به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، نشست خبرگزاریها در جهان شبکهای در نودمین سالگرد تاسیس خبرگزاری ملی ایران، با حضور هادی خانیکی استاد علوم ارتباطات، سعید ارکان زاده روزنامه نگار و پژوهشگر علوم ارتباطات، ابوالفضل حاجیزادگان پژوهشگر و عباس رضاییثمرین روزنامه نگار و پژوهشگر بعد از ظهر روز گذشته (سهشنبه، ۱۴ اسنفد) در سالن جلسات مجموعه خبرگزاری ایرنا برگزار شد.
هادی خانیکی استاد علوم ارتباطات در ابتدای این نشست گفت: ناترازی ارتباطی این روزها ذهن مرا به شدت مشغول کرده و باید جدی گرفته شود. این مساله باعث سردرگمیها، انتقادها و اعتراضاتی نسبت به وضعیت کنونی و جهان نامتعینی شده که در آن زندگی میکنیم.
این استاد ارتباطات با بیان این که در مورد ناترازیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زیاد صحبت میشود و در این زمینهها درگیر چالشها، ابرچالشها، تنگناها و بحرانها هستیم بیان کرد: آن چیزی که از منظر ارتباطی کمتر به آن پرداختهایم «ناترازی ارتباطی» است. این مساله به عنوان زمینهای که هر ارتباطی در آن معنا میشود و هر نهاد رسانهای در آن کار میکند باید مورد توجه قرار گیرد. به نظر میرسد. فکر میکنیم اگر از نظر فنی و فناورانه تجهیز شویم، بودجه و اعتبار لازم را داشته باشیم و سازمان خود را تجدید کنیم، میتوانیم ارتباطات را سامان دهیم. اما احساس میکنم که مسأله فراتر از این است.
رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات ادامه داد: خیلی مسائل به این ناترازی ارتباطی برمیگردد. ناترازی ارتباطی به شکاف بین انتظارات و خواستههای فزایندهای مربوط است که مرتب انباشته و بعضی از آنها مطرح میشود، بعضی فوران میکند و بعضی آرام به جریان خود ادامه میدهد. این شکاف، شکافی فزاینده بین انتظارات فزاینده و دستاوردهایی که جامعه حس میکند بهدست آورده است. همین مسئله موجب سرخوردگیهای فزاینده میشود.
چرخه بیم و امید بهسرعت به وجود میآید
خانیکی با تاکید بر این که سرعت تغییرات زیاد است و مدام وضعیت از وضعیتی به وضعیت دیگر تغییر میکند، اظهار داشت: چرخه بیم و امید به سرعت به وجود میآید و همین باعث میشود وضعیت ارتباطی و گفتوگوی حرفهای هم از نظر فنی و هم از نظر اجرایی، دشوار شود. هر دادهای که تولید و هر اطلاعاتی که داده میشود، ولو اینکه بسیار سریع و نو باشد، ولو اینکه آن را شبکهای و تسریعشده کنیم، در نهایت به اندازه کافی دیده نمیشود و توجه لازم را جلب نمیکند.
این استاد ارتباطات افزود: در این زمینه به یک تعبیر جدیدی رسیدهام. وقتی از خشونت زبانی صحبت میکنیم به عنوان یک آسیب ارتباطی، میتوانیم از خشونت شنیداری و خشونت دیداری هم حرف بزنیم. یعنی هم خشن میبینیم و هم خشن میشنویم، یا اینکه بخشهایی از اطلاعات و اخبار را اصلاً نمیبینیم یا نمیشنویم. در این میان اندازه واقعی اطلاعات یا خبر یا دادهای که باید منعکس شود، بهطور صحیح و کامل منعکس نمیشود. به نظر من این یک مساله بنیادی است که میتوان سایر مشکلات و چالشها را به آن ارجاع داد.
