به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «دختران قبیله جنگ» با حضور جواد افهمی، نویسنده کتاب، محمدرضا شرفی خبوشان، منتقد و شهرام احمدزاده، منتقد سهشنبه چهاردهم اسفند ماه در موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب نقد و بررسی شد.
محمدرضا شرفی خبوشان، منتقد ادبی، با اشاره به اهمیت رمانها در پرداختن به مسائل روز و تأثیر آنها بر سرنوشت انسان ایرانی، گفت: «کمتر دیده شده که نویسندهای ایرانی به موضوعی پرداخته باشد که به طور مستقیم با سرنوشت و هویت ایرانیان ارتباط داشته باشد. برخی شاید بپرسند سوریه به ما چه ارتباطی دارد؟ اما واقعیت این است که این کشور به حدی با سرنوشت ایران ارتباط دارد که میتواند تأثیرات عمیقی بر آینده ایرانیان بگذارد.
وی افزود: به ویژه اکنون که با وضعیت فعلی سوریه روبهرو هستیم اهمیت این مسئله بیشتر از گذشته نمایان میشود. ما در دنیای پرشتاب و تغییرات سریع قرار داریم که نمیتوان به سادگی تماشاچی حوادث باشیم. در چنین دنیایی، وظیفه رمانها این است که به ما فرصتی برای تأمل بدهند و انسان عصر حاضر را از سرگردانی اخبار و اطلاعات پیچیده و ضد و نقیض برهانند.
این منتقد در ادامه به اهمیت کتاب «دختران قبیله جنگ» اشاره کرد و گفت: این کتاب در دنیای پررنگ خاطرهنویسی، به نوعی فضای رمان را به تصویر میکشد. این رمان قادر است دیدگاههای جدیدی را درباره مسئله سوریه ارائه دهد و از این لحاظ از آثار خاطرهنویسی متمایز است.
وی افزود: در حالی که خاطرهنویسی تنها یک تجربه شخصی را روایت میکند، رمانها میتوانند از لایههای مختلف معنایی برخوردار باشند و خواننده را به تفکر و تأمل وادارند. «دختران قبیله جنگ» با استفاده از این قابلیت، موضوعی حساس و پیچیده را به طور هنرمندانه روایت کرده است.
شرفی خبوشان همچنین با انتقاد از آثار مستند_داستانی گفت: این نوع آثار اغلب فاقد ارزش ادبی واقعی هستند و نمیتوان آنها را به عنوان یک داستان واقعی در نظر گرفت. نویسنده «دختران قبیله جنگ»، جواد افهمی، نه تنها مستند نمینویسد، بلکه از تکنیکهای داستانی استفاده کرده تا نگرش خود را به مسئله سوریه بیان کند. این رمان با سبک خاص خود توانسته سوالاتی اساسی مانند چرایی وضعیت فعلی سوریه و دلایل شکلگیری مسائل در این کشور را مطرح کند.
وی در ادامه گفت: نویسنده این رمان، تأکید دارد که رمان نه برای بازگو کردن یک خاطره یا مستند نوشتن است، بلکه برای بیان یک جهانبینی خاص و تفکر درباره وضعیت سوریه بهویژه در پی بحرانهای آن نوشته شده است. این رمان، از طریق روایت یک داستان ساده اما پیچیده، چرایی وضعیت سوریه و تحولاتی که منجر به آن مسائل شد، شرح میدهد. نویسنده در این رمان به سادهترین شیوه ممکن به لایههای مختلف مشکلات پرداخته است و به سادگی به خواننده این توانایی را میدهد که وضعیت سوریه را بهتر درک کند. این کتاب به گونهای نوشته شده است که حتی در کشورهای دیگر هم میتواند با خوانندگان ارتباط برقرار کند بدون اینکه آگاهی کاملی از وضعیت سیاسی و تاریخی سوریه داشته باشند.
شرفی خبوشان همچنین با اشاره به نحوه روایت این رمان گفت: نویسنده در این کتاب، با انتخاب نثری ساده، توانسته است داستانی سرراست و تأثیرگذار ارائه دهد. هیچگونه بازیهای کلامی پیچیده یا پیچیدگیهای غیرضروری در نثر وجود ندارد که این به خواننده کمک میکند تا به راحتی با داستان ارتباط برقرار کند و پیامهای عمیق انسانی و اجتماعی آن را درک کند. این رمان، با دست گذاشتن بر موضوعات انسانی، از جمله برادرکشی، کودککشی، رقابت و حسادت نشان میدهد هر جامعهای که ارزشهای انسانی را نادیده بگیرد یا از آنها غافل شود میتواند دچار بحران و ویرانی شود. نویسنده با استفاده از این داستان، پیامهایی درباره اهمیت حفظ این ارزشها و اهمیت حکمرانی درست و مهربانی در جامعه را منتقل میکند.
