واقعيت اين است كه تركيه همسايهاي ملايم و دوست دوران سخت براي ايران بود. زماني كه در جنگ تحميلي، منطقه و جهان پشت سر صدام بود و شوروي حتي از دادن سيم خاردار به ايران دريغ ميورزيد، تركيه و مرحوم تورگوت اوزال درهاي خود را به روي ايران باز گذاشت. هر چند كه آنان منافع اقتصادي با دو طرف جنگ داشتند، اما به هر حال دريچه ارتباط و اقتصاد و ديپلماسي ايران هم بودند. بهرهبرداري از موقعيتها براي سود بردن از هر دو سو، خاصيت ديپلماسي تركهاست. آنها در همين جنگ اوكراين هم از يك سو با روسيه و پوتين رفيق گرمابه و گلستانند و از سوي ديگر بيرقدارهاي دورپرواز خود را به اوكراين ميفروشند تا پالايشگاههاي نفت روسيه را موقتا تعطيل كنند. آنها به اقتصاد و به منفعت فكر ميكنند. اما در همين چارچوب، همراه و همسايه خوبي با ايران بودند. ايران هم در برابر، همسايهاي خوب، قابل اطمينان و منفعتبخش براي تركيه بود. از گروههاي معارض تركيهاي هيچگاه حمايت نكرد. به آنها جايگاه و پايگاه نداد. در آن شب ظلماني، در شب كودتا، نه تنها ظريف و سفير و سپاه و ارتش و تبريز كه همه ايرانيان بيدار بودند. دل در دل هيچ ايراني نبود. همه پيگير ماجرا بودند. آن روز صبح، در اداره و محل كار، نخستين صحبت پس از احوالپرسي صبحگاهي، خبرگيري از حال و روز تركيه بود. در تاكسي و اتوبوس همه جوياي احوال تركيه بودند. عصر آن روز همه زودتر به خانه برگشتند تا در خانه با فراغبال بيشتر، از هر سو خود را از نگراني درباره تركيه بهدرآورند. آن شب و آن روز، شب و روز تركيه و ايران بود. اين، عين صداقت و حقيقت است. دلنگراني از آنجا آغاز شد كه هاكان فيدان در جلو دوربين شبكه الجزيره نشست و دوستيها را بهطور موقت از ياد برد. حق داشت؛ كمي هنوز سرمست پيروزي است. هاكان اما خودش خوب ميداند كه كنترل ۳۰۰، ۴۰۰ تفنگ به دست براي ايران كار سختي نبود. فيدان از قدرت نظامي و اشراف اطلاعاتي ايران بر آن روزهاي سوريه بياطلاع نيست.
هاكان فيدان خوب است به پهناي جغرافياي دلنشين تركيه باشد. عميقتر و گستردهتر فكر كند.
تركيه در جغرافياي خود اين شانس را داشت كه هميشه از همسايگان خوب و الهامبخش در شرق و غرب خود برخوردار باشد. در غرب با يونانيهاي سر به آسمان همسايه بود. آنان ستاره ميشمردند و حركات افلاك را رصد ميكردند، در زماني كه آدميان سر در زمين فرو برده و به چيزي جز كشت و بذر فكر نميكردند. اصلا چيزي به نام «فكر» نبود. «تاريخ فكر» آز آنجا آغاز شد كه در يونان خشكسالي، قحطي و هرج و مرج افتاد. يونانيهاي سر به آسمان و جهانبين، به غرب تركيه آمدند. به ايوني، همانجايي كه امروزه بخشهايي از افسوس و ازمير و درياي اژه است، به ايونيان مشهور شدند. آنان تاريخ فكر را در اين سرزمين بنا نهادند. از آنان فيلسوفاني همچون تالس و فيثاغورث برآمد. پيشاهنگان سقراط و افلاطون و ارسطو در سرزمين مادري شدند.
در شرق نير تركيه از همين موهبت برخوردار بود. ايران، ايران ماد، ايران پارسي، نخستين گهواره دولت و حكومت و مركزيت و اداره و امپراتوري در جهان. تركيه در دل خود و در اعماق گنجينههاي مدفون خود از اين نشانهها و الهامبخشي و تمدنسازي همسايه شرقي، آثار و گواه كم ندارد.
دو همسايه باشكوه شرقي و غربي و نيز الهامبخشيهاي تمدنسازان آرميده در «مياندورود» از تركيه بهتر از اروپايي آفريد. ما تركيه را به خوبيها و نيكيها و ستايشها ميشناسيم. فراز و فرودها را نيز به ياد داريم.
امروز اما روز ديگري است. تركيه در سوريه مهار امور را در دست گرفته است. تركيه، امروز مسوول قشنگي پر شاپرك است. تركيه امروز مسوول پكپارچگي و تماميت ارضي و مرزي سوريه است و تركيه نميتواند و نيز نميخواهد خود را از اين مسووليت تاريخي وارهاند، چراكه هاكان فيدان نيك ميداند كه قضاوت تاريخ سخت و بيرحمانه است. هاكان فيدان، كشوري با قدرت و تماميت را در دست گرفت. هرگونه خلل به نام او و كشور و دولت متبوعش در تاريخ ثبت خواهد شد.
حاكم احمد الشرع هم فرزند خوبي براي سوريه است. سيرت و صورت نيكو دارد. سير او اما سير بيدست و پاست. دست و پاي او در آناتولي است. تركيه امروز در جايگاهي ايستاده است كه انتخابهايش تنها بر خودش اثر نميگذارد، بلكه در حافظه تاريخي منطقه ثبت خواهد شد. ايران و تركيه همواره دو همسايه تاثيرگذار بودهاند كه حتي در سختترين دورانها پيوندشان گسسته نشد. ايران هيچگاه در قامت دشمن براي تركيه ظاهر نشد و انتظار دارد كه تركيه نيز چنين باشد. سياست هوشمندانه آن است كه گذشته را به ياد آورد و آينده را در فراموشي آن نسازد. آنكارا امروز در آزموني تاريخي ايستاده است: آيا حافظه همسايگي را پاس خواهد داشت يا در مسيري گام خواهد گذاشت كه تاريخ قضاوتي ديگرگونه درباره آن داشته باشد؟