هیچ پیامی بدون قصه نمیتواند منتقل شود
خانیکی با بیان این که ناترازی ارتباطی در کلیتی به نام رسانه و جامعه یا نظام حکمرانی وجود دارد، گفت: این سه در چه ارتباطی باهم هستند و ایرنا در کجا قرار دارد؟ مسیر ۹۰ سالی بر خبرگزاری گذشته است. این ۹۰ سال این طور نبوده که مدام جاده پیچیده باشد، یک جاهایی هم همان جاده بوده است. خود این تبار ۹۰ ساله یک سبک و سیاقی را به وجود آورده است که آن تبار هنوز هم در آن هست. به عبارت دیگر چرخش گفتمانی و سازمانی و حتی حرفهای رخ نداده است که اینها جزیی از واقعیتهای امروز رسانه هاست. سبک روزنامه نگارای به طرف داشتن روایت یا قصه رفته است. هیچ پیامی بدون داشتن قصه نمی تواند منتقل شود. می خواهد گزارش عملکرد پایان سال یا چشم انداز سال بعد یا شرایط بحرانی باشد. ارتباطات بحران و روزنامه نگاری بحران چه ویژگی هایی دارد؟ یکی از ویژگی هایش این است که مخاطب رسانه هم در یک وضعیت مستقری قرار ندارد. به این اعتبار می گویم به سه گانه رسانه، جامعه و نظام سیاستگذارانه و حکمرانی بپردازیم.
ناترازی ارتباطی در کلیتی به نام رسانه و جامعه یا نظام حکمرانی وجود دارد
وی با تاکید بر این که نمیتواند بگوید ایرنا امنترین، خبرگزاری است، گفت: شاید خیلی از خبرگزاریها یا نهادهای رقیب هم از نظر شغلی و حقوق و مزایا و هم از نظر محیط خبری وضعیت بهتری داشته باشند، در قیاس با سایر خبرگزاری ها و نهادهای خبری، درباره ایرنا نمیتوانیم از شتاب و سرعت انتقال خبر صحبت کنیم. چون برخی اخبارش را باید با چند مرجع یا نهاد، هماهنگ و کنترل کند. نهادی مثل شورای اطلاع رسانی دولت باید تاییدش کند، این محدودیت شما را به تاخیر وادار می کند. در نتیجه رقبای شما می توانند در این میدان رقابت، جلوتر باشند. براین اساس، سوال من درباره ایرنا پیشتر از وجه پلتفرمی و مداخله پلتفرمی است.
ایرنا و هفت راهبرد ضروری
خانیکی با تاکید بر ضرورت آینده نگری و تحلیل مسیر گذشته و فعلی ایرنا گفت: ایرنا هفت ضرورت یا راهبرد را باید مورد توجه قرار دهد. ایرنا باید در مسیر ترازمند کردن رابطه خودش میان جامعه مخاطبان و نظام سیاستگذار گام بردارد. در این صورت می تواند ایفای نقش کند و گرنه دچار تاخر خواهد شد. ایرنا باید از رسانه رسمی و دولتی و نهاد خبررسان، به یک بازیگر تاثیرگذار تبدیل شود. نهاد خبررسان از پشتوانه دولتی، برخوردار است. پشتوانه دولتی داشتن در ارتباطات، تهدید نیست، اگر درست عمل شود می تواند فرصت شود. خبرگزاریها و نهادهای خبری رسمی، به خصوص خبرگزاریهای رسمی از جمله ایرنا، نقش انتقال دهنده اخبار رسمی را درگذشته برعهده داشتند؛ یعنی اخباری را که منتشر میکردند، اخبار رسمی کاملا مورد وثوق دولت بودند. اما مجموعه تحولاتی که رخ داده است، این نقش را به جای انتقال دهنده منفعل، به تحلیلگر و روایت ساز تبدیل کرده است. نقش تحلیلگری از نقش انتقال دهنده صرف بیشتر شده است.
