شناسهٔ خبر: 71664959 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اعتماد | لینک خبر

چالش‌هاي اروپا و امريكا فرصتي براي ايران

زهرا نژادبهرام

صاحب‌خبر -

بعد از ديدار زلنسكي با ترامپ و واكنش رهبران كشورهاي اروپايي در حمايت از رييس جمهور اوكراين در برابر تنش‌هاي حاصل از آن كه منجر به خروج پيش از موعد وي از واشنگتن شد ظاهرا تصويري ديگر در برابر اروپا نمايان شده كه فرصتي استثنايي را براي بهبود شرايط سياست خارجي ايران با اين اتحاديه فراهم ساخته است . اين مهم در راستاي موقعيت خاص ايران در پيوستگي سرزميني قاره‌هاي اروپا و آسيا و آفريقا و شرايط كنوني اين قاره بستري براي كاهش تنش‌ها و امكاني براي ارتباطات گسترده‌تر را فراهم ساخته است . در واقع اروپا در پيوستگي به آسيا و خاورميانه از يك سو و آفريقا از سوي ديگر نيازمند نوعي ارتباط سرزميني با ايران است . اتحاديه اروپا در پي ايجاد نوعي قدرت جهاني نيازمند ارتباط همگن و مستقل نسبت به ساير قدرت‌هاي منطقه‌اي و جهاني است؛ اين مهم با توجه به موقعيت ژئوپليتيك ايران امكان ارتباط زميني با كشورهاي شرق آسيا كه قدرت‌هاي نوظهور اقتصادي محسوب مي‌شوند را براي اين اتحاديه فراهم مي‌كند.  به عبارت ديگر از آنجا كه آرزوي اتحاديه اروپا داشتن بلوكي قدرتمند از نظر اقتصادي و سياسي براي جهان پس از دوقطبي امريكا و اتحاد جماهير شوروي و پايان جنگ سرد بوده، با چالش‌هاي پيش آمده ظاهرا نياز به اين رويكرد بيش از گذشته رهبران اروپايي را وادار ساخته نسبت به آينده اين اتحاديه تصميم‌گيري‌هاي استراتژيك اتخاذ كنند . استقبال نخست وزير انگلستان از زلنسكي و اعلام حمايت از او در كنار موج رسانه‌اي حاكم بر اين اتحاديه براي تمجيد از مقاومت وي در برابر ترامپ شكلي ديگر از اختصاصي ساختن مسائل اروپا به دور از فضا‌سازي امريكا را براي آينده اين قاره ايجاد كرده است . اين اتحاديه براي تحقق فرصت‌هاي خود در بستري از تعامل با كشورهاي جهان نيازمند حل و فصل مسائلي هستند كه برخي از آنها به خواست امريكا و ديگران براي آنها حادث شده است . از سوي ديگر از آنجا كه كشورهاي اين منطقه در عرصه تجارت و تكنولوژي در بستر كشورهاي گروه هفت تعريف مي‌شوند و   سهم بزرگي در اقتصاد دارند، قابليت آن را دارند كه به نوعي با تجميع توان خود فرصتي متفاوت را ايجاد كنند . در اين ميان ايران با توجه به تنش‌هاي ايجاد شده ناشي از روي كار آمدن ترامپ با اتحاديه اروپا به خصوص مساله اوكراين و تلاش جدي امريكا براي معامله با روسيه و كنار گذاشتن آنها، مي‌تواند راهي ديگر را برا ي حل‌وفصل مسائل خود جست‌وجو كند. بي‌توجهي به اين مهم يعني فرصت‌سوزي در سياست خارجي كه يقينا رهبران سياسي كشور بر اين موضوع وقوف دارند . لذا اين فرصت در تاريخ سياسي معاصر ايران حداقل در طول دو دهه گذشته كم سابقه يا به عبارتي بي‌سابقه بوده كه راه اروپا و امريكا با فاصله‌اي به اين عميقي همراه باشد .

