حاشیههایی که از رعایت نکردن قانون پیرامون محصولات نمایش خانگی پیش آمده است و در تازهترین مورد پخش سریال تاسیان بدون توجه به اصلاحات محتوایی نمونه آن است شکلی ناخوشایند به خود گرفته، حتی تا به آنجا وضعیت وخیم شده که قوه قضائیه به این عرصه ورود کرده و جلوی پخش آن را گرفته است.
پیرامون این نابسامانی که اکنون شاهدش هستیم ایکنا با اهالی سینما و تلویزیون گفتوگوهایی انجام داده و علیرضا سبط احمدی تهیهکننده سینما و تلویزیون یکی از آنهاست که نظراتش را جویا شدهایم.
ایکنا – فرهنگسازی که این روزها از طریق محصولات شبکه نمایش خانگی انجام میشود چندان با آموزههای بومی و دینی ما همخوانی ندارد. این وضعیت در حالی است که پلتفرمها در کنار ایجاد سرگرمی باید منادی اخلاق نیز باشند. چرا آثاری که این روزها در این عرصه به نمایش درمیآیند کمتر گواه این امر هستند؟
وقتی سخن از پلتفرمها میشود اولین نکتهای که در ذهن خطور میکند، بحث درآمدزایی است. این رسانه از اساس وظیفه خود را جدا از ترویج اخلاق دانسته و صرفاً برای خود کارکرد سرگرمی قائل است. پلتفرمها بر این باورند که گردش مالی بیش از هر چیز اهمیت دارد زیرا حیات خود را تابع این امر میداند. این امر نشان میدهد در حوزه سیاستگذاری فرهنگی و نظارت بر آن ضعف داریم.
کارکرد نادرست ما در حوزه سیاستگذاری فرهنگی همیشه دستخوش افراط و تفریط است زیرا همان اندازه که شبکه نمایش خانگی در پرداختن به اخلاقیات ضعیف عمل میکند رسانه ملی هم از آن سوی پشت بام افتاده و میخواهد آموزههای اخلاقی را با شدت و میزان زیاد به خورد مخاطب دهد. این افراط باعث شده مخاطب تلویزیون دستخوش مسمومیت فرهنگی شود و مفاهیمی که به او عرضه میشود را پس زند.
در طرف دیگر، سینما و شبکه نمایش خانگی نیز به بهانه خصوصی بودن هیچگونه رسالتی برای خود قائل نیستند. این وضعیت تا آنجا پیش رفته که اصولاً دیگر برایشان دریافت مجوز اهمیتی ندارد چون محصول خود را تولید کرده و بدون نظارت روی آنتن سکوی خود میفرستند. در سینما نیز وضعیت به وخامت شبکه نمایش خانگی است. چرا نباید فیلمهایی که خانوادهمحور هستند رنگ اکران را به خود ببینند؟ چرا این دست تولیدات نباید حمایت در اکران داشته باشند؟ البته در این میان سینماگر را چندان مقصر نمیدانم چون اگر تهیهکننده یا کارگردان بداند شرایط برای تولید آثار ارزشمند فرهنگی، برای او مهیا است مطمئناً به سمت تولید این دست تولیدات سوق پیدا خواهد کرد چون میداند این قبیل تولیدات است که در کارنامه او به عنوان نقطهای درخشان باقی خواهد ماند.
جامعه را نمیشود تنها با وعظ هدایت کرد
جامعه را نمیتوان تنها با وعظ و سخنرانی به سوی ارزشهای فرهنگی هدایت کرد بلکه لازم است تولیدات فرهنگی هم در این میان نقش خود را ایفا کنند. متأسفانه برخی از آثاری که در سینماها تولید میشوند تصویری زشت از کشورمان ارائه میدهند این امر نیز بههیچوجه مایه مباهات و افتخار نیست بلکه صرفاً کارهایی است که برای جلب رضایت جشنوارههای خارجی ساخته میشود.
