آموزش مباحث اعتقادی به کودکان از جمله مهمترین وظایف والدین و مربیان است؛ چراکه این آموزشها پایههای فکری و معنوی کودک را شکل میدهند. در این فرآیند، باید به سن، درک و ظرفیت ذهنی کودک توجه شود. استفاده از روشهای ساده، جذاب و متناسب با دنیای کودکان، مانند داستانهای آموزنده، بازیهای تعاملی و تصاویر جذاب، میتواند مفاهیم اعتقادی را به شکلی مؤثر و ماندگار به آنها منتقل کند. همچنین، ایجاد فضایی امن و صمیمی برای پرسش و پاسخ، به کودک کمک میکند تا با علاقه و کنجکاوی بیشتری به یادگیری بپردازد.
در آموزش مباحث اعتقادی به کودکان، رعایت بایدها و نبایدها از اهمیت ویژهای برخوردار است. هدف اصلی این آموزشها، پرورش نسلی با ایمان، آگاه و مسئولیتپذیر است که بتواند با درک عمیق و قلبی از اعتقادات خود، در زندگی فردی و اجتماعی موفق عمل کند.
در این راستا ایکنا بنابر رسالت رسانهای خویش همزمان با ماه مبارک رمضان با انتشار مجموعه درسگفتارهای «آموزش مباحث اعتقادی به کودکان» با حضور سیده معصومه طباطبایی، استاد حوزه و دانشگاه، کارشناس ارشد روانشناسی و دکتری فلسفه و کلام و سطح ۳ تفسیر علوم قرآنی به تشریح شیوه آموزش و آشنایی کودکان با مباحث اعتقادی و دینی پرداخته است.
در ادامه قسمت دوم از مجموعه درسگفتارهای آموزش مباحث اعتقادی به کودکان» با موضوع «خداشناسی» را میبینید و میخوانید.
پیرو سلسله مباحثی که در رابطه با آموزش مباحث اعتقادی به کودکان داشتیم، امروز میخواهیم درباره یکی از مهمترین ارکان اعتقادی، یعنی خداشناسی و معرفی خداوند به کودکان، با هم گفتوگو کنیم.
متأسفانه برخی از والدین، از سر ناآگاهی یا غفلت، خداوند را به عنوان موجود جبرگرایی معرفی میکنند که صرفاً میخواهد تنبیه کند یا انتقام بگیرد. مثلاً میگویند: «اگر این کار اشتباه را انجام دهی، خدا تو را به جهنم میبرد»، «اگر این کار را بکنی، خدا از تو قهر میکند»، یا «خدا این نعمت را از تو میگیرد». در حالی که باید لطافت و مهربانی خداوند، رحمانیت و رحیمیت او را برای کودکان ملموس و قابل درک کنیم.
نکته اساسی و کلیدی در معرفی خداوند این است که در آموزش تمام مباحث اعتقادی، این مفهوم را در فرایند آموزشی کودکان مدنظر داشته باشیم که، کودکان مفاهیم انتزاعی را به راحتی نمیپذیرند. بنابراین، لازم است این مفاهیم را عملی، ملموس و لطیف کنیم تا کودکان براساس دایره دانشی که دارند، بتوانند این مباحث را درک کنند، فهمشان گستردهتر شود و آنها را بپذیرند. کودکان معمولاً مسائلی را میپذیرند که در پیرامون خود با حواسشان تجربه کردهاند.
حال، چگونه خداوند را به کودکان معرفی کنیم؟ مثلاً میتوانیم روزی که کودکمان را به پارک میبریم، لطافت یک گل را به او نشان دهیم و بگوییم: «ببین این گل چقدر لطیف و خوشبو است! این لطافت و زیبایی را خداوند خلق کرده است.» یا زمانی که با کودکمان مهربانی میکنیم و او را در آغوش میگیریم، به عنوان پدر یا مادر یا مربی، به او بگوییم: «خدایی که ما داریم، از پدر یا مادر هم مهربانتر است.» همچنین، میتوانیم از هر فرصتی استفاده کنیم تا به کودک یادآوری کنیم که همه چیز در این عالم از خداست. مثلاً اگر کودک کار خوبی انجام داد و ما خواستیم به او هدیهای بدهیم، میتوانیم بگوییم: «این هدیه را خدا به تو داده است. خدا کمک کرده که ما این خانه را داشته باشیم یا این دوچرخه را برای تو بخریم.» یعنی از هر وسیله و فرصتی استفاده کنیم تا مفاهیم اعتقادی، به ویژه وجود خداوند را برای کودکان عینی و ملموس کنیم.
نکته بعدی این است که در گفتوگو با کودکان، «فرایند رشد و سن آنها» را مدنظر داشته باشیم. وقتی برای یک کودک سه ساله، چهار ساله یا پنج ساله مطلبی را بیان میکنیم، باید مثالها و مفاهیم را متناسب با سطح درک و فرایند رشدی آنها انتخاب کنیم. برای نوجوانان نیز باید مثالها و مفاهیم دقیقتر و متفاوت باشند.
در مباحث خداشناسی، ممکن است سؤالاتی درباره «عدل خداوند» برای کودکان مطرح شود. مثلاً: «چرا خانه ما کوچکتر از خانه دخترخالهمان است؟» یا «چرا ماشین ما متفاوت است؟» در اینجا میتوانیم از تفاوتهای ظاهری مانند قد، رنگ مو یا اسباببازیهای مختلف استفاده کنیم و به کودک بگوییم: «همانطور که شکل ظاهری آدمها و وسایلشان متفاوت است، شرایط زندگی آنها نیز متفاوت است. خداوند به هر کس به اندازه نیازش داده است.»
نکته کلیدی و اساسی این است که در معرفی خداوند «عجله نکنیم». اگر میخواهیم خدا را به کودکان معرفی کنیم، لازم نیست دائماً از برزخ، قبر و قیامت صحبت کنیم یا به آنها تذکر بدهیم. بلکه باید توجه داشته باشیم که خدای ما بسیار مهربان و لطیف است. همچنین، میتوانیم از ابزارهایی مانند شعر و قصه به صورت دقیق و لطیف بهره بگیریم. کتابهای بسیار خوبی نیز در این زمینه نوشته شدهاند که به معرفی خداوند میپردازند و میتوانیم از آنها استفاده کنیم.
انتهای پیام