به گزارش "سلامت نیوز" اصغر عبدلی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی درباره بحران خشکی خلیج گرگان نوشت:
این روزها حال و روز خلیج گرگان و تالاب گمیشان و در مجموع بخش های کم عمق در جنوب و شمال دریای خزر خوب نیست. البته چند سالی است که این بحران و تغییرات شروع شده و در سال های اخیر تشدید شده است. متاسفانه همانند بسیاری از مسائل محیط زیستی، مسئولین و متولیان تصمیم گیر در این زمینه به جای نگاه جامع به مسائلی که در حال اتفاق در این منطقه و در تمامی کره زمین است، از زاویه محدود به مسئله نگاه می کنند و تاسف آور اینکه خیلی از اوقات با نگاهی استانی، درصدد حل مشکل برمی آیند؛ غافل از اینکه پیکره دریای خزر متاثر از فعالیت های انسانی و تغییرات اقلیم شده است. اگرچه قبلا هم هشدارهایی در این زمینه داده شده، اما متاسفانه گوش شنوایی نیست!
همه ما علاقه مند به محیط زیست ایران عزیز هستیم و بدون تردید نیت اغلب افرادی که در این راه قدم برمی دارند خیر است؛ اما باید بدانیم که اگر بودجه های محدودی که در این شرایط اقتصادی سخت داریم، چگونه با الویت بندی درست، باید آن را برای بهتر نمودن شرایط هزینه کرد؟
علت نوشتن این مطلب از آنجا شروع شد که باز هم در رسانه ها صحبت از ارائه راه حل های بدون پایه و اساس علمی و به دور از جامع نگری به عنوان احیای خلیج گرگان مطرح است. برخی این ایده را مطرح کرده اند که باید لایروب دائمی را در خلیج گرگان مستقر کنیم و مسئولان استانی در گلستان اعلام کردند که علیرغم لایروبی انجام گرفته، شرایط خلیج گرگان در حال بازگشت به گذشته است!
طبق گزارش های منتشر شده، حدود 600 میلیارد تومان در سال 1401 هزینه لایروبی کانال آشوراده شده است و عملا با وجود این هزینه در مدت کوتاهی کمتر از 3 سال به نقطه قبل باز گشته ایم.
مشکل البته به اینجا ختم نمی شود. مسئولین محترم استان گلستان اعلام کرده اند که به علت عقب نشینی 11 کیلومتری آب، هر 4 هزار هکتار مزارع پرورش میگو در گمیشان نیز با خطر از بین رفتن به علت نداشتن آب مواجه است.
وقتی برنامه ریزی و توسعه بدون در نظر گرفتن شرایط محیط زیست منطقه و عدم توجه به مدل های پیش بینی تغییرات محیط زیست آینده باشد دچار همین بحران ها و از بین رفتن سرمایه های کشور خواهیم بود. از همان ابتدا هم توسعه پرورش میگو در این منطقه متناسب با ظرفیت های اکولوژیکی نبود و تذکرهای زیادی داده شد اما کو گوش شنوا ؟
سه دهه است که کشورهای پیشرفته مسئله تغییر اقلیم را به صورت جدی مورد بررسی قرار داده اند و در این زمینه مدل سازی های متفاوتی را انجام داده اند که اغلب پیش بینی ها نشان از افزایش سطح آب دریاها و اقیانوس ها داشته که بسیاری از آنها با اندکی اختلاف به واقعیت رسیده است.
در مورد دریای خزر عده ای خوشبین بودند که با افزایش دما و ذوب شدن یخ های بخش های شمالی، دریای خزر، پر آب تر می شود! اما آنها متاسفانه افزایش دما و تبخیر زیاد آب از سطح دریا را پیش بینی نکرده بودند. ضمن آنکه این بزرگترین دریاچه دنیا راهی برای تبادل آب با اقیانوس ها ندارد.
