به گزارش خبرنگار فرهنگ دفاعپرس، سومین فصل از برنامه قرآنی «محفل» از روز گذشته (یکشنبه، ۱۲ اسفند) همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان از آنتن شبکه سوم سیما مقابل دیدگان مخاطبان خود قرار گرفت. «محفل» ویژهبرنامه قرآنی صداوسیماست که از رمضان سال ۱۴۰۲ پخش شد و امسال سومین فصل آن پخش میشود.
این برنامه به تهیهکنندگی «سید محمدحسین هاشمی گلپایگانی» تولید شده و «رسالت بوذری» اجرای آن را برعهده دارد.
در فصل ۱ و ۲ «محفل» حجتالاسلام و المسلمین «غلامرضا قاسمیان» کارشناس مذهبی، «احمد ابوالقاسمی» معلم قرآن و قاری بینالمللی قرآن کریم، «رضوان درویش» داور بینالمللی و شاعر از کشور سوریه، «حامد شاکرنژاد» قاری بینالمللی کشورمان و «سید حسنین الحلو» قاری بینالمللی و قاری و مؤذن عتبه عباسی از کشور عراق میزبانان این برنامه بودند، اما «رضوان درویش» در این فصل حضور ندارد و فرد دیگری میزبان جدید برنامه «محفل» شده است. وی «سید جلال معصومی» قاری بینالمللی و منشد برجسته است. وی متولد افغانستان و ساکن لندن است.
برنامه از حوالی ساعت ۱۶:۳۰ پخش میشود و بهرسم قسمت اول هر فصل، مجری برنامه به معرفی میزبانان پرداخت.
بهجز تغییری که در میزبانان، رخ داده، دکور برنامه نیز کمی نسبت به فصل پیشین خود تغییر کرده است؛ از جمله آنکه ماکتی از مسجدالاقصی در انتهای سالن استودیو قرار دارد و دیوارههای سالن نیز طوری تعبیه شده است که در نگاه اول تداعیکننده «قبةالصخرة»، مسجدالاقصی و مقاومت اسلامی مردم فلسطین است.
آیه شاخص فصل گذشته که در تیتراژ پخش شد، آیه «إِنَّ هذا القرآنَ یَهدِی لِلَّتی هِیَ أَقوَمُ وَ یُبَشِّرُ المُؤمنینَ الَّذینَ یَعمَلونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُم أَجراً کَبیراً» (اسراء/ ۹) و آیه شاخص این فصل نیز آیه «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فِی سَبیلِ اللهِ أَمواتاً بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ» (آل عمران/ ۱۶۹ و ۱۷۰) بود که هر دو را حامد شاکرنژاد تلاوت کرد.
همچنین تمثیلی گرافیکی از تصویر شهید قاسم سلیمانی، شهید ابومهدی المهندس و سید عزیز مقاومت، شهید «سید حسن نصرالله» و «مسجدالاقصی» در کلیپ تیتراژ وجود دارد که برداشتی هنرمندانه از تحولات جبهه مقاومت است.
رسالت بوذری در ابتدای برنامه به این نکته اشاره کرد که یکی از برکات فصل دوم «محفل» که ماه رمضان سال گذشته قمری پخش شد، این بود که انسانهایی به «محفل» متصل شدند که بهواسطه نور قرآن و اهل بیت (علیهمالسلام)، دوباره علاقهمند به تدبّر و تأمّل در آیات قرآن و انس و رفاقت بیشتر با کلامالله و حاملان کلام خدا شدند. یکی از این افراد، «آزیتا ترکاشوند» بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون است.
در ابتدای این گفتوگو، ترکاشوند به بیان آن بخش از محفل پرداخت که او را جذب کرده بود و بخش حافظ روشندل قرآن کریم «زهرا» بود که انگیزه بیشتری برای او شد تا پیرامون قرآن تحقیق بیشتری کند.
مجری در ادامه این توضیح را داد که ما بر مبنای قصص انبیاء (علیهمالسلام) مستندهایی را ساختیم و با اشاره به تفاسیر قرآن، مکانهای قصص انبیاء (علیهمالسلام) تا آنجایی که در حد بضاعتمان بود را احصاء کردیم و به آن مکانها رفتیم؛ از جمله سه مکان در کشور ترکیه و یک مکان در روسیه.
راوی مستند قصه «کشتی نوح (ع)»، «آزیتا ترکاشوند» است و حجتالاسلام و المسلمین قاسمیان همراه او در این سفرها بود.
