اگر بگوییم بخش بزرگی از تاریخ مهاجرت بشر و جانوران باید از نو نوشته شود، اغراق نکردهایم! کشفیات جدید پرده از رازی عجیب برداشتهاند که ممکن است توضیح دهد چرا برخی گونهها توانستهاند این مسیر را طی کنند، اما برخی دیگر هرگز موفق به عبور از آن نشدهاند.
آخرین عصر یخبندان
تصور کنید در دوران آخرین عصر یخبندان، گروهی از انسانهای نخستین به همراه حیواناتی مانند ماموتها، گاومیشها و اسبها، از سیبری عازم آمریکای شمالی میشوند. تاکنون دانشمندان اعتقاد داشتند آنها از روی دشتی وسیع و خشک عبور کردهاند، اما تحقیقات اخیر نشان میدهد این مسیر چیزی جز یک زمین باتلاقی با دریاچههای کوچک و رودهای پیچ در پیچ نبوده است!
به گزارش همشهری آنلاین، این کشف جدید نه تنها درک ما از پل زمینی برینگ را تغییر میدهد، بلکه توضیح میدهد چرابعضی گونهها توانستهاند به قاره جدید برسند، در حالی که برخی دیگر برای همیشه در همانسوی تنگه باقی ماندند. در گفتوگویی که با دکتر تاج آبادی، زمینشناس و محقق ارشد این پژوهش صورت گرفته، جزئیات بیشتری از این یافتهها بررسی شده اند.
پل برینگ؛ پلی که تصورش را هم نمیکردید!
دکتر تاج آبادی در ابتدای صحبتهای خود به یکی از مهمترین جنبههای این کشف اشاره میکند: برای سالها فرض بر این بود که پل زمینی برینگ یک دشت خشک و هموار بوده که انسانها و حیوانات بدون مشکل از آن عبور کردهاند. اما آنچه ما در تحقیقات اخیر یافتیم، چیزی کاملاً متفاوت است!
بررسیهای جدید نشان داده که این مسیر در حقیقت سرزمینی باتلاقی بوده که از دریاچههای متعدد، رودخانههای پرپیچوخم و مناطق مرطوب پوشیده شده است. این شرایط باعث میشد که برخی از گونههای جانوری که به زمینهای خشک وابسته بودند، نتوانند به آمریکای شمالی مهاجرت کنند.
بیشتر بخوانید :
چرا برخی حیوانات توانستند عبور کنند وبعضی دیگر نه؟
یکی از نکات جذاب در این تحقیق، بررسی تاثیر این شرایط محیطی بر گونههای مختلف جانوری است. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد گونههایی مانند بیزونها و اسبها که انعطافپذیری بیشتری در انتخاب زیستگاه داشتند، توانستند از پل برینگ عبور کنند. اما در مقابل، حیواناتی مانند کرگدن پشمالو که به زمینهای سخت و خشک عادت داشت، در عبور از این زمین باتلاقی با مشکل جدی مواجه شد.
برخی از حیوانات مانند ماموتها توانستهاند مسیر خود را از میان مناطق نسبتاً خشکتر این پل پیدا کنند، اما گونههایی که نیاز به زمینهای پایدار و خشک داشتند، در همان سوی آسیا باقی ماندند.
شواهد علمی این کشف از کجا آمدهاند؟
پژوهشگران برای دستیابی به این نتایج، نمونهبرداریهای گستردهای از بستر دریای برینگ انجام دادهاند. دکتر تاج آبادی میگوید: ما با استفاده از کشتی تحقیقاتی، رسوبات کف دریا را بررسی کردیم و متوجه شدیم که این منطقه نهتنها دریاچههای فراوانی داشته، بلکه دارای بقایای گیاهان آبزی و موجودات ریزدریایی نیز بوده است. این نشان میدهد که پل زمینی برینگ بیشتر شبیه یک مرداب بوده تا یک مسیر عبوری خشک.
دانشمندان همچنین نشانههایی از گرده گیاهان و تخمهای ریز آبزیان را در نمونههای بهدستآمده پیدا کردند که این نظریه را بیش از پیش تأیید میکند.
چگونه این کشف درک ما از تاریخ مهاجرت بشر را تغییر میدهد؟
این یافتهها پیامدهای مهمی برای درک ما از چگونگی مهاجرت انسانهای نخستین به قاره آمریکا دارد. همیشه این سؤال مطرح بود که چرا برخی گروههای انسانی توانستند به آمریکای شمالی برسند، اما دیگران هرگز موفق نشدند. یافتههای جدید نشان میدهد که شرایط این مسیر، نقش مهمی در این ماجرا داشته است. گروههایی که به شکار در محیطهای مرطوب و متنوع عادت داشتند، شانس بیشتری برای عبور داشتند، در حالی که گروههایی که به زمینهای خشکتر وابسته بودند، احتمالاً در همانسوی تنگه باقیماندند.
آیا باید تاریخ مهاجرت را از نو نوشت؟
این کشف جدید نه تنها درک ما را از پل زمینی برینگ تغییر داده، بلکه نشان داده که محیط زیست نقش بسیار مهمی در شکلگیری تاریخ مهاجرتهای انسانی و جانوری داشته است.
نتایج این تحقیق نشان میدهد برای درک درست از گذشته، باید نگاه دقیقتری به شرایط محیطی و اکولوژیکی داشته باشیم. پل برینگ فقط یک مسیر عبور ساده نبود، بلکه یک چالش جدی برای گونههایی بود که قصد داشتند از آن بگذرند.
شاید وقت آن رسیده باشد در کتابهای تاریخی، تصویری تازه از این پل باستانی ترسیم کنیم؛ نه بهعنوان یک مسیر هموار، بلکه بهعنوان زمینی گلآلود که تنها مقاومترین گونهها توانستند از آن عبور کنند.