شناسهٔ خبر: 71717041 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

ادبیات کودک و نوجوان جهان- ۲۹

روایتی داستانی از اخراج آسیایی‌تبارهای اوگاندا برای نوجوانان

کتاب «غروب نارنجی اوگاندا» به قلم تینا آتاید با ترجمه فاطمه طاهری اثری از انتشارات پرتقال است که توانسته لوح شایان تقدیر شورای کتاب کودک برای آثار شایسته تقدیر بخش داستان در سال ۱۴۰۲ را کسب کند. در این مطلب با این کتاب از ادبیات جهان بیشتر آشنا می‌شوید.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا کتاب «غروب نارنجی اوگاندا» نوشته تینا آتاید، روایتگر داستان دو دوست به نام‌های آشا و یوسافو است که در شهر انتبه اوگاندا زندگی می‌کنند. آشا در اوگاندا به دنیا آمده اما پدر و مادرش اهل هند هستند و یوسافو آفریقایی‌تبار است. داستان در دوره ریاست‌جمهوری عیدی امین، رئیس‌جمهور مستبد اوگاندا (۱۹۷۱ تا ۱۹۷۹) می‌گذرد؛ زمانی که قانونی تصویب می‌شود که براساس آن، آسیایی‌تبارهای اوگاندا، به‌ویژه هندی‌ها، موظف‌اند ظرف ۹۰ روز کشور را ترک کنند. با اجرای این قانون، آشا و خانواده‌اش مجبور به ترک اوگاندا می‌شوند. این اتفاق علاوه‌بر ایجاد ترس و ناامنی در شهر، دوستی آشا و یوسافو را نیز تهدید می‌کند.

در طول داستان، آشا تلاش می‌کند زندگی‌اش را همان‌طور که بوده حفظ کند و مانع از تغییر آن شود؛ درحالی‌که یوسافو درگیر نگرانی‌ها و تضادهایی میان خانواده، دوستان و آینده‌اش است. با نزدیک‌شدن زمان جدایی، این دو دوست متوجه می‌شوند که با وجود همه دشواری‌ها، دوستی‌شان به‌سادگی از بین نخواهد رفت.

این رمان که نخستین‌بار در سال ۲۰۱۹ منتشر شده، از زبان هر دو شخصیت اصلی، به‌صورت فصل‌هایی یکی در میان، روایت می‌شود و تجربه کودکان در مواجهه با تصمیم‌های سیاسی و پیامدهای آن را به تصویر می‌کشد. نویسنده کتاب، تینا آتاید، متولد اوگاندا و بزرگ‌شده لندن و کانادا است. خانواده او پیش از اجرای این قانون از اوگاندا مهاجرت کرده بودند؛ اما او با الهام از تجربیات پناهندگان و مهاجرانی که در سال‌های بعد با آن‌ها زندگی کرده و شنیده‌هایش از آن دوران، این داستان را نوشته است.

در بخشی از متن این کتاب می‌خوانیم:

آشا از سردی زمین سخت بیدار شد. سرما از پیراهن نازکش می‌گذشت و به بدنش رسوخ می‌کرد. دنده‌هایش زُق‌زُق و سرش گزگز می‌کرد و نبض می‌زد. همان‌طور بی‌حرکت دراز کشید و نفسش را تند و کوتاه بیرون داد. نور از بالا، از میان حلقه چاه، به داخل می‌تابید. تکه‌ابرهای پاره از یک سوی آسمان آبی تیره و مه‌آلود به سوی دیگر در حرکت بودند. از رنگ آسمان حدس زد حدود ساعت شش یا هفت عصر باشد. مامان حتماً تا الان مدارک سفر را گرفته و از کامپالا برگشته بود و برایش سؤال شده بود آشا کجا رفته است. آخرین جایی که ممکن بود به فکر مامان برسد و آنجا دنبال آشا بگردد کاتابی بود. آشا به پهلو چرخید و همان‌جا نشست. سرش گیج می‌رفت، اما نه از آن سرگیجه‌هایی که وقتی سریع دور خودت می‌چرخی بهت دست می‌دهد، از آن سرگیجه‌هایی که حس می‌کنی آسمان افتاده زیر پاهایت و همه‌چیز وارونه شده است. کنار سنگ‌های گرد دیواره چمباتمه زد و چند دقیقه‌ای در همان حالت ماند و صبر کرد تا سرگیجه‌اش برطرف شود. دوباره تقلا کرد و آهسته روی پا ایستاد. انگشتانش را روی حفره‌ها و درزوشکاف‌های دیواره‌هایی کشید که محصورش کرده بودند. بعضی حفره‌ها به‌قدری بزرگ بودند که بتواند از آن‌ها مثل پله استفاده کند و خودش را بالا بکشد. پایش را در یکی از شکاف‌ها فرو برد و بعد در شکافی دیگر. کمی که گذشت، چشمانش به تاریکی عادت کردند. آشا به حرکت ادامه داد. آهسته پیش می‌رفت و چند سانت چند سانت خودش را بالا می‌کشید. به دیوار لگد زد تا جایی برای پایش باز کند. هیچ حفره‌ای نبود. انگار تا همین‌جا می‌توانست بالا بیاید. قلبش به تپش افتاد و زانوهایش سست شدند: «کمک!»

شورای کتاب کودک در گزارش خود دلایل انتخاب این اثر برای قرارگرفتن در بین آثار شایسته تقدیر بخش داستان در سال ۱۴۰۲ را این‌گونه ذکر کرده است:

- گسترش صلح، دیگرپذیری و نکوهش خشونت به‌عنوان بن‌مایه اثر

- ترسیم عوام‌گرایی و موقعیت جنگ داخلی

- غفلت رسانه‌ها از پوشش برخی مسائل آفریقا

اطلاعات بیشتر:

انتشارات پرتقال، «غروب نارنجی اوگاندا» اثر تینا اتاید با ترجمه فاطمه طاهری را در ۲۹۶ صفحه مصور و بهای ۸۳ هزار تومان برای مخاطبان بالای ۱۲ سال منتشر کرده است. این اثر توانسته لوح شایسته تقدیر شورای کتاب کودک را برای آثار برگزیده بخش داستان در سال ۱۴۰۲ کسب کند.