باز هم تأکید میکنم مشکلات پیشآمده در تمامی بخشهای نمایش به واسطه نبود سیاستهای فرهنگی، منسجم شکل گرفته است. متأسفانه برخی از مدیرانی که این روزها در کشور مسئول هستند چندان با فرهنگ بومی و دینی ما همراهی لازم را ندارند و حتی میتوان گفت فرهنگ عمومی جامعه را نمیشناسند! چراکه اگر اینگونه نبود نباید الگوی قهرمانان کودکان و نوجوانان ما «بتمن» یا «سوپرمن» باشد یا اینکه چرا باید بسیاری از فرزندانمان با اشعار فردوسی یا سعدی بیگانه باشند؟
نکته فوق را مقام معظم رهبری در سخنرانیهای فراوان مورد تأکید قرار دادهاند ولی باز هم شاهدیم این توصیهها نادیده گرفته شده و ما در حوزه سیاستگذاری فرهنگی دستخوش آسیبهای فرهنگی هستیم.
ایکنا – نقش نهادهای نظارتی میتواند اهرمی در جهت هدایت آثار به سمت موضوعات ارزشی باشد اما این قبیل مراکز قدرت اجرایی در مصوبات خود را ندارند. برای مثال ساترا پیش از تولید و برای عرضه دو بار تایید یا اصلاحات دارد اما سریالی مثل تاسیان چه در تولید و چه در اصلاحات سر باز میزند و آن را پخش میکند و ساترا هیچ کاری از دستش بر نمیآید تا اینکه قوه قضائیه ورود میکند. نظر شما چیست؟
چرا باید در حوزه شبکه نمایش خانگی به گونهای عمل کنیم که نیاز باشد قوه قضائیه در این حوزه ورود کند؟ اگر میبینیم ساترا قدرت اجرایی لازم را ندارد باید به او اختیارات لازم داده شود چون اگر این اتفاق رخ دهد دیگر شاهد آثاری نخواهیم بود که پخش آن برای جامعه مضر باشد. ساترا باید به ویژه نظارت خود را قبل از ساخت نیز با جدیت پیگیری کند تا نظارت شکل مطلوب به خود گیرد.
وقتی از رویکرد فرهنگی در پلتفرمها حرف میزنیم منظور این نیست که به تنوع سلیقه توجهی نداشته باشیم. جامعه گوناگونی دارد در نتیجه محصولات فرهنگی و هنری هم باید تمام سلیقهها را مخاطب قرار دهد اما میتوان در هر شکلی از فیلم و سریالسازی به گونهای عمل کرد که در آن توجه به اخلاقیات جایگاهی ویژه داشته باشد. آن چیزی که امروز در شبکه نمایش خانگی شاهدش هستیم عموماً آثاری اجتماعی یا جنایی هستند اما جای محصولات کودک، ورزشی، دینی، دفاع مقدس و خانوادگی در این میان بسیار خالی است.
در یک جمعبندی نظر شما درباره نظارت و حمایت از مخاطب چیست؟
نظارت روی محصولات فرهنگی شبکه نمایش خانگی، صرفاً نباید به راهکارهای قهری ختم شود چون گاهی اوقات سیاستهای تشویقی انتظار میرود نتایج بهتری داشته باشد. برای مثال وقتی از مجموعهای که در آن پیامی ارزشمند و دینی داده شده، حمایت صورت میگیرد و سرمایهگذار تشویق میشود در این حوزه کار کند. همچنین کیفیت قادر است نقش مهمی در رونق تولیدات ارزشی در شبکه نمایش خانگی داشته باشد زیرا گاهی مواقع آثاری به اسم سریالی دینی یا ارزشی پخش میشود که بسیار شعاری و سطحی است. پس طبیعی است از این محصولات استقبال نشود اما مطمئن باشد یک کار باکیفیت خواهد توانست تماشاگر را به سمت آموزههای مورد نظر هدایت کند.
بهترین نمونه در این رابطه سریال «سقوط» است. در این مجموعه به موضوع داعش و مبارزه نیروهای اطلاعاتی با آنها پرداخته میشود اما نگاه دراماتیک کارگردان و نویسنده به موضوع باعث شده اثر تولیدی دیده شده و مردم با آن ارتباط برقرار کنند. این اتفاق قادر است بارها رخ دهد اما نمیدانم چگونه این دست تولیدات به صورت استثنا ساخته و پخش میشوند!
انتهای پیام