شناسهٔ خبر: 71671315 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

اوکراین آینه عبرت دوستی و مذاکره با آمریکا

برخورد تحقیرآمیز ترامپ با زلنسکی که روز جمعه گذشته اتفاق افتاد و اخراج رئیس جمهور اوکراین از کاخ سفید نشان می‌دهد آمریکا به هیچ عنوان قابل اعتماد نیست و کسانی که به ایالات متحده تکیه کنند قطعا بازنده اصلی خواهند بود.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم،  حسن رضایی در یادداشتی نوشت: 1 - «زلنسکی امروز به واشنگتن پرواز کرد، اما وارد کاخ کرملین شد!» این توئیت کنایه آمیز نماینده کنگره آمریکا به رفتار تحقیر‌آمیز روز جمعه ترامپ رئیس جمهور آمریکا با زلنسکی رئیس جمهور اوکراین است. رئیس‌جمهور اوکراین ولودیمیر زلنسکی که به کاخ سفید رفته بود تا تن به قراردادی بدهد که مواد معدنی کشورش را به تاراج می‌برد و در مقابل حمایت امنیتی در برابر روسیه بگیرد، پس از مشاجره‌ای تحقیرآمیز در برابر رسانه‌ها، از کاخ سفید اخراج شد.

سخن از مذاکره با آمریکا و معرفی آن به عنوان راه‌حل مشکلات داخلی کشور حتما رویکردی عاقلانه نیست؛ اگر خائنانه نباشد! دلیل این مدعا نیز بیش از هر چیز، تجربه‌های تلخ ملت ایران در این زمینه است. ما در دو بخش پیشین گزارش به تفصیل به برخی دیگر از دلایل غیر‌قابل اعتماد بودن آمریکا نیز پرداختیم. واقعیت اما این است که اگر هم تجربه‌های تاریخی دور و نزدیک در این زمینه وجود نمی‌داشت، نوع رفتار کنونی دولت آمریکا در فضای بین‌الملل خود به تنهائی، دلیل کافی برای غیرعاقلانه بودن مذاکره با این دولت متوحش بود. دولت کنونی آمریکا صراحتا تعهدات بین‌المللی خود را زیر پا می‌گذارد و حتی در برخورد با متحدان خود از هیچ عهدشکنی و رفتار خلاف عرفی، پرهیز ندارد. روشن است که وقتی نوع رفتار یک دولت با متحدانش، این‌قدر سخیف و عاری از تعهدات شناخته شده بین‌المللی باشد، رفتارش با جمهوری اسلامی به عنوان دولتی که وجودش ناشی از اخراج ایالات متحده از ایران در سال 57 است، چگونه خواهد بود!

مرور نوع رفتار امروز آمریکا با اوکراین به عنوان یکی از متحدان دیرین غرب در فردای پس از فروپاشی شوروی اما حاوی درس‌ها و نکات بسیاری برای طرفداران مذاکره و دوستی با آمریکا است. درگیری لفظی ترامپ و زلنسکی بر سر مبلغ کمک‌های ایالات متحده به اوکراین، شاید مضحک و عجیب‌ترین بخش این رابطه است؛ ترامپ معتقد است اروپا در کمک به اوکراین 100 میلیارد دلار هزینه کرده درحالی که آمریکا 350 میلیارد دلار داده است! بر همین اساس، ایالات متحده به دنبال یک توافق و حق دسترسی به منابع طبیعی اوکراین به ارزش 500 میلیارد دلار است که به عنوان بازپرداختی برای کمک‌های ارائه شده به کی‌یف در جریان جنگ با روسیه محسوب می‌شود. 

2 - برخورد تحقیرآمیز ترامپ با زلنسکی که روز جمعه گذشته اتفاق افتاد و اخراج رئیس جمهور اوکراین از کاخ سفید نشان می‌دهد آمریکا به هیچ عنوان قابل اعتماد نیست و کسانی که به ایالات متحده تکیه کنند قطعا بازنده اصلی خواهند بود. ترامپ قبل از دیدار با زلنسکی در روز جمعه در جایی گفته است: «ما یا این توافق را امضا می‌کنیم یا عدم امضای آن برای اوکراین مشکلات زیادی به وجود می‌آورد! این توافق به صورت خوشبینانه در بازه کوتاهی از زمان امضا می‌شود و واشنگتن 400-500 میلیارد دلار خود را زنده می‌کند. این پول‌ها به این دلیل در اوکراین هزینه شده چون ما یک رئیس‌جمهور و دولت احمق و ناکارآمد داشتیم. من از آنها می‌خواهم تا بابت آن همه پولی که هزینه کردیم، چیزی به ما بدهند. این پول‌ها با نفت و منابع طبیعی جبران می‌شود. ما باید پولمان را برگردانیم. باید این کار را انجام بدهیم چون عادلانه نیست.»

