جوان آنلاین: کارآگاهان پلیس آگاهی پایتخت اعضای باند سارقان مسلح منازل تهران را که از مجرمان سابقهدار هستند، در حالی به دام انداختند که مشخص شد یکی از آنها قاتل خواننده کرمانشاهی است. سارقان در سرقتهای سریالی بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان سرقت کردهاند.
قبل از ظهر دیروز، چهار سارق مسلح منازل تهران که در جریان اقدامات فنی کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی مبارزه با سرقتهای مسلحانه پایتخت به دام افتاده بودند برای بازسازی صحنه جرم و مواجهه با شاکیان به پلیس آگاهی منتقل شدند. این باند که از سال ۱۴۰۲ سرقتهای مسلحانه سریالی خود را آغاز کرده بود، شش عضو داشت که یکی از آنها در درگیری با پلیس آگاهی با شلیک گلوله کشته میشود و یکی دیگر از آنها هم مدتی قبل به جرم قتل خواننده کرمانشاهی دستگیر میشود و در بازداشت پلیس آگاهی کرمانشاه است.
شیوه بالاسری
سارقان مسلح شیوهشان به این صورت بود که به صورت حرفهای در خانههای ویلایی را در شمال و شمالغربی تهران تخریب میکردند و ناگهان مثل اجل معلق بالای سر صاحبخانه و اعضای خانواده حاضر میشدند. سارقان در ادامه با تهدید اسلحه و قمه، کلید و رمز گاوصندوقها را میگرفتند و دست به سرقتهای میلیاردی میزدند.
اوایل سال ۱۴۰۰، مأموران پلیس تهران با سرقتهای سریالی از منازل روبهرو شدند. سرقتها حرفهای و سارقان طوری عمل میکردند که هیچ ردی از خود بهجا نمیگذاشتند. سرقتها ادامه داشت تا اینکه اواخر سال ۱۴۰۱ چند پرونده سرقت مسلحانه از خانههایی در شمال تهران روی میز کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. بررسیها نشان داد سرقتهای مسلحانه از سوی همان باند تحت تعقیب رخ میدهد که به تازگی به صورت مسلحانه اقدام به سرقت میکنند. سارقان به شیوه بالاسری دست به سرقتهای مسلحانه سریالی میزدند. آنها بدون هیچ ترس و واهمهای وارد خانهها میشدند و با اسلحه و قمه بالای سر اعضای خانواده میرفتند.
سارقان مسافرتی
بررسیها حکایت از آن داشت سارقان هر ماه یک روز از شهرستان به تهران میآیند و پس از چند سرقت مسلحانه دوباره به شهرشان برمیگردند و به این شیوه هیچ ردی از خود بهجا نمیگذارند. سرقتهای مسافرتی سارقان ادامه داشت تا اینکه مأموران رد آنها را در یکی از شهرهای غربی کشور زدند و یکییکی آنها را به دام انداختند.
سرقت ۱۰۰ میلیارد تومان
سردار ولیپورگودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ درباره این خبر گفت: چندی قبل کارآگاهان پلیس آگاهی با سرقتهای مسلحانه سریالی از منازلی در شمال شهر روبهرو شدند که بررسیها حکایت از آن داشت این باند در برخی استانهای همجوار هم دست به سرقت میزنند.
بدین ترتیب شناسایی و دستگیری این باند در دستور کار قرار گرفت و در نهایت پنج سارق مسلح حرفهای در مخفیگاهشان یکی پس از دیگری بازداشت شدند.
وی ادامه داد: در بازرسی از مخفیگاه متهمان، چهار قبضه سلاح جنگی، تعدادی قمه و حجم زیادی از اموال مسروقه کشف و ضبط شد. اعضای این باند حدود ۱۰ فقره سرقت در تهران داشتهاند که ارزش ریالی اموال مسروقه ۱۰۰ میلیارد تومان برآورد شده است. یکی از اعضای این باند هم به جرم قتل خواننده کرمانشاهی در بازداشت پلیس آگاهی شهرستان کرمانشاه است.