طبق مطالعات مختلفی که در این حوضه انجام گرفته اثبات شده که تغییرات مشاهده شده در وسعت دریای خزر در یک دوره 37 ساله (1979-2015) به وضوح نشان می دهد که افزایش نرخ تبخیر در دریای خزر در طول دوره 37 ساله، نقش مهمی را ایفا کرده است و کاهش عمق 6-7 سانتی متری به طور میانگین و سالانه در سال های اخیر اتفاق افتاده است. وضعیت فعلی که در آن، تبخیر بیشتر از آب ورودی به صورت بارندگی و همچنین ورودی از طریق رودخانه ها است احتمالاً ادامه کاهش طولانی مدت عمق و در نتیجه سطح آب دریای خزر وجود خواهد داشت.
بدون افزایش بارندگی و کاهش تبخیر در دریای خزر یا حوضه آبریز اطراف، انتظار می رود کاهش سطح آب آن و کاهش عمق و پیامد های آن در مناطق کم عمق نمایان شود و وضعیت به همین شکل ادامه یابد. بخش های با عمق کمتر از 5 متر مانند خلیج گرگان و بخش های شمالی دریای خزر بسیار آسیب پذیر تر خواهند بود.
پیش بینی ها حاکی از آن است که عمق آب دریای خزر تا پایان قرن جاری در مجموع بین 9 تا 18 متر کاهش می یابد. بر اساس این پیش بینی های جدید، کاهش عمق دریای خزر در قرن بیست و یکم تقریباً دو برابر برآوردهای مبتنی بر مدل های اقلیمی قبلی خواهد بود. کاهش عمق 9 تا 18 متری به این معنی است که بخش هایی از دشت های وسیع شمال خزر، بخش هایی از سواحل ترکمنستان در جنوب شرقی و بخش های زیادی از مناطق ساحلی در میانه و جنوب دریای خزر خشک می شوند،سطح دریای خزر برای سناریوی کاهش عمق 9 متر 23 درصد و برای 18 متر 34 درصد کاهش می یابد.
مدیر مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر موسسه تحقیقات آب اعلام نموده که در بازه زمانی از سال ۱۳۷۵ تاکنون، عمق آب دریای خزر با روند کاهشی مواجه بوده و در طی ۲۸ سال، به میزان ۲۱۰ سانتیمتر از سطح تراز آب خزر کاسته شده است. حدود یکسوم کاهش اشاره شده تنها در سه سال پیاپی ۱۴۰۰، ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ مجموعاً به میزان ۷۰ سانتیمتر به وقوع پیوسته است.
این خود نشان دهنده شدت یافتن بحران در سال های اخیر به دلیل تغییر اقلیم بوده که حدود 4 برابر میزان پیش بینی شده است. بنابراین بی اثر شدن لایروبی کانال آشوراده به عمق 1 متر برای آبرسانی بهتر به خلیج گرگان کاملا قابل پیش بینی بوده و اینجانب به عزیزانی که مشغول ارزیابی و اثرگذاری لایروبی بر اکوسیستم خلیج بوده اند این نکته را بارها یادآوری کرده ام که اختصاص این همه بودجه برای این کار، همانند یک مسکن برای یک بیماری حاد است آن هم با هزینه بسیار زیاد.
سال های زیادی را برای مطالعه در مورد شرایط اکولوژیک و تنوع زیستی خلیج گرگان و اکوسیستم های پیرامونی آن صرف نموده ام؛ با یک شناخت اولیه هم می توان متوجه شد که اگر قرار است عمق آب دریای خزر سالیانه 6 تا 7 سانتی متر پایین برود و در حالت واقعی در سال های اخیر 25 سانتی متر در سال، بنابراین خشک شدن بخش های زیادی از شمال، شمال شرق و جنوب شرق دریای خزر از جمله خلیج گرگان دور از انتظار نیست.
اکوسیستم های آبی استان گلستان درگیر مشکلات متعددی هستند که یقینا صرف هزینه های چند صد میلیارد تومانی می تواند تاثیر مثبتی برای آنها و برای مردم منطقه داشته باشد.
پمپاژ آب بی فایده است
متاسفانه اخیرا بعد از اجرای لایروبی کانال آشوراده و عدم نتیجه گیری، حال صحبت از پمپاژ آب به داخل خلیج گرگان و انتقال آب از رودخانه نکا مطرح شده است. این طرح ها نه تنها به احیای اکوسیستم خلیج گرگان کمک نمی کنند، بلکه باعث می شود که ضمن هدر رفت منابع مالی، مشکلات محیط زیستی دیگری را نیز ایجاد کنند.