اوکراین آینه عبرت دوستی با آمریکاست

در آن سو اما زلنسکی درباره کمک‌های آمریکا به اوکراین بر عدد 100 میلیارد دلار تاکید کرده، می‌گوید: «همه 100 میلیارد دلار آن، هدیه و به شکل کمک‌های بلاعوض بود، نه وام!» ترامپ اما بر صاف شدن وام‌های آمریکا به اوکراین اصرار دارد.  معاون ترامپ نیز در همین زمینه گفته است: «اوکراین (زلنسکی)، بدون سخاوتمندی آمریکا وجود نداشت؛ زلنسکی باید از ترامپ، تشکر کند؛ نه اینکه تور رسانه‌ای دور اروپا راه بیندازد و درباره رئیس‎جمهور ایالات‎متحده بدگویی کند؛ این یک کار توهین‌آمیز و ضمنا احمقانه است.» عدم حضور مسئولین اوکراینی در جریان نشست بین روسیه و آمریکا بر سر پایان جنگ اوکراین اما دیگر بخش طنزآمیز و در عین حال تلخ از رابطه آمریکا با اوکراین است. رئیس‌جمهور ایالات متحده می‌گوید: «زلنسکی از دعوت نشدن به نشست ریاض درباره اوکراین شاکی شده، ولی او سه سال در نشست‌ها شرکت کرد و هیچ دستاوردی نداشت. زلنسکی آن‌قدرها هم مهم نیست تا در نشست‌ها شرکت کند! زلنسکی با وجود اینکه کشورش نابود شده، ولی دسترسی به توافق را سخت می‌کند! اوکراین هیچ برگه‌ای برای بازی ندارد.» 

این همه اما در حالی است که اوکراین عملا از زمان استقلال از شوروی مکرر در خدمت منافع غرب بوده و به توصیه‌های آمریکا در حوزه‌های مختلف گوش فرا داده است.  یک کارشناس مسائل سیاسی در همین زمینه می‌گوید: «اوکراین نمونه برخورد آمریکا با کشورهای دیگر است. آمریکا در اوکراین مراکزی را برای ساخت سلاح‌های میکروبی و عصبی ایجاد کرده بود و این آمریکا بود که اوکراین را ترغیب کرد تا سلاح‌های اتمی خودش و بمب‌افکن‌های خودش را نابود کند و در مقابل، قول حمایت نظامی و امنیتی از اوکراین داد. امروز ولی طلبکار است و می‌گوید زلنسکی باید عوض شود، کمک‌های مالی قبلی را هم قرار است از اوکراین پس بگیرد و می‌گوید اوکراین باید در مقابل این کمک‌ها، معادنش را در اختیار آمریکا بگذارد. بخشی از خاکش را هم که توسط روسیه تصرف شده است، باید به روسیه واگذار کند!»

متحدان قربانی می‌شوند!

وی با اشاره به سخن هنری کسینجر مبنی بر اینکه شاید دشمن آمریکا بودن خطرناک باشد، اما دوست بودن با آمریکا کشنده است، می‌افزاید: «رفتار ترامپ چون ظرافت‌های خاص دیپلماتیک را ندارد، توی ذوق می‌زند وگرنه این نوع رفتار آمریکا با متحدانش یک رویه ثابت و شناخته شده است. ما اگر به سرنوشت دیگر متحدان آمریکا از جمله دیکتاتورهای منطقه خودمان هم نگاه کنیم، چیزی جز این نمی‌بینیم. اوکراین یک نمونه از ژاندارم منطقه بودن است. ایران هم در دوره شاه قرار بود ژاندارم منطقه باشد. کشورهایی که ژاندارم محسوب می‌شوند اساسا هستند تا قربانی منافع غرب شوند. امروز قربانی منافع غرب بودن در اوکراین مشهود است. ما می‌بینیم چه بلایی بر سر اوکراین آمده است و خواهد آمد. کشوری که با متحدانش این‌گونه رفتار می‌کند، چگونه می‌تواند مورد اعتماد ما قرار بگیرد تا با او مذاکره کنیم و از او خیری به ما برسد؟!»