وی در پایان گفت: «دختران قبیله جنگ» در نهایت برای تمام مخاطبان ایرانی و جهانی پیام دارد، آنچه که در سوریه رخ داده، میتواند درس بزرگی برای همه جوامع باشد. این کتاب به ما یادآوری میکند که اگر مردم و حکمرانان ارزشهای انسانی را در جامعه پاسداری نکنند ممکن است دچار ویرانی و فساد شوند. این رمان نمونهای از این است که وقتی یک نویسنده ایرانی در دل بحرانها قرار بگیرد میتواند نگرش خود را به رویدادهایی که تأثیر مستقیم بر زندگی ما دارند، بیان کند.
در ادامه این برنامه شهرام احمدزاده، منتقد ادبی گفت: یک نکتهای که در قلم جواد افهمی وجود دارد، این است که او به شخصیتپردازی بسیار اهمیت میدهد. از نظر من این نکته، مشکلی ایجاد نمیکند چرا که اگر نویسنده شخصیت حمزه را بیشتر از این پرداخته بود ممکن بود این مسأله به اتلاف وقت خواننده منجر شود. رمان ویژگیهای خاص خود را دارد و کسانی که در حوزه رمان، شعر و داستانهای بلند تجربه کمتری دارند باید بدانند که در نمایشنامهها باید به این مسائل توجه بیشتری داشت زیرا در این نوع آثار فرصت محدودی داریم تا درباره چیزهایی که ارتباطی با داستان ندارند وقت بگذاریم. شخصیتپردازی باید در اندازهای باشد که برای پیشبرد داستان ضروری باشد. به نظر من پردازش شخصیت حمزه به همان اندازه که انجام شده، کاملاً درست است.
وی افزود: از دید من این رمان اثری خواندنی است و قطعاً یکی از بهترین رمانهاست. من معتقدم که داستانی که جواد افهمی ترسیم کرده و به درستی در قالب رمان ارائه داده، نشاندهنده هوشمندی نویسنده است. او میتوانست این داستان را در قالب یک داستان بلند ارائه دهد اما انتخاب او برای نوشتن آن در قالب رمان بهویژه از آن لحاظ که نویسنده میدانسته باید این داستان را در زمانی محدود بیان کند بسیار هوشمندانه بوده است. شروع داستان نیز از ابتدا کوبنده است و این نکتهای است که به درستی در نظر گرفته شده. اساساً به مخاطب نباید این فرصت داده شود که بگوید منتظر بمان، من به داستان میرسم. همان صحنه اول به مخاطب اتمام حجت میکند. شما در فضایی قرار دارید که مذهب به دوگانهای تبدیل شده است؛ شیعه و سنی به جان یکدیگر افتادهاند. تا دیروز همسایه بودند اما امروز به دشمنان یکدیگر تبدیل شدهاند.
این منتقد در ادامه گفت: اساساً در اینجا ما با معضلی روبهرو میشویم. سالهاست که درباره شیعه و سنی صحبت میکنیم درباره قبله، کتاب، پیامبر و اعمالی که یکسان هستند اما وقتی نوبت به خواستگاری میرسد همه عقبنشینی میکنند. این واقعاً یک نکته درخشان است. نویسنده در اینجا نمیگوید که بشار مقصر است اما بهطور غیرمستقیم به این موضوع اشاره میکند که بشار در مسائل سوریه نقش اساسی داشت. البته من با نکته دیگری مخالف هستم؛ بهار عربی در مصر و تونس با وضعیت سوریه کاملاً متفاوت است. در سوریه ما بهار عربی نداشتیم. اگر کتاب «انقلاب زیستن» آصف بیات را بخوانید به وضوح متوجه میشوید که در مصر و تونس بهار عربی به دلیل جریانات دیگری بود در حالی که در سوریه نفاقی وجود داشت که از سال ۲۰۰۰ ریشه دوانده بود.
وی همچنین افزود: در صحنه خواستگاری، شاهد دردناکترین لحظهها هستیم. شیعه و سنی یکدیگر را نمیپذیرند در حالی که همگی به یک پیامبر، یک قبله و یک کتاب ایمان دارند. دیالوگهای این بخش که یکی از مهمترین قسمتهای رمان است عمیقاً بر وجدان مخاطب تأثیر میگذارد. در پایان زمانی که حورا در مینیبوس به سوی مرگ میرود و معشوقش در حال اعدام است به دلیل خیانت به مسلحین و نجات یک شیعه، مخاطب با بزرگترین فاجعه روبهرو میشود. این بخش نشان میدهد که در این فضا، حتی عشق انسانی و انتخابهای شخصی افراد نیز تحت تأثیر افراطیگریها قرار میگیرد.