حجتالاسلام و المسلمین قاسمیان در توضح مستندهای قرآنی تولیدشده اظهار داشت: «من احساس کردم که خانم ترکاشوند حتی با سؤالات پشت صحنه که از من میکرد، داشت با داستانها زندگی میکرد. به این جهت بهمرور من خوشبین شدم و موجب تولید مستندهایی شد که بینظیرند.
وی در ادامه تأکید کرد: این مستندها بهعنوان مستندهای داستانی مربوط به پیامبران (ع) با روایت قرآنی مربوط به آن در محل وقوع آن تولید شدهاند.»
بقایای حیرتانگیزی از طوفان نوح
ترکاشوند در ادامه با اشاره به اینکه برای تولید مستند «نوح (ع)» به چه مکانهایی سفر کرده است، گفت: «ما برای این مستند به ترکیه سفر کردیم و کشتی حضرت نوح (ع) و موزهای که نزدیک به کشتی حضرت نوح (ع) قرار دارد را از نزدیک دیدیم که فسیل چوب کشتی حضرت نوح (ع)، ماهیها و صدفها هم در این موزه قرار دارند.
وی افزود: جالب است که این کشتی به همان شکل و به همان ابعاد، فسیل شده روی این کوه قرار دارد.
ترکاشوند در توصیف احساس حضور در این کشتی تاریخی گفت: زمانی که در آن کشتی قدم گذاشتم، خارج از مکان و زمان شدم؛ انگار این کشتی انرژی عجیب و غریبی داشت. من هیچگاه فکر نمیکردم که کشتی حضرت نوح (ع) موجود باشد و بتوان به این وضوح آن را دید.»
داستان قرآنی حضرت نوح (ع)
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین قاسمیان به توضیحاتی در مورد کشتی حضرت نوح (ع) پرداخت و احمد ابوالقاسمی، حامد شاکرنژاد و سید حسنین الحلو به قرائت آیاتی از سورههای «هود» و «قمر» پرداختند.
در مورد حضرت نوح (ع) اظهار داشت: «خداوند یک پیغمبری را بر یک قوم ترمزبریده آورد و حضرت نوح (ع) بشیر نبود؛ نذیر بود.»
عدهای دنبال حضرت نوح (ع) آمدند، اما به او گفتند: «وَ ما نریک اتَّبَعَکَ إِلّا الَّذینَ هُم أَراذِلُنا بادِیَ الرَّأیِ/ ما کسانی که از تو پیروی کردهاند را نمیبینیم جز فرومایگانمان؛ آن هم نسنجیده و بدون اندیشه» (هود/ ۲۷)
پیامبر خدا (ع) آنقدر به اینها گفت که در نهایت به او گفتند: «قالوا یا نوحُ قَد جادَلتَنا فَأَکثَرتَ جِدالَنا فَأتِنا بِما تَعِدُنا إِن کُنتَ مِنَ الصّادِقینَ/ گفتند: ای نوح! با ما جدال و ستیزه کردی و بسیار هم جدال و ستیزه کردی. نهایتاً آنچه را (از عذاب) به ما وعده میدهی، برایمان بیاور، اگر از راستگویانی» (هود/ ۳۲)
در اینجا بود که فرصت تمام شد و خداوند به حضرت نوح (ع) وحی کرد که: «وَ أُحِیَ إِلی نُوحٍ أَنَّهُ لَن یُؤمِنَ مِن قَومِکَ إِلّا مَن قَد آمَنَ/ و به نوح (ع) وحی شد که از قوم تو هرگز کسی ایمان نخواهد آورد، جز کسانی که (تاکنون) ایمان آوردهاند.» (هود/ ۳۶)
در اینجا خداوند به حضرت نوح (ع) فرمان داد که «کَشتی بساز» و پیامبر خدا (ع) گفت که من نمیدانم کَشتی چیست و اینجا بود که خداوند فرمود: «وَ اصنَعِ الفُلکَ بِأَعیُنِنا وَ وَحیِنا وَ لا تُخاطِبنی فِی الَّذینَ ظَلَموا إِنَّهُم مُغرَقونَ/ و با نظارت ما و (بر اساس) وحی ما کِشتی را بساز و با من در باره کسانی که ستم کردهاند، سخن مگو که یقیناً آنها غرقشدنی هستند.» (هود/ ۳۷)
مدام گفتند که درخت بکارید و آنها را ببرّید و اینجاست که عدهای عبور میکنند و او را به سخره میگیرند.