تماشای سرنوشت عجیب و تلخ اوکراین در این روزها، حتما حاوی عبرت‌های بزرگی برای سایر ملت‌های جهان است. ما به عنوان ملت ایران اما دیرزمانی نیست که از عهدشکنی آمریکا و غرب زخم خورده‌ایم و اگر آن عبرت‌ها را به خوبی در یاد نداشته باشیم، دیر نیست که دوستداران سلطه آمریکا بر کشور دوباره به بزک مذاکره با آمریکا و معرفی آن به عنوان راه‌حل مشکلات اقتصادی بپردازند! امری که می‌تواند مجددا هزینه‌های سنگینی را بر کشور تحمیل کند. این در حالی است که ما در مسئله برجام، با حسن نیت بیش از حد، به مذاکره با غرب پرداختیم و همان ابتدای شروع برجام و به صورت پیشدستانه، تمام تعهدات خود را به مرحله اجرا گذاشتیم. غرب و آمریکا اما نه تنها در پاسخ این عمل سخاوتمندانه، به تعهدات خود عمل نکرد، که حتی در زمان حضور آمریکا در برجام، هر روز تحریم جدیدی علیه ایران وضع کرده، مانع بهره‌مندی ایران از مزایای ادعایی برجام در حوزه اقتصاد شد. 

 

«تقریبا هیچ» نیازی به مذاکره مجدد ندارد!

به صورتی که فروردین ماه سال 1395 و با گذشت تقریبا یک سال از اجرای برجام، ولی‌الله سیف، رئیس وقت بانک مرکزی که برای حضور در اجلاس بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول به واشنگتن سفر کرده بود، طی مصاحبه با خبرگزاری «بلومبرگ» با اعلام نارضایتی از عدم تحقق وعده‌های غرب درخصوص آزادی دارایی‌های بلوکه شده ایران به عنوان یکی از شرایط توافق هسته‌ای می‌گوید: «تا به این لحظه تقریبا هیچ چیز از برجام عاید ایران نشده است!» در نهایت هم برجام جز شرطی کردن اقتصاد ایران، رهاوردی برای کشور نداشت. آنگونه که «سیدعباس عراقچی» معاون سیاسی وزیر خارجه وقت در آذرماه سال 98 طی گفت‌وگویی با وبگاه هلندی «اِن.آر.سی» در همین زمینه می‌گوید: «می‌خواهم تأکید کنم که یکی از درس‌هایی که ما از مسئله برجام گرفتیم، این است که نتیجه این توافق و پایبندی به آن، ظاهرا اعمال تحریم‌های جدید بود. اینکه [اروپا] با ایران تجارت کند، کاملا قانونی و مشروع است. اما کمپانی‌های اروپایی بعد از تحریم‌های آمریکا از ایران رفتند. کشورهای اروپایی می‌گویند که می‌خواهند به برجام پایبند باشند اما اروپا نشان داده یا نمی‌تواند یا نمی‌خواهد در برابر تسلط آمریکا به سیستم مالی [آنها] مقاومت کند..... لذا دیگر درسی که گرفتیم این است که مقاومت، بیش از تمایل برای همکاری جواب می‌دهد.» گذر زمان اما به زودی نشان داد که اروپایی‌ها هم به ساز آمریکا می‌رقصند. اروپایی‌ها باید به دلیل خروج یکطرفه آمریکا از قرارداد برجام، به شماتت متحد وحشی خود می‌پرداختند، در میدان عمل اما پس از خروج آمریکا از برجام، مکرر از دیدگاه‌های ترامپ دفاع کرده، بر لزوم اضافه کردن مسئله صنعت موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران به برجام تاکید کردند. 23 دی ماه 98 نیز درست چند روز پس از ترور ناجوانمردانه شهید سلیمانی در فرودگاه بغداد به دستور رئیس‌جمهور آمریکا، سران انگلیس، فرانسه و آلمان در بیانیه‌ای ضدایرانی، صنعت هسته‌ای، توان موشکی و قدرت منطقه‌ای ایران را مورد حمله قرار دادند! در بخشی از این بیانیه گستاخانه آمده بود: «حوادث اخیر نقش بی‌ثبات‌کننده ایران در منطقه از جمله از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی قدس را پررنگ‌تر کرد. تعهدات ما به امنیت متحدان و شرکا در منطقه خلل‌ناپذیر است. ما باید از طریق دیپلماسی و به شیوه‌ای معنادار نگرانی‌ها درباره فعالیت‌های منطقه‌ای بی‌ثبات‌کننده از جمله آنهائی که مربوط به برنامه موشکی این کشور است را به‌اشتراک بگذاریم. ما آمادگی خود برای ادامه تعامل برای کاهش تنش‌ها و ثبات در منطقه را ابراز می‌داریم.»

