با آنکه موضوع هستهای مرکز ثقل این گفتوگوها و سفرها نبوده و ایران با کشورهایی مانند روسیه و قطر میز گستردهای از مباحث را در مقابل خود دارد اما طبیعی است که مباحث مرتبط با این موضوعات نیز مورد توجه قرار گرفته باشد. اظهارات روز قبل سخنگوی کرملین دراین خصوص که«موضع روسیه این است که پرونده هستهای ایران بایدتنها از راههای مسالمتآمیز، سیاسی و دیپلماتیک حل شود» مؤید همین مسأله است. دیمیتری پسکوف تاکید کرده است: از آنجا که ایران متحد و شریک ماست، روسیه آماده انجام هر کاری برای این امر است و آمریکا ازاین موضوع آگاه است. وی ادامه داد: «موضوع برنامه هستهای ایران در مذاکرات سطح بالا بین مسکو و واشنگتن در ریاض مورد بحث قرار گرفت. درعین حال، جزئیات آن مورد بررسی قرار نگرفت. از اینرو انتظار داریم در این زمینه مذاکرات جداگانهای صورت گیرد. در واقع، این همان چیزی است که پیشنهاد شد، تا این موضوع به حوزهای جداگانه از گفتوگو و رایزنیهای ما (روسیه و آمریکا) در آینده تبدیل شود.»
نشست ریاض و تلاش برای گشایش دیپلماتیک
اما ماجرا از کجا آغاز شد؟ روز ۳۰ بهمن ۱۴۰۳، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه همراه یوری اوشاکوف، دستیار رئیسجمهور این کشور، با مقامات ارشد آمریکایی، از جمله مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا و مایک والتز، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، در ریاض دیدار کردند. طبق اعلام منابع رسمی، این نشست با محوریت روابط دوجانبه و بحران اوکراین برگزار شد اما مقامات روسی تأیید کردند که موضوع ایران نیز در مذاکرات مطرح شده است.
یک هفته بعد سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه به تهران سفر کرد. سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در نشست خبری مشترک با لاوروف در تهران صحبتهای مهم و قابل تأملی را مطرح کرد. وی با اشاره به مواضع جمهوری اسلامی ایران درخصوص مذاکرات برجام و روابط باکشورهای غربی گفت:ما درموضوع هستهای باهمکاری و هماهنگی دوستان خودمان در روسیه و چین حرکت و مواضعمان را هماهنگ خواهیم کرد. درخصوص مذاکرات هستهای، موضع ایران کاملا روشن است. ما تحت فشار، تهدید و تحریم مذاکره نخواهیم کرد.
عراقچی با همین استدلال تاکید کرد: هیچ امکان مذاکره مستقیم بین ما و آمریکا در موضوع هستهای تا زمانی که فشار حداکثری به این شکل خودش اعمال خواهد شد، وجود نخواهد داشت. این موضعگیری بار دیگر نشان داد که ایران مذاکره را تنها در شرایط عادلانه و بدون فشار میپذیرد و پیشنهادهای میانجیگری زمانی میتوانند مؤثر باشند که آمریکا گامهای عملی در جهت رفع فشارها و احترام به تعهدات بینالمللی خود بردارد.
با این حال، برخلاف تصور برخی تحلیلگران، مشکل اصلی در روابط ایران و آمریکا نبود میانجی یا سناریو و طرحهای روی میز نیست، بلکه نبود اعتماد به دلیل سابقه طولانی بدعهدی واشنگتن و زیادهخواهیهای مداوم آن است.
بدعهدی در برجام؛ تجربهای که اعتماد را از بین برد
یکی از دلایل اصلی مخالفت ایران با مذاکرات تحت فشار، تجربه تلخ توافق هستهای برجام است. در سال ۲۰۱۵، ایران با کشورهای گروه ۱+۵ به توافقی دست یافت که براساس آن، تهران محدودیتهایی استثنائی را در برنامه هستهای خود پذیرفت و در مقابل، تحریمهای اقتصادی آمریکا و سازمان ملل برداشته شد اما این توافق هیچگاه به طور کامل اجرا نشد و دولت اوباما اولین نقضکننده این توافق بود که مانع انتفاع ایران از توافق برجام شد. بعد از آن دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در سال ۲۰۱۸ بهطور یکجانبه از برجام خارج شد و سیاست فشار حداکثری را علیه ایران اعمال کرد. حتی پس از تغییر دولت در آمریکا و روی کار آمدن جو بایدن، تحریمها نهتنها لغو نشد، بلکه تحریمهای جدیدی نیز علیه ایران وضع شد. این اقدامات باعث شد که تهران به این نتیجه برسد که آمریکا طرف قابلاعتمادی برای مذاکره نیست و حتی اگر توافقی جدید حاصل شود، تضمینی برای پایبندی واشنگتن وجود ندارد.
