به گزارش خبرگزاری ایمنا، در محله دردشت انگار تاریخ همان زمانها مانده است، همان روزها که آوازه نصفجهانی اصفهان دهان به دهان شده و تا چین و ماچین نیز رسیده بود.
در دل محله که قدم میزنید، در کوچهای که قدیمیترها به نام «نمنبات» میشناسند و امروزیها به آن کوچه «پاگلدسته» میگویند، بقعهای قدیمی از دور پیداست که افراد محلی آن را به مقبره شیخالرئیس میشناسند اما این بقعه همچون یک راز سر به مهر هنوز پاسخ روشنی برای هویت خود پیدا نکرده است.
از پیرمردی که کنار یک بقالی نزدیک بقعه به دوچرخهاش تکیه داده است، درباره بقعه میپرسم، از زیر کلاه بافتنی سمت چپ سرش را میخاراند و من و من میکند، بعد از مکثی طولانی میگوید: «خدمت شوما بگم اینجا همون مقبره اصلی ابنسیناست؛ این اصلیه نه اون مقبره که همدانه.»
صدای مغازهدار به گوش میرسد: «شاید هم اینجا مدرسه ابنسینا باشه و همدان مقبرهاش.»، پیرمرد سرش را به سمت مغازه میچرخاند و صحبت را ادامه میدهند، یکی اصرار دارد، بقعه کنار آنها مقبره اصلی ابنسیناست و دیگری تاکید دارد این بقعه محل درس ابنسیناست؛ منابع تاریخی نیز در این خصوص اتفاقنظر ندارند.
جلالالدین همایی، تاریخنگار معاصر و ادیب اصفهانی در کتاب تاریخ اصفهان آورده است: «هماکنون در محله دردشت که از محلات شمالی قدیم اصفهان است در سمت شمالشرقی گنبدی به عنوان بقعه مقبره شیخالرئیس به نام گنبد ابنسینا معروف است که عامه آن را مرقد ابوعالی سینا میگفتند و معلوم نشد که دست کدام غاصب تبهکار اثر قبر را محو کرد اما هماکنون گنبد و بقعه مخروبه بر جای است.»
حتی ابناثیر، مورخ مشهور نیز در کتاب «تاریخ کامل» محل مقبره ابنسینا را اصفهان دانسته است اما در مقابل بسیاری از منابع دیگر از جمله تاریخ بیهقی تأکید دارند که پیکر بوعلی در همدان به خاک سپرده شده است.
زندگی در اصفهان، مرگ در همدان؟
آنطور که در منابع تاریخی ذکر شده است، ابنسینا سالهای پایانی عمرش را در اصفهان گذراند، اما در سفری که به همدان داشت، دچار بیماری شد و در همانجا از دنیا رفت، برخی منابع میگویند پس از مدتی، پیکرش را به اصفهان منتقل کردند و در محل «دروازه تخت گنبد» به خاک سپردند، مورخانی همچون سعید نفیسی و دولتشاه سمرقندی نیز این روایت را تأیید کردهاند اما خسرو معتضد، تاریخنگار معاصر این ادعا را رد میکند و معتقد است که «طرح دفن ابنسینا در اصفهان، نظریهای نادرست و بدون سند است.»
بیتوجهی به یک گنج تاریخی در دیار نصف جهان
از سال ۱۳۳۰، بحثهایی درباره ساخت آرامگاهی برای ابنسینا در اصفهان مطرح شد اما در نهایت این ایده به سرانجام نرسید، برخی معتقد بودند که اصفهان آثار تاریخی بسیاری دارد و نیازی به یک آرامگاه جدید نیست، در مقابل پژوهشگرانی همچون سیدمحمد صدر هاشمی به این تصمیم اعتراض کردند ولی صدای آنها شنیده نشد؛ در آن سو مقامات همدانی هرگونه روایتی مبنی بر وجود آرامگاه ابنسینا در شهری غیر از همدان را با قاطعیت رد کردهاند.
به گفته علی خاکسار، معاون گردشگری میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان همدان، وجود یک سنگ قبر قدیمی که در دوره قاجار برای بازسازی دوباره مقبره بوعلی روی قبر او گذاشته و به طور کامل سال تولد، وفات و کسب دانش وی روی آن نوشته شده، یکی از شواهد عینی بر دلیل وجود مقبره پزشک بزرگ ایرانی در همدان است.
آن طور که او میگوید: در کتاب تاریخ بیهقی اشاره شده که افرادی مثل خواندمیر، ابنالعربی، ابن خلکان و قاضی نورالله نوشتهاند که مقبره بوعلی در همدان بوده است، در کتابی هم که ابوعبید جوزجانی، یار همیشگی ابوعلی سینا که تا دم مرگ ملازم او بوده است، درباره زندگینامه استادش نوشته، آمده که بوعلی در همدان دفن شده است، از قرن چهارم نیز اسم این شهر همدان بوده و به هیچ اسم دیگری مشهور نیست.
در حالی که این روایتهای متناقض مطرح است، وزرات میراث فرهنگی ترجیح میدهد در این اختلاف تاریخی ورود پیدا نکند اما این بیتوجهی موجب شده است که گنبد ابنسینا در اصفهان روزبهروز بیشتر به فراموشی سپرده شود.
راز گنبدی که شاید روزی از یاد برود
محله دردشت بخشی از تاریخ دیرینه شهر است و هنوز بوی اصفهان قدیم در آن به مشام میرسد، اما فردا روز که کوچه پسکوچههای قدیمی جایشان را به کوچههای امروزی بدهند، معلوم نیست مقبره شیخالرئیس چه سرنوشتی پیدا کند.
بحث پیرمرد و مغازهدار هنوز ادامه دارد و هر کدام استدلالی برای حرفشان دارند تا اینکه پیرمرد سوار بر دوچرخهاش میشود، بوقی میزند و دور میشود، صدایش از آن سوی کوچه به گوش میرسد: «حالا آخرش که چی طور شد؟!»
گزارش از: سمیه مصور