عقب‌نشینی در برابر آمریکا حد یقف ندارد!

پس از اظهارات و بیانیه‌های مقامات تروئیکای اروپایی، «مایک پمپئو» وزیر خارجه وقت آمریکا هم- 5 بهمن 98- در مصاحبه با «ان پی آر» مدعی شد: «علیه برنامه موشکی ایران ائتلاف کردیم!» محمدحسین قدیری ابیانه سفیر اسبق کشورمان در مکزیک در همین زمینه به گزارشگر کیهان می‌گوید: «ما متاسفانه در زمینه تاریخ‌نگاری ضعف داریم وگرنه با وجود خیانت‌های تاریخی آمریکا در این کشور کسی نباید جرات بزک کردن مجدد این دولت و معرفی آن به عنوان راه‌حل مشکلات کشور را داشته باشد. ما نیازمند یادآوری مکرر تجربه تلخ برجام هستیم.» این کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به شروط تحقیرآمیز و زیاده‌خواهانه ترامپ برای مذاکره با ایران، می‌افزاید: «عقب‌نشینی از مواضع‌مان در برابر آمریکا برای اینکه آنها دست از توطئه‌هایشان بردارند، حد یقف ندارد. حتی اگر ملت ایران در عقب‌نشینی از مواضعش به صورت یکپارچه از اسلام دست بکشد و خود را مسیحی از نوع آمریکایی معرفی کند، باز هم آمریکا دست از توطئه بر علیه ما بر نمی‌دارد. دلیل این حرف من چیست؟ این که کشورهای آمریکای لاتین مسیحی هستند و از نوع آمریکایی‌اش هم هستند و در رویای آمریکا به سر می‌برند. ولی کشوری در این منطقه نیست که آمریکا منابعش را غارت نکند، بر علیه آن کودتا نکرده باشد یا با آن جنگ نکرده باشد. یک مثلی در آن منطقه معروف است که می‌گویند: «چرا در همه کشورهای آمریکای لاتین کودتا شده ولی در خود آمریکا کودتا نمی‌شود، چون آمریکا در کشور خودش سفارت ندارد! چون هر جا آمریکا سفارت دارد، مرکز توطئه، کودتا و اینهاست.»وی می‌افزاید: «در کشور ما هم همین بود. ما بعد از انقلاب، سفارت آمریکا را تعطیل نکردیم. در حقیقت، داشتن رابطه با آمریکا بالاتر از مذاکره با آمریکاست. بعد از انقلاب، به مدت 10 ماه سفارت آمریکا در کشور ما دایر بود و با مقامات ما ملاقات و مذاکره داشتند، اما اسناد لانه جاسوسی نشان می‌دهد که اینها در همان زمانی که در ملاقات‌های رسمی حرف‌های شیک و خوبی می‌زدند، دنبال کودتا علیه ایران بودند. دنبال ضربه زدن به اقتصاد کشور و تجزیه ایران بودند و تمام کارهای خلاف حقوق دیپلماتیک را انجام می‌دادند. یکی از مقامات عالی سازمان سیا چند سال قبل در توضیح چرایی شکست توطئه‌های آمریکا علیه ایران، گفته بود دلیلش این است که آمریکا مامور رسمی آزاد در داخل ایران ندارد تا اطلاعات دقیق و دست اول از داخل ایران داشته باشد!»

منبع: کیهان

انتهای پیام/