تجربه میانجیها و بدعهدی مجدد آمریکا
در دولت جوبایدن نیز با میانجیگری کشورهای منطقه توافقی محدود بین ایران و آمریکا برقرار شد. براساس این توافق در قبال آزادسازی اموال بلوکهشده ایران در کرهجنوبی و انتقال آن به قطر، سه جاسوس بازداشتشده آمریکا در تهران آزاد شدند. با اینحال آمریکا حتی در این توافق حداقلی نیز حاضر به نشان دادن حسننیت خود نشد. این موضوع در جریان دیدار شیخ تمیم بن حمد بن خلیفه آلثانی، امیرقطر با رهبرمعظم انقلاب در اول اسفندماه نیز مورد اشاره قرار گرفت.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار با اشاره به اینکه ما کشور قطر را یک کشور دوست و برادر میدانیم تاکید کردند: ما اگر جای قطر بودیم، به فشارهای آمریکا اعتنا نمیکردیم و مطالبات طرف مقابل را بازمیگرداندیم و همچنان انتظار چنین اقدامی را از جانب قطر داریم.
رهبر معظم انقلاب اسلامی همچنین تأکید کردند: «تفاوتی میان رؤسای جمهور آمریکا نیست.» این صحبتها خطاب به کشور دوست و برادر که همواره نقشی سازنده در روابط ایران و آمریکا داشته، نشان میدهد تهران به صورت غیرمستقیم به همسایه خود سابقه تلاشهای دیپلماتیک این کشور که با بدعهدی آمریکاییها مانع بهرهمندی از آن شدند را یادآور شد.
علاوه برعدم پایبندی به تعهدات،یکی دیگر از چالشهای اساسی در هرگونه گفتوگوی احتمالی میان ایران و آمریکا، زیادهخواهی مداوم واشنگتن است. در حالی که برجام صرفا یک توافق هستهای بود، دولتهای آمریکا، بهویژه در دوران بایدن و ترامپ، بارها تلاش کردهاند که مذاکرات را به سایر حوزهها از جمله برنامه موشکی ایران و نفوذ منطقهای آن گسترش دهند.»
میانجیگری زمانی معنا دارد که فشار برداشته شود
تحرکات اخیر نشان میدهد برخی کشورها تلاش دارند روزنههای دیپلماتیکی رابین تهران وواشنگتن بگشایند اماجمهوری اسلامی ایران بهدرستی تأکید دارد مشکل اصلی، نبود میانجی نیست، بلکه عدم اعتماد به آمریکاست. خروج یکجانبه ازبرجام، سیاست فشار حداکثری و زیادهخواهی در موضوعات غیرهستهای، همگی دلایلی هستند که باعث شده ایران مذاکره را تحت فشار نپذیرد.
نشست ریاض و تلاش برای گشایش دیپلماتیک
اما ماجرا از کجا آغاز شد؟ روز ۳۰ بهمن ۱۴۰۳، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه همراه یوری اوشاکوف، دستیار رئیسجمهور این کشور، با مقامات ارشد آمریکایی، از جمله مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا و مایک والتز، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، در ریاض دیدار کردند. طبق اعلام منابع رسمی، این نشست با محوریت روابط دوجانبه و بحران اوکراین برگزار شد اما مقامات روسی تأیید کردند که موضوع ایران نیز در مذاکرات مطرح شده است.
یک هفته بعد سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه به تهران سفر کرد. سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در نشست خبری مشترک با لاوروف در تهران صحبتهای مهم و قابل تأملی را مطرح کرد. وی با اشاره به مواضع جمهوری اسلامی ایران درخصوص مذاکرات برجام و روابط باکشورهای غربی گفت:ما درموضوع هستهای باهمکاری و هماهنگی دوستان خودمان در روسیه و چین حرکت و مواضعمان را هماهنگ خواهیم کرد. درخصوص مذاکرات هستهای، موضع ایران کاملا روشن است. ما تحت فشار، تهدید و تحریم مذاکره نخواهیم کرد.
عراقچی با همین استدلال تاکید کرد: هیچ امکان مذاکره مستقیم بین ما و آمریکا در موضوع هستهای تا زمانی که فشار حداکثری به این شکل خودش اعمال خواهد شد، وجود نخواهد داشت. این موضعگیری بار دیگر نشان داد که ایران مذاکره را تنها در شرایط عادلانه و بدون فشار میپذیرد و پیشنهادهای میانجیگری زمانی میتوانند مؤثر باشند که آمریکا گامهای عملی در جهت رفع فشارها و احترام به تعهدات بینالمللی خود بردارد.
