جریان پیشران و هوشیار و ژرفنگر در ایران امروز نهتنها باید مسلط بر معرفت عالمانه در خصوص ماهیت تمدن مدرن در دوران پسامدرن و مدرنیته متاخر باشد و نیز قدرت جهانگیر مدرن را و نظام سلطهخواهی الحادی و اغواگر مهاجم را بشناسد و ابزارهای قدرت آن، علم و تکنولوژی، در پیشرفتهترین چهرههایش چون هوش مصنوعی را همچون امری فراابزاری و پدیدهای وجودی/تمدنی عه۵م نماید و بر آن مسلط باشد بلکه باید در روشنگری و سپس راهحلهای عملی مقاومت در برابر این ابتلای بزرگ و پیشروی شیطانی مسلح شود، ورنه طعمه سهل لویاتان خواهد شد. این استقامت برحق بدون امام ممکن نیست.
از جمله فریبهای رواجیافته اینروزها، دینسازی جدید و احیای انسانخدایی با اصطلاحات تازهای چون «دین انسانیت» و یا دین مشترک ابراهیمی و یا ستایش جهان سنتی قدیم است در برابر سنت واضح محمدی و آل او. و کس از این اهل انحراف نمیپرسد کدام سنت؟ یک سنت التقاطی و شبههناک؟ متشکل از آمیختاریی همه سنتها از بودیسم و میراث یونان باستان و ادیان ژاپنی و چینی تا زرتشتیگری و قبالههای یهودی و رهبانیت مسیحی و مانیگرایی و سلفیگری و صوفیگری اهل سنت و جهان هورقلیایی شیعیگری رها از هدایت روشن قرآن و عترت و....؟
این اغوای امروزی چیزی نیست جز همان دینسازی منحرف دیروزی که از آغاز پیدایش تمدن بشری وجود داشته و در درون ادیان الهی هم همچون نفوذ فریب شیطانی ظاهر شده و در دینسازی بنیاسرائیل و رهبانان مسیحی و البته در صدر اسلام و سپس ظهور هفتاد و دو مذهب انسانساخته، نفوذ پیدا کرده است.
سادهترین پرسش آن است که آیا بهتر نیست بهجای زبانی شبههناک، همان کلام خدا، دین اسلام و رسالت محمدی بهکار آید، بهجای طرح مفاهیم بیتبار و غیروحیانی، نظیر «دین انسانیت» که اصطلاحی فاقد ریشه وحیانی است؟ و برای همین بهتر است بهجایش همان کلام خدا، دین اسلام و رسالت محمدی بهکار آید. اول برای آن که انسانیت دین نیست، حقیقت وجودی انسان است. و انسان برای انسانبودن به وحی و هدایت و راه الهی و دین که امروز اسلام است، نیازمند است. دوم آن که دین انسانیت، میراث رنسانس و انسانخدایی است که با فعالیت فراماسونها ترویج شد که راز و سرّشان تلمود یهود و تورات جعلی شفاهی بود و در پندار کافرانه جنگ و کشتی با خدا، اومانیسم را در قرن سیزده بنا نهاد و در قرن ۱۴ معماری کرد و بنایان آزاد در واقع استعاره بنیانگذاران دین آزاد انسانگرا و جدا از دین خدا بود و به پایهریزی جنبش نوزایی، به رهبری ظاهری خاندان مدیچی یهودی مسیحیشده ختم شد. و در ایران هم فراماسونری با رهبری ملکمخان، جاسوس انگلیس برای ویرانی اسلام بنام دین آدمیت شروع به فعالیت کرد و همان شعار با ریشه یهودی را سرلوحه فراموشخانه قرار داد و فراماسونری و فراموشخانه در مسیر فراموشی دین الهی و ابداع دین انسانخدایی و شکلدادن به کفر و بتپرستی و جاهلیت مدرنیته فعالیت کردند و تمدن مدرن غرب بر همین پایه جهانگیریاش را پیش برد.