احساس کردیم جانمان را میخواهند
یکی از شاکیان، مرد جوانی است که برای مواجهه با سارقان مسلح منازل تهران به پلیس آگاهی آمده است. وی که با دیدن سارقان مسلح دوباره لحظات ترسناکی را که به گفته خودش شبیه فیلمهای هالیوودی است به یاد میآورد و هول و هراس در چهرهاش ظاهر میشود. مرد جوان به خبرنگار ما گفت: خانهمان ویلایی دو طبقه در منطقه شهرک غرب است. من و برادرم همراه پدر و مادرمان در آن خانه زندگی میکنیم. روز حادثه دقایقی مانده به ساعت ۱۸ عصر، من در حال تماشای تلویزیون بودم و برادرم هم تلفنی با یکی از دوستانش صحبت میکرد. پدرم و مادرم هم در خانه بودند که ناگهان صدای فریاد مادرم به گوشم رسید. وقتی به طرف او برگشتم، پنج مرد نقابدار هیکلی که دو نفر از آنها مسلح به سلاح گرم بودند و دو نفر هم قمه و چاقو داشتند، بالای سرمان ظاهر شدند. صحنه وحشتناک و دلهرهآوری بود، یک لحظه تصور کردم سکانسی از یک فیلم ترسناک هالیوودی را میبینم. تنها کسی که دوباره در آن سکوت مرگبار فریادش بلند شد، مادرم بود که یکی از سارقان روی او افتاد و گلویش را گرفته بود و فشار میداد. نفس مادرم بند آمده بود که پدرم فریاد زد هرچه میخواهید در اختیارتان قرار میدهیم، فقط با همسرم کاری نداشته باشید. همزمان یکی از سارقان اسلحه را روی شقیقه برادرم گذاشته بود و تهدید کرد رمز گاوصندوق را به آنها بدهیم. تهدیدهای آنها جدی بود، مخصوصاً یکی از سارقان که رفتار و حرکاتش عادی نبود، بهطوریکه احساس کردیم میخواهد جانمان را بگیرد. برادرم درحالیکه اسلحه روی شقیقهاش بود، تلفن همراهش را بدون اینکه خاموش کند روی میز کناری گذاشت تا دوستش متوجه حادثه شود و به پلیس خبر بدهد. راهی جز تسلیم نداشتیم. پدر و مادرم رمز گاوصندوق را در اختیار آنها قرار دادند، اما سارقان هول شده بودند و رمز را اشتباهی میزدند و همین موضوع باعث شد هر بار که رمز را اشتباهی میزنند برادرم را تهدید به مرگ کنند و او را کتک بزنند، اما خبر نداشتند که خودشان هول کردهاند. بههرحال گاوصندوق را باز کردند و بیش از ۵۰ میلیارد تومان پولهای خارجی، طلا، جواهرات و سکه برداشتند و داخل کیسهای ریختند. ۲۵ دقیقه سارقان در خانه ما بودند و لحظات سخت و ترسناک آن روز برای ما بیش از ۲۵ روز زمان برد. در این ۲۵ دقیقه دوست برادرم تمام گفتوگوهای بین ما و سارقان و تهدیدهای آنها را از پشت گوشی شنیده بود و بلافاصله هم به پلیس خبر داده بود، اما وقتی پلیس رسید، سارقان فرار کرده بودند.
باند داییها
سیروس یکی از پنج سارق مسلح منازل است که قبل از این یکبار دیگر هم به اتهام سرقت منزل دستگیر و راهی زندان شده است. متهم میگوید من اهل سرقت مسلحانه نبودم و اینبار به پیشنهاد دو داییام که باند سرقت مسلحانه را تشکیل داده بودند وارد باند آنها شدم.
سیروس چند سال داری؟
من، ۳۳ سالهام و سه فرزند دارم.
سابقه داری؟
بله، یکبار سال ۹۸ به اتهام سرقت منزل دستگیر شدم و دو سال به زندان افتادم.