جدا شدن نسبي اتحاديه اروپا از سياست‌هاي خاص ترامپ منجر به اتحاد بيشتر ميان كشورهاي اروپايي در مسائل مختلف سياست بين‌الملل شده كه يكي از مهم‌ترين آنها مساله ايران است. از اين‌رو باور‌پذيري اين مهم از سوي سياستمداران ايراني فرصتي است كه با تقويت ديدارهاي موثر و گفت‌وگوهاي اثربخش قادر است بستري متفاوت براي كاهش تنش‌هاي ميان اين اتحاديه و ايران فراهم كند . يقينا سود طرفيني اين مهم قابل انكار نيست و در صورت آب شدن يخ‌هاي ارتباطي ميان اين اتحاديه با ايران فضاي ارتباطي تقويت و بستر همكاري مشترك در زمينه‌هاي مختلف سياسي و اقتصادي فراهم خواهد شد.

فراموش نكنيم مسائلي كه امروزه به صورت حربه از سوي برخي كشورهاي اروپايي يا حتي اتحاديه اروپا به عنوان مسائل جدي در رابطه با ايران طرح مي‌شود در بسياري از كشورهاي جهان به صورتي انكارناپذير جدي‌تر و غيرقابل جبران‌تر است، اما آنها مي‌توانند براي ايجاد شكاف ميان ارتباط ايران و اتحاديه اروپا مورد دستاويز برخي سياستمداران اتحاديه اروپا باشند تا رابطه ديپلماتيك و اقتصادي فيمابين را با چالش همراه كنند، اما در شرايط كنوني اتحاديه اروپا اين امكان براي ايران بيشتر حادث شده تا فضا را با هوشمندي سياسي تغيير دهد. ايران با نگاهي استراتژيك در تغيير ايجاد شده در شطرنج سياسي جهان مي‌تواند روابط خود را با اروپا بهبود ببخشد و اين نياز دوطرفه قابليت تازه‌اي را ايجاد مي‌كند كه تحقق آن كليد حل بسياري از مشكلات در حوزه اقتصاد و سياست است.

حضور نخست وزير انگلستان در اجلاس اتحاديه اروپا براي اولين‌بار پس از برگزيت (خروج انگلستان از اتحاديه اروپا) طي چند هفته اخير و فعال شدن كشورهاي آلمان و فرانسه در امر استقلال‌بخشي به وضعيت اتحاديه به خصوص پيشنهاد ماكرون در ايجاد ارتش اروپايي خواب‌هاي خوش ناتو و ... را با بن‌بست روبه‌رو ساخته و اهميت توجه به روابط عميق‌تر و اثربخش‌تر با اتحاديه اروپا و رهبران اروپايي را بيشتر كرده است.

از اين‌رو آينده نقشه سياسي جهان با توجه به رويكرد قلدرمآبانه ترامپ و تمايل به حل و فصل همه مسائل جهان با نگرش جديد اقتدارگرايانه دچار تغيير جدي خواهد شد و اين مهم اروپا را وادار ساخته كه راهي ديگر را جست‌وجو كند كه شايد ايران نيز بتواند در اين مسير نگاهي متفاوت را براي تعامل ايجاد كند .

در واقع ايران و جايگاه منطقه‌اي و سياسي آن در خاورميانه اين فرصت را براي گزينش راهي ديگر براي اروپا تسهيل خواهد كرد و اروپا به روشني بر اين مهم واقف است و با توجه به تحولات ايجاد شده در مسير جديد در آسيا و خاورميانه امكاني بهتر از ايران براي ورود قدرتمند به عرصه جهاني ندارد . توجه ايران به اين مهم مي‌تواند بردي طرفيني را ايجاد كند كه يقينا بهتر از سكوت يا بي‌توجهي به شرايط كنوني است . اروپا مي‌داند كه ديگر ناتو و حمايت‌هاي خاص نظامي و امنيتي امريكا براي آنها وجود نخواهد داشت و آنچه هست تنها پوسته‌اي است كه به زودي فرو مي‌پاشد پس راهي جز تغيير ندارد!