مهدی مطهرنیا، تحلیلگر مسائل آمریکا با اشاره به پیشنهاد فرانسه برای تشکیل اتحاد دفاعی مشترک اروپا در گفتوگو با ایلنا اظهار داشت: واقعیت این است که سیاست ایالات متحده را صرفاً نمیتوان راهبرد و سیاست این کشور دانست و به موازات این روند حتی نمیتوان گفت که ناتو به قوت خود و در همین وضعیت باقی میماند. بر همین اساس آنچه در حال تغییر است، سیاست جهانی خواهد بود و در ایالات متحده به عنوان گهواره ابرقدرت حاصل از نظم آینده جهان و در عصر هوش مصنوعی میبایست دید که گستره جهانی برای آیین قدرت آن هم با محوریت ایالات متحده به کدام سمت و سو میرود. آمریکا در دوران فعلی و و با حضور ترامپ در مرکزیت کاخ سفید تلاش میکند به هر ترتیب که شده فشارهای امنیتی سیاسی و حتی اقتصادی را بر اساس داشتههای خود اعمال کند و به نوعی زمینههایی برای استقرار نظم نوین بر اساس راهبردهای خود ایجاد کنند. آمریکاییها در سه دهه اخیر توانستند اروپا را آرام آرام از متن به حاشیه ببرند اما به هر ترتیب ایالات متحده در وضعیت نامناسبی به سر میبرد.
وی ادامه داد: بر اساس دکترینهای موجود میبینیم که ایالات متحده به دنبال انزواطلبی به نفع خود در گستره جهانی است و در این راستا ترامپ صراحتاً و با صدای بلند اعلام میکند که ایالات متحده باید موضع خود در قبال اروپا را یک موضع مقاومتی اعلام کند و حتی تأکید میکند که آمریکا نباید هزینه تأمین امنیت اروپا را پرداخت کند. بر همین اساس این سیاست میتواند انزواطلبی فعال نام بگیرد. ترامپ حتی اعلام میکند که به دنبال دخالت در سیاست جهانی و ساختار کلی نیست اما دخالت در این امر بر اساس تأمین منافع ایالات متحده را تأیید میکند. اندیشکدههای همسو و پشت سر ترامپ در دوره اول او شاید چندان فعال نبودند اما حالا به دنبال آن هستند که سیاست اول آمریکا را در نظام بینالملل و به نفع منافع ایالات متحده پیش ببرند. او به گونهای گام برمیدارد که به مخاطبان وی این موضوع مخابره میشود که سیاست مذکور در گرو حل مشکلات جهانی عمل میکند و اگر قرار باشد مشکلات داخلی آمریکا حل و فصل شود، باید مشکلات خارجی آن هم مرتفع شود.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: ترامپ در پی ایجاد فضایی است که استقلال آمریکا در مسیر ایجاد قدرت بیشتر برای واشنگتن و دستاوردهای افزونتر برای نیویورک را رهبری کند و با توجه به اینکه سیاست او متکی بر انزواطلبی فعال است، باید گفت که او و تیمش به دنبال فضایی هستند که هزینههای خود را کم کنند و در مقابل محیط را برای رقبا با پیچیدگیهای زیاد به وجود بیاورند. در همین راستا فشار ایالات متحده به صورت مستقیم بر اروپا و به خصوص در عرصه کم کردن هزینهها بیشتر شده و هر زمان قاره سبز این تئوری را بپذیرد، بدون شک ایالات متحده هم تلاش خواهد کرد که مانور و فعالیت خود در این عرصه را به نفع قاره سبز کمتر کند و حمایت خود را تا حد زیادی به حاشیه براند. واقعیت این است که اتحاد مشترک اروپایی در بحث نظامی و آنچه که آنها جایگزین ناتو مینامند، بیشتر روی کاغذ است تا در حیطه عملی. در این میان پرسش این است که پارلمان اروپا و حتی اقتصاد این بلوک سیاسی و امنیتی در چه وضعیتی قرار دارد؟ پاسخ کاملا مشخص است؛ چراکه آلمان در برابر یکی از ایالتهای متوسط آمریکا، از حیث اقتصادی با آن قدرت برابری ندارد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: اروپاییها هرگاه خواستند خود را مستقل از ایالات متحده به دنیا نشان دهند با موانعی همانند دوران فروپاشی شوروی روبهرو شدند. این موانع را نمیتوان به صورت کلی نادیده گرفت و به همین دلیل باید گفت که در تمام متون مطرح علمی اتحادیه اروپا، اندیشمندان و متفکران این قاره دائماً بر لزوم جدا شدن و مستقل شدن قاره سبز از ایالات متحده تأکید دارند اما هیچگاه این موضوع برآورده نشد و اساساً فعلاً این موضوع با چالشهای زیادی روبهرو است. حتی این قاره با وجود سازوکارهای متعددی مانند پارلمان اروپا و غیره با چالشهای دیگری روبهرو است. در در این راستا نماد این وضعیت را باید خارج شدن بریتانیا از اتحادیه اروپا با عنوان برگزیت بدانیم که تبعات زیادی برای این کشور به بار آورد. لذا باید گفت که چنین مسائلی در زبان ساده به نظر میرسند اما در عمل به شدت با پیچیدگیهای متعددی روبهرو هستند.