یقینا همه ما نگران خشک شدن این اکوسیستم ارزشمند و پیامد های ناگوار آن مانند از بین رفتن تنوع زیستی آبزیان، پرندگان مهاجر و ایجاد کانونی موثر در تشکیل ریز گردها و ده ها مشکل محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی هستیم. به یاد دارم زمانی که نقدهای محیط زیستی هنوز در کشور خیلی باب نشده بود، کتاب اکوسیستم های تالابی و رودخانه ای استان گلستان را در سال 1378 به همراه جناب آقای دکتر کیابی و مهندس قائمی نوشتیم.
به خوبی به یاد دارم که برخی از مسئولین محیط زیست آن زمان با نقد برخی از عملکردهای شیلات در قبال همین خلیج گرگان و گمیشان مخالف بودند و خوشبختانه علیرغم آن مخالفت ها با اصرار نگارندگان کتاب، هشدارها منتشر شد.
اگر چه متاسفانه بی توجهی به هشدارها در مورد اکوسیستم های آبی استان گلستان ده ها سال است که اتفاق افتاده است، این در حالی است که این اکوسیستم ها مانند رودخانه گرگانرود و قره سو و بسیاری از تالاب ها و منابع آبزی آنها، نقش های مهمی در اشتغال، اقتصاد و تامین غذای مردم و مهم تر از همه پایداری سرزمین داشته اند. حال اگر بودجه ای وجود دارد باید به گونه ای هزینه شود که اثرگذار باشد نه آنکه بگوییم چند صد میلیارد تومان هزینه شد، چند هزار هکتار به سطح تالاب اضافه شد و بعد از مدتی کوتاه آب اضافه شده تبخیر شد و کانال لایروبی شده هم به مرز خشک شدن رسید!
در سیاست های اغلب کشورهای دنیا، ضمن تلاش برای احیای اکوسیستم ها و کنترل عوامل موثر بر تغییر اقلیم، تلاش می کنند که با تغییرات به وجود آمده سازگار شوند. فقط کشور ایران از این تغییرات متاثر نشده است. در 20 سال گذشته حدود 2 متر عمق آب دریای خزر کاهش پیدا کرده و کشورهای روسیه و قزاقستان که مناطق کم عمق تری را دارند بیشتر دچار خشکی شده اند. میزان این خشکی حدود چندین هزار کیلومتر مربع اعلام شده است.
ما باید بپذیریم که نمی توانیم خلیج گرگان، گمیشان و سواحل جنوب دریای خزر را دیوار بکشیم و از سایر بخش های دریای خزر جدا کنیم تا زمانی که پدیده تغییر اقلیم وجود دارد و با شدت بیشتر از گذشته پیش می رود و اراده ای از طرف کشورهای موثر در تغییر اقلیم برای جلوگیری از تولید بیشتر گازهای گلخانه ای وجود ندارد نمی توان انتظار بهبود شرایط را داشت.
خلیج گرگان در سال های گذشته شاهد پروژه های مختلفی بوده، در دهه 60 به این فکر افتادند که دهانه خلیج را ببندند و آنجا را تبدیل به پرورش ماهی نمایند که خوشبختانه اتفاق نیفتاد! در دهه 70، پرورش ماهی در سیستم "پن" را راه انداختند که آن هم شکست خورد! درحال حاضر آب دریا با سرعت بیش از پیش بینی ها در حال حرکت به سمت مناطق عمیق تر است و ما می خواهیم جلوی این حرکت را بگیریم و برخلاف شیب منطقه، آب را به خلیج برگردانیم!
باور کنید این کار شدنی نیست؛ کافی است به خلیج گرگان در نگاه وسیع تر به عنوان جزئی از اکوسیستم بزرگ دریای خزر و همچنین دریای خزر را نیز جزئی از کره زمین که به دست انسان دچار تغییر شده است ببینیم. باور کنیم که خلیج گرگان یک استخر نیست!
این طرح ها برای خلیج گرگان آبی به همراه نخواهد داشت! چشم ها را باید شست، خلیج گرگان را باید جور دیگری دید!