سرقتهای قبلی هم مسلحانه بود؟
نه، آن زمان با باند فیوجی همکاری میکردم. آنها خانههای افراد پولدار را شناسایی میکردند و بعد برای سرقت وارد آنجا میشدند. من در آن باند نقش راننده را داشتم، چون رانندگیام خیلی خوب است. البته خودشان میگفتند خیلی برای سرقت خوب نیستم، چون نمیتوانستم خشن باشم و دلرحم بودم، به همین خاطر نقش راننده را داشتم.
شما که دلرحم بودی، چرا وارد باند سرقتهای مسلحانه شدی؟
من در این باند هم کارهای خشن انجام نمیدادم. وظیفهام این بود که با دیلم یا تایلیور قفل درها را باز کنم و باز میکردم، رانندگی هم به عهده من بود. اصلاً در این باند یکبار هم اسلحه به دست نگرفتم و حتی در سرقتها مانع خشونت همدستانم میشدم.
اما شاکیها میگویند افراد باند شما خیلی خشن بودند؟
البته یکی از اعضای باند خیلی خشن بود. او الان به اتهام قتل خواننده کرمانشاهی در بازداشت پلیس آن شهر است. او خشن بود و گاهی افراد را مورد ضرب و جرح قرار میداد.
چه شد که پس از آزادی اینبار وارد باند سارقان مسلح شدی؟
وقتی آزاد شدم باید ۷۰۰ میلیون تومان ردمال میکردم. دو داییام که یکی از آنها سردسته باند سارقان مسلح است به من پیشنهاد دادند با آنها همکاری کنم. آنها گفتند با چند سرقت میتوانم پول خوبی به جیب بزنم و خیلی زود علاوه بر ردمال پولدار شوم که وسوسه شدم و قبول کردم.
چند سرقت انجام دادی؟
باند ما معمولاً هر ماه یکی یا دو سرقت بیشتر انجام نمیداد ما از شهرستان به تهران میآمدیم و بعد از یکی، دو سرقت دوباره برمیگشتیم. در این مدت من حدود پنج سرقت با آنها بودم که دو موردش خانه خالی بود و سه مورد صاحبخانه در خانه بود.
چقدر پول به دست آوردی؟
حدود ۵/۱ میلیارد تومان.
شما در این سرقتها بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان اموال سرقت کردید، چطور ۵/۱ میلیارد تومان سهم تو شده؟
شاکیها رقم را بالا اعلام کردند. باور کنید این مقدار نبود. من هر چقدر سهمم شد، ردمال کردم و مقداری هم برای خودم ماند.
عقدههای دوران کودکی
پیمان مرد جوان و قوی هیکلی است که چند سالی ورزش حرفهای بدنسازی هم کار کرده است. متهم مدعی است عقدههای دوران کودکی او را سارق حرفهای و مسلح بار آورده است.
پیمان سابقه داری؟
بله، من قبل از این سه، بار دیگر هم به اتهام سرقت منازل دستگیر شده و به زندان رفته بودم. البته سرقتهای قبلیام مسلحانه نبود.
مسلحانه؟
نه، تا سال ۱۴۰۲ مسلحانه نبود، اما از اواخر سال ۱۴۰۱ تصمیم گرفتیم مسلحانه انجام دهیم. البته الان پشیمان هستم، چون اسلحه جرمش سنگین است. یکی از اعضا پیشنهاد داد و گفت اگر اسلحه داشته باشیم صاحبخانهها راحتتر تسلیم میشوند و من هم قبول کردم.
درباره شیوه سرقتها توضیح بده؟
ما چند نفری به سرقت میرفتیم. معمولاً خانههایی را انتخاب میکردیم که ویلایی بودند و صاحبخانه هم داخل خانه بود. یکی از اعضا خیلی حرفهای قفل در را تخریب میکرد و وقتی صاحبخانه متوجه میشد که ما مثل اجل معلق بالای سرشان بودیم. یکی از اعضا با اسلحه کمری که داشت یکی از اعضای خانواده را تهدید میکرد و بعد به زور کلید و رمز گاوصندوق را میگرفتیم و اموال داخل آن را که معمولاً پول، طلا و جواهرات بود، سرقت میکردیم.
