
«چالشهای اروپا و امریکا فرصتی برای ایران» عنوان یادداشت زهرا نژادبهرام برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده؛ بعد از دیدار زلنسکی با ترامپ و واکنش رهبران کشورهای اروپایی در حمایت از رییس جمهور اوکراین در برابر تنشهای حاصل از آن که منجر به خروج پیش از موعد وی از واشنگتن شد ظاهرا تصویری دیگر در برابر اروپا نمایان شده که فرصتی استثنایی را برای بهبود شرایط سیاست خارجی ایران با این اتحادیه فراهم ساخته است . این مهم در راستای موقعیت خاص ایران در پیوستگی سرزمینی قارههای اروپا و آسیا و آفریقا و شرایط کنونی این قاره بستری برای کاهش تنشها و امکانی برای ارتباطات گستردهتر را فراهم ساخته است . در واقع اروپا در پیوستگی به آسیا و خاورمیانه از یک سو و آفریقا از سوی دیگر نیازمند نوعی ارتباط سرزمینی با ایران است .
اتحادیه اروپا در پی ایجاد نوعی قدرت جهانی نیازمند ارتباط همگن و مستقل نسبت به سایر قدرتهای منطقهای و جهانی است؛ این مهم با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک ایران امکان ارتباط زمینی با کشورهای شرق آسیا که قدرتهای نوظهور اقتصادی محسوب میشوند را برای این اتحادیه فراهم میکند. به عبارت دیگر از آنجا که آرزوی اتحادیه اروپا داشتن بلوکی قدرتمند از نظر اقتصادی و سیاسی برای جهان پس از دوقطبی امریکا و اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد بوده، با چالشهای پیش آمده ظاهرا نیاز به این رویکرد بیش از گذشته رهبران اروپایی را وادار ساخته نسبت به آینده این اتحادیه تصمیمگیریهای استراتژیک اتخاذ کنند . استقبال نخست وزیر انگلستان از زلنسکی و اعلام حمایت از او در کنار موج رسانهای حاکم بر این اتحادیه برای تمجید از مقاومت وی در برابر ترامپ شکلی دیگر از اختصاصی ساختن مسائل اروپا به دور از فضاسازی امریکا را برای آینده این قاره ایجاد کرده است . این اتحادیه برای تحقق فرصتهای خود در بستری از تعامل با کشورهای جهان نیازمند حل و فصل مسائلی هستند که برخی از آنها به خواست امریکا و دیگران برای آنها حادث شده است . از سوی دیگر از آنجا که کشورهای این منطقه در عرصه تجارت و تکنولوژی در بستر کشورهای گروه هفت تعریف میشوند و سهم بزرگی در اقتصاد دارند، قابلیت آن را دارند که به نوعی با تجمیع توان خود فرصتی متفاوت را ایجاد کنند .
در این میان ایران با توجه به تنشهای ایجاد شده ناشی از روی کار آمدن ترامپ با اتحادیه اروپا به خصوص مساله اوکراین و تلاش جدی امریکا برای معامله با روسیه و کنار گذاشتن آنها، میتواند راهی دیگر را برا ی حلوفصل مسائل خود جستوجو کند. بیتوجهی به این مهم یعنی فرصتسوزی در سیاست خارجی که یقینا رهبران سیاسی کشور بر این موضوع وقوف دارند . لذا این فرصت در تاریخ سیاسی معاصر ایران حداقل در طول دو دهه گذشته کم سابقه یا به عبارتی بیسابقه بوده که راه اروپا و امریکا با فاصلهای به این عمیقی همراه باشد .
جدا شدن نسبی اتحادیه اروپا از سیاستهای خاص ترامپ منجر به اتحاد بیشتر میان کشورهای اروپایی در مسائل مختلف سیاست بینالملل شده که یکی از مهمترین آنها مساله ایران است. از اینرو باورپذیری این مهم از سوی سیاستمداران ایرانی فرصتی است که با تقویت دیدارهای موثر و گفتوگوهای اثربخش قادر است بستری متفاوت برای کاهش تنشهای میان این اتحادیه و ایران فراهم کند . یقینا سود طرفینی این مهم قابل انکار نیست و در صورت آب شدن یخهای ارتباطی میان این اتحادیه با ایران فضای ارتباطی تقویت و بستر همکاری مشترک در زمینههای مختلف سیاسی و اقتصادی فراهم خواهد شد.
فراموش نکنیم مسائلی که امروزه به صورت حربه از سوی برخی کشورهای اروپایی یا حتی اتحادیه اروپا به عنوان مسائل جدی در رابطه با ایران طرح میشود در بسیاری از کشورهای جهان به صورتی انکارناپذیر جدیتر و غیرقابل جبرانتر است، اما آنها میتوانند برای ایجاد شکاف میان ارتباط ایران و اتحادیه اروپا مورد دستاویز برخی سیاستمداران اتحادیه اروپا باشند تا رابطه دیپلماتیک و اقتصادی فیمابین را با چالش همراه کنند، اما در شرایط کنونی اتحادیه اروپا این امکان برای ایران بیشتر حادث شده تا فضا را با هوشمندی سیاسی تغییر دهد. ایران با نگاهی استراتژیک در تغییر ایجاد شده در شطرنج سیاسی جهان میتواند روابط خود را با اروپا بهبود ببخشد و این نیاز دوطرفه قابلیت تازهای را ایجاد میکند که تحقق آن کلید حل بسیاری از مشکلات در حوزه اقتصاد و سیاست است.
حضور نخست وزیر انگلستان در اجلاس اتحادیه اروپا برای اولینبار پس از برگزیت (خروج انگلستان از اتحادیه اروپا) طی چند هفته اخیر و فعال شدن کشورهای آلمان و فرانسه در امر استقلالبخشی به وضعیت اتحادیه به خصوص پیشنهاد ماکرون در ایجاد ارتش اروپایی خوابهای خوش ناتو و ... را با بنبست روبهرو ساخته و اهمیت توجه به روابط عمیقتر و اثربخشتر با اتحادیه اروپا و رهبران اروپایی را بیشتر کرده است.
از اینرو آینده نقشه سیاسی جهان با توجه به رویکرد قلدرمآبانه ترامپ و تمایل به حل و فصل همه مسائل جهان با نگرش جدید اقتدارگرایانه دچار تغییر جدی خواهد شد و این مهم اروپا را وادار ساخته که راهی دیگر را جستوجو کند که شاید ایران نیز بتواند در این مسیر نگاهی متفاوت را برای تعامل ایجاد کند .
در واقع ایران و جایگاه منطقهای و سیاسی آن در خاورمیانه این فرصت را برای گزینش راهی دیگر برای اروپا تسهیل خواهد کرد و اروپا به روشنی بر این مهم واقف است و با توجه به تحولات ایجاد شده در مسیر جدید در آسیا و خاورمیانه امکانی بهتر از ایران برای ورود قدرتمند به عرصه جهانی ندارد . توجه ایران به این مهم میتواند بردی طرفینی را ایجاد کند که یقینا بهتر از سکوت یا بیتوجهی به شرایط کنونی است . اروپا میداند که دیگر ناتو و حمایتهای خاص نظامی و امنیتی امریکا برای آنها وجود نخواهد داشت و آنچه هست تنها پوستهای است که به زودی فرو میپاشد پس راهی جز تغییر ندارد!