«وَ یَصنَعُ الفُلکَ وَ کُلَّما مَرَّ عَلَیهِ مَلَأٌ مِن قَومِهِ سَخِروا مِنهُ قالَ إِن تَسخَروا مِنّا فَإِنّا نَسخَرُ مِنکُم کَما تَسخَرونَ/ و (نوح (ع)) کَشتی را میساخت و هرگاه گروهی از قومش بر او عبور میکردند، او را به مسخره میگرفتند. گفت: اگر شما ما را مسخره میکنید، مسلماً ما هم شما را (بههنگام پدید آمدن توفان) مسخره خواهیم کرد همانگونه که ما را مسخره میکنید.» (هود/ ۳۸)
اتفاقات شروع به رخ دادن کرد و در محلی از تنور که قرار است آتش از آن بیرون بیاید، آب بیرون آمد و گفتند که از هر گونهای یک جفت بیایند و داخل این کَشتی عظیم بروند. اینها همه جمع شدند و آن افرادی که ایمان آورده بودند، وارد کَشتی شدند.
«حَتّی إِذا جاءَ أَمرُنا وَ فارَ التَّنّورُ قُلنَا احمِل فیها مِن کُلٍّ زَوجَینِ اثنَینِ وَ أَهلَکَ إِلّا مَن سَبَقَ عَلَیهِ القَولُ وَ مَن آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلّا قَلیلٌ/ (رویارویی نوح (ع) و قومش همچنان ادامه داشت) تا هنگامی که فرمان ما فرارسید و تنور فوران کرد، گفتیم: از هر یک، زوج دوتایی و نیز خاندانت را در کَشتی سوار کن مگر کسی که پیشتر فرمان غرق شدن را بر ضد او لازم کردهایم و آنان را که ایمان آوردهاند، در کَشتی سوار کن و جز اندکی همراه او ایمان نیاوردند.» (هود/ ۴۰)
اینجا میبینید آب مانند آبشار از آسمان میریزد؛ باران نمیآید! از این طرف، چشمهها بهسمت آسمان فوران میکنند.
«فَدَعا رَبَّهُ أَنِّی مَغلوبٌ فَانتَصِر فَفَتَحنا أَبوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنهَمِرٍ وَ فَجَّرنَا الأَرضَ عُیوناً فَالتَقَی الماءُ عَلی أَمرٍ قَد قُدِرَ/ پس پروردگارش را خواند که من مغلوب شدهام بنابراین انتقام (مر از اینان) بگیر. پس درهای آسمان را به آبی بسیار فراوان و ریزان گشودیم و زمین را به (جوشیدن) چشمههایی (پُرآب) شکافتیم؛ پس آب آسمان و زمین برای کاری که مقدّر شده بود، به هم پیوستند» (قمر/ ۱۰، ۱۱ و ۱۲)
اینجا بود که خداوند به حضرت نوح (ع) فرمان داد که موتور را روشن کن!
«وَ قالَ ارکَبوا فیها بِسم اللهِ مَجراها وَ مُرساها إِنَّ رَبِّی لَغَفورٌ رَحیمٌ/ و نوح (ع) گفت: در آن سوار شوید که حرکت کردنش و لنگر انداختنش فقط به نام خداست یقیناً پروردگارم بسیار آمرزنده و مهربان است.» (هود/ ۴۱)
تصور کنید که این کَشتی بر موجهایی اندازه کوه سوار میشد! و روی آنها حرکت میکرد
«وَ هِیَ تَجری بِهِم فی مَوجٍ کَالجِبالِ/ آن کشتی آنان را در میان موجهایی کوهآسا حرکت میداد» (هود/ ۴۲)
ما اینها را روی یکسری تختهپاره میخ جلو آوردیم و بدانید این میخها، میخهایی هستند که جبرئیل (ع) آورده و ۵ میخ طلایی بهعنوان حرز برای اینکه اگر این کشتی بخواهد در این طوفان بماند، باید این میخهای طلایی بمانند. این میخهای طلایی باید باشند. در پنج گوشه این کَشتی خورده میشوند و بهعنوان حرز از این کَشتی حفاظت میکنند.