احمدزاده تصریح کرد: این رمان به مخاطب اجازه نمیدهد که با خیال راحت فکر کند که همه چیز به خوبی پایان خواهد یافت. همانطور که در صحنه پایانی مشاهده میشود، هیچچیز از دست رفته نیست و هیچچیز نمیتواند تضمین کند که زندگی به همین سادگی ادامه یابد. بنابراین، اگر مخاطب این رمان را نخواند بهطور قطع مسئله مهمی را از دست داده است. این اثر تنها به بحران سوریه نمیپردازد بلکه به عشق و انسانیت میپردازد. در واقع سوریه تنها بهانهای است برای بیان این موضوعات جهانی. این بحرانها را میتوان در دیگر نقاط دنیا نیز دید حتی در ایران، در سال ۵۹ و در خرمشهر، این نفاق و تفرقه وجود داشت.
وی در ادامه گفت: نویسنده با جسارت وارد فضایی شده که بسیاری از نویسندگان از پرداختن به آن پرهیز میکنند. من این جسارت را تحسین میکنم. زبان اثر نیز، زبان درستی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. به نظر من پردازش شخصیتها بهویژه حمزه بهخوبی پیش رفته و انتخابهای نویسنده در این بخش کاملاً درست است. در صحنه پایانی، آن لحظهای که حورا در مینیبوس به سوی اعدام میرود و نگاهش را به معشوقش میدوزد به شدت تکاندهنده و تراژیک است. این صحنه گریهآور است و ضربه نهایی به مخاطب وارد میکند.
این منتقد بیان کرد: این رمان میتواند برای تئاتریها منبع خوبی برای اقتباس باشد. بچههایی که به سوریه رفتند و به خاطر اعتقاداتشان جان خود را فدای آن کردند نه به خاطر مسائل سیاسی بلکه به دلیل ایمانشان به حرمها و عقایدشان واقعاً قابل احترام هستند. این فداکاریها ارتباطی با سیاست ندارند و باید از مخلوط کردن این دو موضوع پرهیز کنیم. جوانان ما به خاطر اعتقادشان رفتند نه به دلیل جریانات سیاسی.
جواد افهمی، نویسنده کتاب «دختران قبیله جنگ» گفت: مدتی پیش سفری به سوریه داشتم که هدف اصلی آن نگارش یک مستند در مورد شهید علیرضا توسلی، فرمانده لشکر تیپ فاطمیون بود. ابتدا از من درخواست شد تا زندگینامه او را بنویسم اما همانطور که میدانید من هیچ وقت نتواستهام مستند بنویسم. به همین دلیل، این پروژه که معمولاً به مستند تبدیل میشود به یک اثر داستانی مستند تبدیل شد. از این رو برای تحقیقات بیشتر از دوستان ناشر خط مقدم خواستم تا شرایط سفر به سوریه را فراهم کنند.
وی افزود: در طول این سفر که حدود سه ماه به طول انجامید، موضوعات زیادی برای من روشن شد. یکی از این موضوعات وضعیت جنگ سوریه و شرایط مردم بهویژه وضعیت فاطمیون بود. در یکی از سفرهایم به دو شهرک شیعهنشین به نامهای کفریا و فوعه رسیدم که بیش از سه سال در محاصره مسلحین بودند. مردم این دو شهرک تنها به دلیل شیعه بودن تحت حملات شدید قرار داشتند. شرایط بسیار سختی حاکم بود. آب، غذا و دارو به سختی به دست میرسید و مردم تحت بمبارانهای مستمر قرار داشتند.
این نویسنده با اشاره به وضعیت اضطراری شهرکهای محاصرهشده اظهار کرد: ماجرای گروگانگیری یکی از اتفاقات جالبی بود که در آن زمان رخ داد. در ابتدا اطلاعاتی بسیار خام در مورد این حادثه داشتم اما پس از بررسی بیشتر متوجه شدم که این حادثه بخشی از یک سلسله وقایع است که در آن مردم در شرایط بسیار دشواری قرار داشتند. در کنار این اتفاقات، باید به کمکهای ایران نیز اشاره کرد که از طریق ارسال محمولههای هوایی، تا حدی به مردم کمک میکرد.
افهمی گفت: بعد از تکمیل تحقیقاتم، پیشنهاد نوشتن مستند در مورد مسائل فوعه و کفریا به من داده شد، اما من هیچگاه نتواستم مستند بنویسم. در نهایت تصمیم گرفتم که این وقایع را در قالب یک رمان به نگارش درآورم. این رمان، «دختران قبیله جنگ» هیچگونه جهتگیری سیاسی ندارد و تنها داستانی است که به بررسی شرایط انسانی در جنگ سوریه میپردازد.
افهمی در پایان تصریح کرد: من سعی کردم که در این رمان، هیچگونه پیشداوری و جهتگیری نداشته باشم. نه اشارهای به سیاستهای دولتی شده نه به مقصران جنگ پرداختهام. تنها هدف من این بود که داستانی جذاب و تاثیرگذار از شرایط آن روزها در دو شهر کفریا و فوعه سوریه بنویسم.
∎