خبرگزاری حوزه | احتمالا کلیپ افرادی که در مورد اتوفاژی صحبت میکنند را در فضای مجازی مشاهده کردهاید. اتوفاژی بهطورکلی و خلاصه: فرآیندی است که در بدن انسان و توسط سلولها برای حفاظت از بدن شکل میگیرد.
چند سالی است که کلیپهای متفاوتی با زبانهای متعدد در فضای مجازی منتشر میشود که در رابطهی روزهداری و اتوفاژی و یا تأثیرات تجربی روزهداری صحبت میکنند.
همهی این کلیپها به این نکته اشاره دارند که روزه در فرآیند بررسیهای تجربی، اثرات مفیدی برای جسم انسان دارد. مثلاً از شکلگیری سرطان تااندازهای جلوگیری میکند.
تخصص بنده در علوم تجربی نیست و در موضوع خود این فرآیند صحبتی ندارم.
ولی یک مسئلهی خطرناک از قدیم در بین مؤمنین رواج داشته است. آنهم گره زدن مسائل تعبدی است به حکمتهای تجربی و پزشکی.
منظورم از تعبد، عباداتی است که دستور دینی در مورد آنها داریم. مثلاً نماز، روزه، حج، شراب نخوردن و... . پس مرادم از تعبدیات بحث و گفتوگو در مورد معارف نظری و بحثهای الهیاتی نیست.
از گذشتههای دور این تجربه در تطبیق معارف و گاهی تعبدیات با مصادیق خارجی وجود داشته است. مثال معروفش، تطبیق هفتآسمان که در قرآن کریم به آن اشارهشده ، با افلاک نهگانهی در هیات بطلمیوسی است. بعدا از دورهای نظریهی هیات بطلمیوسی زیر سؤال رفت. بهتبع تطبیقات شکلگرفته نیز محل سؤال شد.
مثالهای دیگری نیز در سایر ادیان وجود دارد و همه مربوط به دین اسلام نیست. در لایهای بالاتر بحث از سه مفهوم دین، علم، عقل و رابطهی این سه مفهوم با یکدیگر است.
آیا علم خصوصاً آنهم علم تجربی توانایی دستیابی به علت معارف و احکام را دارد؟ آیا علم چنین صلاحیتی دارد؟ در تضاد بین گزارهای دینی با علم تجربی، کدام مقدم است؟
اگر کار ما گره زدن عقاید مؤمنین به علوم تجربی باشد، رشد مخاطب و ایمان به غیب او را تقویت کردهایم؟
کار جایی سخت میشود که برخی از مربیان نوجوانان برای آموزش اعمال عبادی کاملاً دست به دامن یافتههای تجربی میشوند. در نهایت یک متربی متعبد به یافتههای تجربی تربیت میشود و نه یک متربی مؤمن به غیب!
شاید در دفاع از بیان فواید تجربی عبادات گفته شود: ایمان مخاطبین در یک درجه نیست! نمیتوان همه را با مسائل عقلی صرف به تعبدیات دعوت کرد. در جواب این عزیزان خواهم گفت: هرچند ایمان افراد در یک درجه نیست، ولی مسیر آموزش عقاید و رشد باید یکی باشد. البته یک مسیر مشخص و واحد ولی با رعایت آداب و شرایط برای افراد مختلف. پس در هر سن و شرایط باید مسیر تعبد بر تجربه و ... حاکم باشد.
اگر روزی علم تجربی گزارههای به خلاف گزارهای دینی اقامه کرد، چه باید کرد؟ مثلاً اگر علم تجربی بگوید شراب فوایدی دارد که در هیچ دارو و ماده غذایی دیگر نیست و سلامتی افراد در گرو استفاده از مسکرات است! کما این که این گزاره در برخی محافل مطرح است.
واقع مطلب این است که ما نیاز به ایمان به غیب داریم. ایمانی که پشتوانهای باشد به عمل به مناسک!
اگر در فضای دین نیز کتاب عللالشرایع نیز نوشتهشده است، با توجه به این مطلب است که بسیاری از مواردی که ما علت میدانیم، علت نیست و حکمت است. یا علت واقعی توسط خود ائمه علیهمالسلام و یا نبی اکرم صلیالله علیه و اله بیانشده است.
بحث در علتها در معارف دایره گستردهای دارد. بحث از اسماء و افعال الهی و بهتبع ارسال رسل و انزال کتب و... معارفی است که جز با دقت نظر و موشکافی حاصل نمیشود. ولی آیا در تعبدیات نیز باید دنبال علتها باشیم؟
آیا روزه صرف نخوردن و نیاشامیدن است؟ پس چه لزومی است بهقصد قربت داشتن؟
آیا نماز صرف حرکاتی است که به ورزش شبیه است؟ یقیناً جواب منفی است. نماز عملی عبادی است. اگر کسی قصد نرمش داشته باشد، قطعاً این حرکات او نماز محسوب نخواهد شد.
آیا علم تجربی حرمت روزهی اول شوال و عید قربان را هم اثبات خواهد کرد؟
تعداد روزههای واجب را چه؟
فکر میکنم دلایل ذکرشده کافی است تا بار دیگر به این نکته توجه کنیم: اعمال عبادی را اگر با یافتههای علم تجربی پیوند میدهیم، متوجه باشیم که دلیل انجام عمل تعبد است و نه چیز دیگر.
امیر خندان