«وَ حَمَلنهُ عَلی ذاتِ أَلواحٍ وَ دُسُرٍ تَجرِی بِأَعیُنِنا جَزاءً لِمَن کانَ کُفِرَ/ و او را بر کَشتی که دارای تختهها و میخها بود، سوار کردیم که زیر نظر ما روان بود (و این) پاداشی بود برای کسی که مورد تکذیب قرار گرفته بود.» (قمر/ ۱۳ و ۱۴)
در اینجا حضرت نوح (ع) فرزند خود را که از کافرین نبود، اما ساکت شده بود و منتظر بود که نتیجه چه میشود!
«وَ نادی نوحٌ ابنَهُ وَ کانَ فی مَعزِلٍ یبُنَیَّ ارکَب مَعَنا وَ لا تَکُن مَعَ الکافِرینَ/ و نوح (ع) فرزندش را که در کناری بود، بانگ زد که ای پسرم! همراه ما سوار شو و با کافران نباش.» (هود/ ۴۲)
«فَدَعا رَبَّهُ أَنّی مَغلوبٌ فانتَصِر/ پس پروردگارش را خواند که من مغلوب شدهام بنابراین انتقام (مرا از اینان) بگیر.» (قمر/ ۱۰)
این کَشتی حرکت میکند تا آنجایی که گفته میشود «وَ قیلَ یأَرضُ ابلَعی ماءَکِ و یسَماءُ أَقلِعی وَ غیضَ الماءُ وَ قُضِیَ الأَمرُ وَ استَوَت عَلَی الجودِیِّ/ و (پس از هلاک شدن کافران) گفته شد: ای زمین! آب خود را فرو بر وای آسمان! (از ریختن باران) باز ایست و آب کاستی گرفت و کار پایان یافت و کَشتی بر (کوه) «جودی» قرار گرفت» (هود/ ۴۴)
اینجا همه کوهها داشتند تطاول میکردند و میگفتند که کَشتی روی ما مینشیند، اما کوه تواضع کرد و خداوند فرمان داد که کَشتی باید بر این موجود متواضع بنشیند و اینجاست که «جودی» حامل کَشتی نوح (ع) میشود. اینجاست که گفته میشود: «قیلَ ینوحُ اهبِط بسلمٍ مِنّا وَ بَرَکتٍ عَلَیکَ وَ عَلی أُمَمٍ مِمَّن مَعَکَ/ گفته شد: ای نوح! (از کَشتی) فرود آی با سلام و برکاتی از سوی ما بر تو و امتهایی که تو هستند» (هود/ ۴۸)
ادامه آیه نکتهای آخرالزمانی دارد؛ عده دیگری نیز در آینده خواهند آمد که وضعیت اینها هم اینگونه خواهد بود. اگر قومی بخواهد با خداوند چالش کند، گرفتار همین موضوعات میشود. برای همین حضرت نوح (ع) در روایات ما یک پیغمبر آخرالزمانی هستند؛ نه فقط پیغمبر اولالزمان!
«وَ أُمَمٍ سَنُمَتِّعُهُم ثُمَّ یَمَسُّهُم مِنّا عَذابٌ أَلیمٌ/ و امتهایی که بهزودی آنان را برخوردار میکنیم؛ سپس آنان را از سوی ما عذابی دردناک خواهد رسید.» (هود/ ۴۸)
ما عود میکنیم و به همان جریانی بازمیگردیم که جوامعی پیدا خواهند شد که با خدا چالش خواهند کرد و خواهند گفت: «قالوا یا نوحُ قَد جادَلتَنا فَأَکثَرتَ جِدالَنا/ گفتند: ای نوح! با ما جدال و ستیزه کردی و بسیار هم جدال و ستیزه کردی.» (هود/ ۳۲) اینجاست که خداوند نوح خودش را، مهدی امت را (عجل الله تعالی فرجهالشریف) را خواهد فرستاد و بساط ظلم را جمع خواهد کرد.
پایانبندی این داستان این است که «تِلکَ مِن أَنباءِ الغَیبِ نوحیها إِلَیکَ ما کُنتَ تَعلَمُها أَنتَ وَ لا قَومُکَ مِن قَبلِ هذا فَاصبِر إِنَّ العاقِبَةَ لِلمُتَّقینَ/ اینها از خبرهای غیبی است که آن را به تو وحی میکنیم نه تو آنها را پیش از این میدانستی و نه قوم تو پس صبر کن همانا فرجام (نیک) برای پرهیزکاران است.» (هود/ ۴۹)
انتهای پیام/ 118
∎