وی افزود: دومین الزام این است که ایرنا خود را در رقابت با رسانه های غیررسمی و شبکه های رسمی بداند. ما فکر می کنیم در میدان کس دیگری نیست، اما در میدان کسان دیگری هستند و اتفاقا رقبای قدرتمندتری هم هستند. انتشار سریع خبر و تحلیل های غیررسمی در شبکه های اجتماعی کار خبرگزاریهای کلاسیک را دشوار کرده است. آنها دقت و صحت را قربانی سرعت میکنند. نهادی مثل ایرنا با تاکید بر صحت و دقت در برابر سرعت می تواند نقش مکمل را داشته باشد و اعتباربخشی کند و راستی آزمایی را انجام بدهد. ارتباطات پردامنه با دستگاه های دولتی و چهرههای مطلع و کلا ظرفیتهای درون دولت و حاکمیت فرصتی است که در اختیار ایرنا است.
خانیکی سومین مساله را اعتبار و اعتماد عمومی دانست و تاکید کرد: مساله سرمایه اجتماعی و اعتبار مهم است. این شعار ایرنا که رسانه دولت و ملت است، باید به خوبی شکافته شود. این تناقض چگونه است؟ ایرنا رسانه دولت است؛ اما در کنار مردم هم قرار می گیرد. این به معنای این نیست که ایرنا اپوزیسیون میشود. این معنا را دارد که میتواند در بزنگاه ها، به تعبیر دارون عجماوغلو باعث توانمند شدن دولت بشود و ظرفیت دولت را بالا ببرد. در قضیه به قتل رسیدن دانشجوی دانشگاه تهران مجموع برخوردهای مدیریتی، ظرفیت نهادهای رسمی را بالا برد. دولتیها همان طور عزادار بودند که خانواده او عزادار بودند، به همان صورت به کارهای انجام نشده معترض بودند که خانواده خودش معترض بودند. همان طور، عذرخواهی کردند که لازمه این نوع کارها بود. این نوع اقدامات در جامعه ای مثل ایران که آبستن حوادث است، مهم است. این اقدامات در بزنگاهها می تواند دولت را کنار مردم بکشاند و در توانمندسازی دولت نقش داشته باشد.
وی به ضرورت استفاده از فناوریهای جدید، به خصوص هوش مصنوعی اشاره کرد و گفت: جفری هینتون به این دلیل از گوگل استعفا کرد که گفت نمیتوانم شتاب تحولات را پیشبینی بکنم. به نظرم تحلیل کلان داده ها و پایش اخبار، حتی تولید خودکار خبر و خلاصه های خبری از مواردی است که هوش مصنوعی و فناوریها می تواند برای ایرنا انجام دهند.
خانیکی پنجمین موضوع را مساله توسعه قالبهای محتوایی جدید عنوان کرد و افزود: ایرنا از چند سال پیش بحث چندرسانهای و فراتر از متن را شروع کرده بود. ذهن ما به صورت متعارف به سمت متن میرود. فرمهایی مثل ویدئوهای کوتاه، اینفوگرافیک (دادهنما) و محتواهای تعاملی باید مورد توجه قرار گیرند.
این استاد ارتباطات مساله آموزش مهارت های جدید برای خبرنگاران و سردبیران را ضروری دانست و توضیح داد: شکافی میان آموزشهای دانشگاهی و آموزش های مهارتی و حرفه ای ایجاد شده است. ایرنا و دانشگاه با هم همکاری نمی کنند. آموزش مهارت های جدید به خبرنگاران از تحلیل داده های خبری گرفته تا شیوه های مدرن روایتگری خیلی لازم است.
وی راهبرد هفتم را تعامل با مخاطب دانست و گفت: باید منتظر مخاطب و گوشهای شنوا و چشمهای بینا باشیم؛ وگرنه این که مدام زرق و برق را زیاد بکنیم، بی فایده است. مثل این می ماند که تبلیغات مکتوب روی کاغذهای گلاسه چاپ شود. توجه به مخاطب و بازآفرینی نقش رسانه در ذهن مخاطبان مهم است. باید کوچههای قهر و آشتی را پیدا کنیم. قهر بخش مهمی از مخاطبان با رسانه های رسمی مساله مهم است. در گذشته کوچههای قهر و آشتی وجود داشت که دو نفر مجبور می شدند با یکدیگر تعامل داشته باشند. چون چشمشان در چشم هم میافتاد و با هم آشتی میکردند. گرفتن بازخورد و انجام تحقیقات در این زمینه با نظرسنجیها و افکارسنجیها جزو ضروری ترین کارهایی است که ایرنا باید انجام بدهد.
