نمیتوان سرنوشت یک کشور و یک ملت را در مسیرهای آزمودهشده و شکستخورده قرار داد و صرفا به هوسهای کودکانه عدهای تکیه کرد. در آنسوی میز مذاکره و میانجیگری، چندین پارامتر و متغیر وجود دارد. اگر مسکو اعلام کرد آماده میانجیگری در مذاکره بین ایران و آمریکاست، از طرفی به طرح مساله در دیدار چهارونیم ساعته در ریاض و بین دو هیأت روس و آمریکایی بازمیگردد که روسها هم از آن استقبال کردهاند؛ ولی نکته این است که بهرغم اینکه اینکار در دیپلماسی روسها فرصت محسوب میشود، پوتین اولویتهای بسیار مهمتری دارد که میانجیگری برای ایران در اولویتهای غیرفوری آنها قرار میگیرد. پوتین به مناسبات دوجانبه با ترامپ و در ابعاد گوناگون سیاسی، امنیتی، اقتصادی، انرژی، فضایی، نظامی و خلعسلاح توجه ویژه دارند که به جنگ در اوکراین هم گره خورده است. پوتین در مذاکره با ترامپ، باید چارچوبی برای پایاندادن به جنگ و بحران در اوکراین هم دست یابد که اولویت دیگر برای روسیه است، ولی این اولویت به پارامتری مانند موضع اروپا و زلنسکی مرتبط است. یعنی اگر اروپاییها ارزیابی خود از روسیه بهعنوان عامل تهدیدگر اروپا را دنبال کنند، مسیر مذاکرات پوتین با ترامپ تغییر خواهد کرد و [این ارزیابی] تاثیرات خودش را خواهد داشت و اگر زلنسکی قصد شیطنت و بر خواستههای خود اصرار داشته باشد یا اروپا را بهدنبال خود بکشد، شرایط برای پوتین و ترامپ تغییر خواهد کرد. این زنجیره موضوعی هم برای پوتین و ترامپ از اولویت خاصی برخوردار است؛ البته اگر بحث ناتو و سرنوشت امنیتی اروپا هم به آن افزوده شود، طیفی از مسائل و اولویتها را در برمیگیرد. موضوع مذاکره با ترامپ، حتی اگر در مورد شخصیت او و بدعهدی حاکمان در کاخ سفید هم چندان مشکلی وجود نداشته باشد، با سه پارامتر مهم مواجه است: قبل از هرچیز ساختارها و شأن هریک در نگاه به مذاکره با ایران مطرح است که مثلا کنگره در جایگاهی مستقل از ترامپ و صلاحیتهای او قرار میگیرد. عامل دوم حزب رقیب و دموکراتها هستند که نگاه آنها به مذاکره و پایبندی به تعهدات نسبت به توافقها از سوی آنها نیز، با نگاهی که شاید برخی با خوشبینی در مورد ترامپ دنبال کنند، همسو نیست. مضافا لابی صهیونی در پارامتر نهایی مطرح است، آنهم اگر نخواهیم لابیهای عربی را در آمریکا لحاظ کنیم. بدیهی است که اگر با خوشبینی به همه پارامترها بهپیش برویم، رژیم صهیونی و برخی کشورهای عربی، حلوفصل مسائل بین ایران و آمریکا را با منافع حیاتی خود در تضاد میبینند و برای آن مانعتراشی میکنند و بر این روند اثرگذار خواهند بود. در نتیجه مساله مذاکره با ترامپ و میانجیگری روسیه یا هر طرف دیگر، یک تصویر ساده نیست که [گمان کنیم] در گام اول شخصیت و جدیت و صلاحیتهای ترامپ قرار دارد، که البته هیچ شاخص امیدوارکنندهای هم در آن نیست؛ بهویژه اینکه امروز حتی در تعامل ترامپ با اروپا شاهد این هستیم که ترامپ- باوجود اینکه در ۷۰ سال گذشته اروپا را غارت کرده و بر آن مسلط بوده- امروز نسبت به امنیت و سرنوشت آن احساس تعهدی ندارد و آنها را رها کرده است. حال چگونه باید به یک مذاکره و توافق با این شخصیت و این روند کمترین امید را داشت؟!
جدیت مذاکره و میانجیگری از آنسوی میز
اگر دوسوی یک مذاکره سیاسی را اصل اولیه برای نتیجهبخشبودن تلاشهای گوناگون بدانیم، باید کسانی که برای هر نسیمی از غرب غش میکنند و هیچگونه اندیشهای برای خدمت به مردم و کشور یا نگاه تخصصی به مذاکره ندارند و فقط به وادادگی خود فکر میکنند را کنار بگذاریم.
صاحبخبر -
∎