چرا از خانههایی که صاحبخانه در خانه بود، سرقت میکردید؟
پیشنهاد یکی از اعضای باند بود. واقعیتش پیشنهادش حرفهای بود. او میگفت اگر صاحبخانه به مسافرت برود معمولاً دلار، سکه و طلاهایش را با خودش میبرد، اما اگر در خانه باشد همه داخل گاوصندوق است و ما هم به خانههایی میرفتیم که صاحبخانه حضور داشته باشد.
فکر نمیکردید در این سرقتها مرتکب قتل شوید؟
نه، حواسمان بود و سعی میکردیم حرفهای عمل کنیم.
اما یکی از همدستان شما به جرم قتل خواننده کرمانشاهی بازداشت شده است؟
بله، او در کرمانشاه بهمنماه مرتکب قتل شده بود. البته ما اول خبر نداشتیم او قاتل است و به ما هم نگفته بود، اما وقتی پلیس کرمانشاه او را به اتهام قتل بازداشت کرد، تازه متوجه شدیم همدستمان مرتکب قتل شده است.
در سرقتها از خودروهای مختلف استفاده میکردید، خودروها را هم سرقت میکردید؟
یکی از اعضای باند در کار خرید و فروش خودرو بود و معمولاً خودروی نمایشگاه را برای سرقت میآورد و ما برای اینکه شناسایی نشویم قبل از سرقت پلاک جعلی تهیه میکردیم. هر پلاک جعلی را حدود ۵ میلیون تومان میخریدیم. پس از سرقت هم خودرو را تحویل میدادیم یا دوستمان آن را میفروخت. البته در یکی از سرقتها یک خودروی جنسیس سرقت کردیم که در یکی، دو سرقت از آن استفاده کردیم.
فیلمهای منتشر شده از سرقتهای شما نشان میدهد اعضای باند گاوصندوق هم سرقت میکردند؟
ما از گاوصندوقها به دو شیوه سرقت میکردیم. به تعدادی خانه دستبرد زدیم که صاحبخانه نبود و گاوصندوق را با خودمان بیرون و به مخفیگاهمان میبردیم و در آنجا با تایلیور تخریب میکردیم و اموالش را برمیداشتیم. خانههایی هم که صاحبخانه در آنها بود با تهدید رمز و کلید آن را میگرفتیم و همانجا گاوصندوق را باز و اموالش را سرقت میکردیم.
چه شد که سارق شدی؟
عقدههای دوران کودکی. از دوران کودکی دوست داشتم مثل بچههای افراد پولدار لباس شیک بپوشم و به رستوران بروم و تفریح کنم، اما پدرم دامدار بود و پولمان نمیرسید. وقتی بزرگ شدم عقدههایم بیشتر شد و تصمیم گرفتم سرقت کنم. خوب یادم میآید که ۲۱ سال داشتم و خلاف را شروع کردم به امید اینکه روزی ماشین خوب سوار شوم و خوشگذرانی کنم، اما حیف و صد حیف که نشد.
در این مدت چقدر سهمت شد؟
حدود ۶ میلیارد تومان.
پس چرا حیف، باید ماشین خوب سوار شده باشی؟
شاید از پول خلاف ماشین خوب هم سوار شوم، اما باور کن هر بار که دستگیر شدم، کوفتم شد و از چشمم بیرون زد.
چه توصیهای به خلافکاران داری؟
آنهایی که خلافکار هستند، بیخیال شوند و خلاف را رها کنند. آنهایی هم که تازه میخواهند شروع کنند شروع نکنند، چون آخرش گرفتاری و سیاهی است. من تا ته خط را رفتهام، اما هیچ حالی در زندگیام نکرده و دائماً استرس و درد کشیدهام. الان هم نمیدانم چه سرنوشتی در انتظارم است.