رسانههای رسمی دچار لکنت زبان هستند
خانیکی با تاکید بر اینکه رسانههای رسمی دچار لکنت زبان هستند گفت: اگر همیشه بر روایتهای رسانهای تکیه کنیم، از رسانه یک توانای مطلق میسازیم که دیگر کنشگران یا بازیگران، اعم از مثبت یا منفی، را نادیده میگیریم. بدون روایت نمیتوان اطلاعات ارائه داد. بین این دو، یعنی روایت و اطلاعات، تمایز وجود دارد.
هیچ پیامی بدون داشتن قصه نمیتواند منتقل شود
وی افزود: روایت، امری شنیدنی و گفتنی است که به ارتباطات و تعامل بین گوینده و شنونده، پیامفرست و پیامگیر نیاز دارد. درحالیکه اطلاعات، بیشتر ماهیتی بیانی دارد. روایت کلیت پدیدارشناختی دارد، اما اطلاعات را میتوان قطعهقطعه کرد، از آن مجموعهای ساخت و آن را به شکل تکنیکی ارائه داد. بااینحال، اطلاعات را نمیتوان بهعنوان جزئیات جداافتاده از کل در نظر گرفت.
این استاد علوم ارتباطات توضیح داد: اگر گوشی برای شنیدن نباشد، لکنت در گفتن رخ میدهد. رسانههای ما، بهویژه رسانههای رسمی، دچار لکنت زبان شدهاند و دلیل این لکنت آن است که کسی منتظر آنها نیست.
رابطه دیالکتیکی و تعاملی باید میان رسانه و سیاستگذاری
وی در پاسخ به این پرسش که چه راهبردها و پیشنهادهایی برای حل این مشکل وجود دارد گفت: این مساله نه صرفاً درون رسانه است و نه فقط بیرون از آن، بلکه هر دو جنبه را شامل میشود. یعنی رابطه گوینده و مخاطب است که اهمیت دارد. نمیتوان گفت ایرنا با اصلاح نظام سیاستگذاری درست میشود. بلکه این نظام سیاستگذاری زمانی اصلاح خواهد شد که ایرنا بتواند نقش خود را بهدرستی ایفا کند. باید میان رسانه و سیاستگذاری، رابطهای دیالکتیکی و تعاملی وجود داشته باشد. اگر انتقال اطلاعات از سوی خبرنگار و روزنامهنگار نیز در قالب گفتوگویی و انتقادی انجام شود، رسانه میتواند یاور دستگاه حاکم باشد، نه اینکه صرفاً منعکسکننده نظرات آن باشد.
نگاه به روابط عمومیها تبلیغاتی است
خانیکی افزود: یکی دیگر از مشکلات، عملکرد روابط عمومیهاست که نتیجه آن مستقیم بر رسانهها تأثیر میگذارد. همه اجزای این نظام ارتباطی دچار مشکل هستند. نگاه به روابط عمومیها تبلیغاتی است، نه گفتوگویی. هر دستگاه دولتی و خصوصی دنبال روابط عمومی است که تصمیمها و اندیشههای آن را بازتاب دهد، درحالیکه این رویکرد موجب میشود روایت از قبل ساخته شود، نه اینکه در جریان گفتوگو شکل بگیرد.
رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات با تاکید بر این که برای حل این مشکل باید گفتوگوی دوطرفه میان رسانهها و دستگاههای مسئول برقرار شود توضیح داد: ایرنا بهتنهایی نمیتواند شفافیت ایجاد کند، بلکه دستگاههای مسئول نیز باید در این فرآیند مشارکت داشته باشند. در نهایت، اصلاحات سیاسی و اقتصادی نیز به توانایی ارتباطی بستگی دارد. به اعتقاد من، تحلیل مقدم بر خبر است، زیرا اخبار از جاهای دیگر تأمین میشود. در نتیجه، رسانهها باید بهجای صرفاً مخابره خبر، بر تحلیل و تفسیر آنها تمرکز کنند.