با این حال، برخلاف تصور برخی تحلیلگران، مشکل اصلی در روابط ایران و آمریکا نبود میانجی یا سناریو و طرحهای روی میز نیست، بلکه نبود اعتماد به دلیل سابقه طولانی بدعهدی واشنگتن و زیادهخواهیهای مداوم آن است.
بدعهدی در برجام؛ تجربهای که اعتماد را از بین برد
یکی از دلایل اصلی مخالفت ایران با مذاکرات تحت فشار، تجربه تلخ توافق هستهای برجام است. در سال ۲۰۱۵، ایران با کشورهای گروه ۱+۵ به توافقی دست یافت که براساس آن، تهران محدودیتهایی استثنائی را در برنامه هستهای خود پذیرفت و در مقابل، تحریمهای اقتصادی آمریکا و سازمان ملل برداشته شد اما این توافق هیچگاه به طور کامل اجرا نشد و دولت اوباما اولین نقضکننده این توافق بود که مانع انتفاع ایران از توافق برجام شد. بعد از آن دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در سال ۲۰۱۸ بهطور یکجانبه از برجام خارج شد و سیاست فشار حداکثری را علیه ایران اعمال کرد. حتی پس از تغییر دولت در آمریکا و روی کار آمدن جو بایدن، تحریمها نهتنها لغو نشد، بلکه تحریمهای جدیدی نیز علیه ایران وضع شد. این اقدامات باعث شد که تهران به این نتیجه برسد که آمریکا طرف قابلاعتمادی برای مذاکره نیست و حتی اگر توافقی جدید حاصل شود، تضمینی برای پایبندی واشنگتن وجود ندارد.
تجربه میانجیها و بدعهدی مجدد آمریکا
در دولت جوبایدن نیز با میانجیگری کشورهای منطقه توافقی محدود بین ایران و آمریکا برقرار شد. براساس این توافق در قبال آزادسازی اموال بلوکهشده ایران در کرهجنوبی و انتقال آن به قطر، سه جاسوس بازداشتشده آمریکا در تهران آزاد شدند. با اینحال آمریکا حتی در این توافق حداقلی نیز حاضر به نشان دادن حسننیت خود نشد. این موضوع در جریان دیدار شیخ تمیم بن حمد بن خلیفه آلثانی، امیرقطر با رهبرمعظم انقلاب در اول اسفندماه نیز مورد اشاره قرار گرفت.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار با اشاره به اینکه ما کشور قطر را یک کشور دوست و برادر میدانیم تاکید کردند: ما اگر جای قطر بودیم، به فشارهای آمریکا اعتنا نمیکردیم و مطالبات طرف مقابل را بازمیگرداندیم و همچنان انتظار چنین اقدامی را از جانب قطر داریم.
رهبر معظم انقلاب اسلامی همچنین تأکید کردند: «تفاوتی میان رؤسای جمهور آمریکا نیست.» این صحبتها خطاب به کشور دوست و برادر که همواره نقشی سازنده در روابط ایران و آمریکا داشته، نشان میدهد تهران به صورت غیرمستقیم به همسایه خود سابقه تلاشهای دیپلماتیک این کشور که با بدعهدی آمریکاییها مانع بهرهمندی از آن شدند را یادآور شد.
علاوه برعدم پایبندی به تعهدات،یکی دیگر از چالشهای اساسی در هرگونه گفتوگوی احتمالی میان ایران و آمریکا، زیادهخواهی مداوم واشنگتن است. در حالی که برجام صرفا یک توافق هستهای بود، دولتهای آمریکا، بهویژه در دوران بایدن و ترامپ، بارها تلاش کردهاند که مذاکرات را به سایر حوزهها از جمله برنامه موشکی ایران و نفوذ منطقهای آن گسترش دهند.»
میانجیگری زمانی معنا دارد که فشار برداشته شود
تحرکات اخیر نشان میدهد برخی کشورها تلاش دارند روزنههای دیپلماتیکی رابین تهران وواشنگتن بگشایند اماجمهوری اسلامی ایران بهدرستی تأکید دارد مشکل اصلی، نبود میانجی نیست، بلکه عدم اعتماد به آمریکاست. خروج یکجانبه ازبرجام، سیاست فشار حداکثری و زیادهخواهی در موضوعات غیرهستهای، همگی دلایلی هستند که باعث شده ایران مذاکره را تحت فشار نپذیرد.