوی که اجزاء نهاد مذکور به «تشکل چند حزب ملی و عدهای از آزادیخواهان خوشنام و مشهور، که پس از شهریور ۱۳۲۰ به مبارزه سیاسی پرداخته بودند و برای آزادی و رهایی از نفوذ بیگانگان و ایجاد حکومت ملی و مردمی تلاش میکردند»
دو دیگر زمینههای اجرایی در هیئت دولت بود که در روز پنجشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ در معرفی وزرای کابینه نخست دکتر محمد مصدق به مجلس شورای ملی به منزله وزیر فرهنگ معرفی شد و خود درباره این انتخاب، مطلب را به قرابت و صمیمیت با نخستوزیر نسبت داده و در مصاحبه شفاهی خویش آورده: «برای بنده مسلم بود که مصدق بعد از اینکه انتخاب بشود مرا در کابینهاش وارد خواهد کرد، برای اینکه من از همکاران و مشاوران دائم و تقریباً روزانه او بودم؛ او بلافاصله به من تلفن و به منزل خود احضار کرد. بنده که آنجا رفتم به من گفت: شما به سمت وزیر فرهنگ انتخاب شدهاید، بنده هم کمال افتخارم بود.» (سنجابی، ۱۳۶۸، ص ۱۰۴). هر چند دوره خدمت مذکور کوتاه بود و بیشتر اندیشه و تفکر وی به زمینههای نفتی و مذاکرات با خارجیها منتهی شده است.
بالاخره واپسین زمینه، مشارکت وی در راه خدمت و بنیاد تفکر و اندیشه ملیگرایی سنجابی به نمایندگی حوزه کرمانشاه در مجلس شورای ملی (دوره هفدهم) ارتباط دارد که ناشی از دسایس و نامرادیهایی بود که بیگانگان و اجزاء درباری در راه اجرای منویات ضداستعماری نخستوزیر فراهم آورده و به نحو طبیعی به کنترل نهادهای قانونگذاری مربوط میَشد که از مقاصد سیاستگذاران جبهه ملی ایران برمیخاست؛ بر این قرار شرکت وی در انتخابات دوره هفدهم به اغتشاشات مداومی ارتباط یافت که در ۱۴ آذرماه ۱۳۳۰ ظاهر شد و اعضای احزاب سومکا، پان ایرانیست و حزب زحمتکشان ملت ایران با چوب به تودهایها حملهور شده و منش آزادیخواه دکتر مصدق را به این سمت و سوی راند: «در هر مملکتی که اقلیت آزاد نباشد، در مجلس صحبت کند، آن مملکت به هیچ وجه ترقی نمیکند…»
با توجه به موضوع اصلی کتاب شرح نطقهای کریم سنجابی در دوره هفدهم مجلس شورای ملی، به شرحی درباره دوره هفدهم مجلس شورای ملی نیز پرداخته شده است؛ محمد مصدق در ۱۴ مهر ۱۳۳۰ عازم نیویورک شد؛ در این مسافرت نامبرده و همراهان در دفاع از حقوق تضعیف شده ایران و دستیابی به جنبههای حفظ صلح و امنیت جهانی به فعالیتهای چشمگیری مبادرت کرده، لیکن مخالفین وی در تهران و مجلس شورای ملی (دوره شانزدهم) به حادثهآفرینیهای مکرر روی آوردند. جمال امامی، لیدر مخالفین دولت در ماه آبان سال مذکور به نطقهای پردامنهای درباره نقد میتینگ دانشجویان، اشاعه کمونیسم از طریق حزب توده ایران، چگونگی اخبار ملاقاتهای نخستوزیر با مقامات ایالات متحده آمریکا و نکوهش مسافرت کوتاهمدت ایشان به مصر مبادرت جست و فضایی را برای دولت ملی فراهم ساخت تا به فترت مجلس شورا و رویارویی با حکومت انجامد. از آنجا که عمر مجلس شانزدهم در ۲۹ بهمن ۱۳۳۰ پایان مییافت، طبق قانون اساسی به منظور اجتناب از دوره فترت بایستی انتخابات پیش از این صورت میپذیرفت، مخالفین بدون هرگونه دلایلی مستدل دولت را با چالشهای جدی مواجه ساختند.
دکتر محمد مصدق که عقیده داشت، انتخابات باید در اواخر آذرماه ۱۳۳۰ آغاز شود، با این طرح به دنبال استیلا بر وضعیت موجود برای حفظ آزادی رایدهندگان برآمد؛ لیکن مخالفین اعم از چپ و راست با رکیکترین کلمات به دولت تاخته به نحوی که ناقدین نوشتند انتخابات دوره هفدهم به قسمی انجام یافت که نارضایتی عمیقی را در تمامی گروههای سیاسی پدید آورد. دکتر محمد مصدق به منزله نخستوزیر و مجری انتخابات به یقین تنها نخستوزیر دوران مشروطیت بود که با شجاعت به مخدوش و تحمیلی بودن آن با توجه به دخالت دربار و عوامل اجنبی در انتخابات اعتراف کرد و در پیام نوروزی سال ۱۳۳۱ به رسوایی برگزاری آن اشاره جست: «راجع به انتخابات به جهاتی که محتاج به عرض نیست قانون انتخابات در مجلس شورای ملی تجدیدنظر نشد و بنابراین بسیار مشکل بود که اینجانب را بر وفق صلاح مملکت و نظریات مردم انجام دهم…»
هر چند حوادث مزبور در آغاز دوره هفدهم مجلس شورای ملی ناخوشایند جلوهگر شد؛ لیکن در روز ۲۳ فروردین ۱۳۳۱ به ابتکار و سنت معهود دکتر محمد مصدق جلسه معارفهای برای وکلای تازه انتخاب شده ترتیب داد و به اهمیت مبارزه در راه استقلال کشور و موضوع آزادیها اشاره جست و از آنها خواست که راهنمای دولت باشند. سپس دوره هفدهم مجلس شورای ملی در روز هفتم اردیبهشت ۱۳۳۱ رسماً توسط پادشاه افتتاح شد و پهلوی دوم طی نطقی که به تحریر و تصویب نخستوزیر رسیده بود به رفاه مردم اشاره جست و بهرهبرداری از منابع نفت را در سراسر کشور به نحو ملی خواستار شد. این گام بزرگ نشان داد که به مرور جایگاه پادشاه چیست؟ دولت چه وظایفی دارد و مجلس بر چه روندی باید کار و فعالیت نماید.