پس دین انسانیت همان شعار دین آدمیت فراماسونها و همان دین الهی زدایی و اومانیستی، همان وحیزدایی و دینسازی یهودی، همان مدرنیته انسانخدایی و ماهوا الحادی و همان محل ملتقای جمع ظاهرا اضداد، همچون آمیختاری مجموع رهبری فکری و فلسفی مدرن از «آنک انسان» نیچهای و جهان مارکسی و جهان لیبرال تا جهان پسامدرن است با ماهیت حذف خدا و پرستش نفس و بت انسان همچون هولناکترین بتپرستی است. «دین انسانیت» و دین خودساخته به اسم دین انسانگرای مشترک ابراهیمی جدید و جدا از اسلام و.... همه اغواهای شیطان انسی و نظام کفر کنونی در این دینسازی انسانگرا و اومانیستی جمع است که متأسفانه مومنان حواسپرت همین اصطلاحات را البته با خیال معناداری اسلامی و تفسیر بهرای و رها از واقعیت موجود جهانی تکرار میکنند. این دین انسانیت، ابزارش دانش مدرن و گسسته از ولایت الهی و علم انسانمحور است که سرگشتگی و بیایمانی و افکار گیج بشری را جایگزین وحی کرده است. بلی ابزار نیرومند این تفرعن جاهلی علم مدرن و حاصلش تکنولوژی مدرن است که فن انسانپروریده را در خدمت نظام انسانخدایی جانشین ادراک الهی و معنادار علم و فناوری مفید تحت رهبری قرآن و عترت و امام کرده است و بهره حریص و ویرانگر و زرپرستانه و سامریگونه و آزاد از عقل الهی را از ابزار نابودی کره زمین بهاسم استثمار بیرویه زمین و هوا و آب و... به سود سرمایهسالاری و اسراف مترفی، جهانی کرده و جهان و زمین و آسمان را به نابودی سوق داده است. نه فقط با خونریزی مستقیم و آدمکشی در جنگها بلکه با فساد تکنولوژیک و تولید آزمندانه کالاهای لهو و لعب و افراطگری پساصنعتی و تولید اشیای بیهوده و سوراخکردن لایه اوزون و گرمکردن آتمسفر و نابودی یخهای قطبی و آبکردن یخچالهای محافظ سلامت کره ارض با آیروسلها و...
و فضای غلبه جهانی این انسانخدایی، تمدن کافرانه مدرن است که مثل همه تمدنهای مستکبر از تمدن بابل و مصر و یونان و چین و ساسانی و روم و...، مفتخر به تکیه بر شکوه و جلال فیزیکی و دنیایی و بناهای عظیم و دانش در خدمت قدرت جور و طبقه مستکبر و متفرعن و قدرت فرعونی اهرام و باغهای معلق کفر و ابنیه مادی و فکری عصیان و استکبار است. اصطلاح دین انسانیت یا با وقوف تاریخی و آگاهی از تبارشناسی این پدیده و اصطلاح بهکار میرود که تبعا، اهداف شیطانی بتپرستی جدید و ستیز با دین توحیدی دارد که امروز در حقیقت جز ستیز با اسلام همچون تنها دین متکی بر وحی تحریفنشده است. و یا مقصودش آدمبودن بنا به بازگشت به فطرت است که باز تنها دین فطری امروز اسلام ناب محمدی است. پس مومنان دین مجتبی و دین مهدوی نباید فریب بخورند و نادانسته در دام اومانیسم مدرنیته بیفتند. اول برای آن که «انسانیت» دین نیست، حقیقت وجودی انسان و آفریدهای است که دین و وحی خدا برای حفظ آن و گرفتار شیطنتنشدن آفریده شده است. و انسان برای انسانبودن به وحی و هدایت و راه الهی که امروز اسلام است، نیازمند است. دوم آن که «دین انسانیت»، میراث رنسانس و انسانخدایی است که با فعالیت فراماسونها که راز و سرّشان تلمود یهود و تورات جعلی شفاهی بود و در پندار کافرانه جنگ و کشتی با خدا، اومانیسم را در قرن سیزده بنا نهاد و در قرن ۱۴ معماری کرد و بنایان آزاد در واقع استعاره بنیانگذاران دین آزاد انسانگرا و جدا از دین جدا بود و به پایهریزی جنبش نوزایی، بهرهبری ظاهری خاندان مدیچی یهودی مسیحیشده، و در پشتپرده، رهبری حقیقی عصر اومانیسم بهوسیله قدرت جهانی یهود ختم شد. و در ایران هم فراماسونری با رهبری ملکمخان، جاسوس انگلیس برای ویرانی اسلام بنام دین آدمیت شروع به فعالیت کرد و همان شعار با ریشه یهودی را سرلوحه فراموشخانه قرار داد و فراماسونری و فراموشخانه در مسیر فراموشی دین الهی و ابداع دین انسانخدایی و شکلدادن به مدرنیته و قدرت سلطه فعالیت کردند و تمدن مدرن غرب بر همین پایه جهانگیریاش را پیش برد.
با روشنگری و برهان و جدل احسن، مانع هرج و مرج فرهنگی در دینشناسی و مانع دینسازی شویم. و اسلام ناب و مذهب و فقه و دانایی اماممحور شیعی را پاس بداریم و با انتظار مهدی موعود موجود(عج)، دین اصیل الهی را در خود محافظت نماییم.