«دندانههای طوفان» به دیدگاههای صالحان و راستکرداران درباره انتخابات دوره هفدهم نیز میپردازد؛ در تداوم برگزاری انتخابات دوره هفدهم، سنجابی همان تصویر استاد و راهنمای معنوی دکتر محمد مصدق را به ترسیم آورده، نارضایتی خود را از انتخابات در کشور با شرح رویداد به چنین نحوی بیان داشته: «اوایل سال ۱۳۳۱ بود که انتخابات دوره هفدهم هنوز در بعضی از شهرستانها جریان داشت. در سال ۱۳۳۰ و در اوایل سال ۱۳۳۱ بیش از هشتاد نفر نماینده انتخاب شده بودند که از جمله تمام ۱۲ نفر نمایندگان تهران از جبهه ملی انتخاب شدند… ولی چون دربار و ارتش به حکم دربار مداخله میکردند و جمعی از نمایندگان غیرواقعی مردم به تحمیل همین فرمانداران و مامورین ارتش و شهربانی با دستورهای مستقیم و غیرمستقیم که از عناصر درباری صادر میشد، انتخاب شده بودند و دربار کوشش داشت که به همان ترتیب در انتخاب بقیه نمایندگان مداخله کند و محرک آن در این امر سیاستهای ذینفع خارجی بودند، دکتر مصدق احساس خطر کرد و تصمیم گرفت که انتخابات را در همان هشتاد و چند نفری که انتخاب شده و حدنصاب قانونی را دارا بودند، متوقف کند.
رانده شدن مصدق از سوی کریستوفر دوبلگ نویسنده کتاب «میهنپرست ایرانی: محمد مصدق و کودتای انگلیسی_آمریکایی» به «دندانههای طوفان» تعبیر شده و عنوان روی جلد کتاب رمزگشایی میشود. در این زمینه میخوانیم: انحلال مجلس از طریق رفراندوم موضوعی است که در اغلب آثار تاریخی دوران مذکور مورد داوری قرار گرفته؛ کینزر میگوید که در اواخر تیر و مرداد ماه فضای کشور ملتهب بود؛ طرفداران مصدق به انتخاب دکتر عبدالله معظمی به ریاست مجلس اقدام کردند، درگیری ناشی از این حوادث به استعفای نیمی از نمایندگان مجلس انجامید، تظاهرات اعتراض آمیز با درخواست انحلال مجلس، تهران را تکان داد. مصدق اعلام کرد که یک همهپرسی دربارۀ این مسئله برگزار خواهد کرد و تعهد سپرد که در صورت رأی منفی مردم به انحلال مجلس کنونی استعفا خواهد داد (کینزر ،۱۳۸۲، ص ۲۵۱ -۲۵۲). آبراهامیان تصمیم مذکور را نه تنها اشتباه ندانسته بلکه آن را هنجاری غیردموکراتیک تشخیص نمیدهد، وی میگوید طرح کودتا و طبیعتاً از صحنه راندن مجلس قبل از انحلال آن چیدمان شده بود (آبراهامیان، ۱۴۰۱). دوبلگ بیان میکند که وظیفه ناخدا هدایت کشتی به سوی آبهای آرام است ولی مصدق به دندانههای طوفان رانده شد. دوبلگ توضیح نمی دهد که آن آبهای آرام در کجا قرار داشت، به ویژه اینکه کینزر اشاره دارد که کرمیت روزولت از ۲۸ تیر ۱۳۳۲ در تهران به دنبال طرحریزی دسایس خود بود.
اما مصدق سالها پیش در نامهای به یکی از جوانان هوادار خویش نوشته بود: «درد بسیار است و طبیب نیست، باشد که از بین شما کسی بتواند کشتی بلادیده ما را به ساحل نجات برساند.»
از احمد شعبانی کتابهای «مشاهیر کتابشناسی معاصر ایران (۲۵) عبدالحمید ابوالحمد» و «اقتصاد پول، بانکداری و بازارهای مالی» نیز منتشر شده است.
کتاب «دندانههای طوفان؛ نطقهای دکتر کریم سنجابی در دوره هفدهم مجلس شورای ملی» به کوشش احمد شعبانی با ۱۳۶ صفحه، شمارگان ۳۰۰ جلد و بهای ۱۵۰ هزار تومان از سوی انتشارات نامک منتشر شد.
∎