سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): پس از معرفی سه جلد از مجموعه پنج جلدی سرزمین ملایر نوشته حسن رضا رفیعی، این بار به معرفی جلد چهارم این مجموعه پژوهشی ادبی - تاریخی با عنوان جغرافیای تاریخی و پیشینه رخدادهایی از خاندان زند در ملایر میپردازیم.
سرزمین ملایر خاستگاه تاریخی و مبدا پراکندگی جغرافیایی زندیه است که به خلاصهای از مفاد آن اشاره میشود: زندها یکی از اصیلترین و ایرانیترین خاندانهای این مرز و بوم هستند که نگارنده رد آنها را در تاریخ هرودوت پیدا کرد.
به نوشته کسی که او را پدر تاریخ مینامند، زندها یکی از هفت خاندانی هستند که در اتحاد با همدیگر دولت ماد را تشکیل دادند و مهاجمان خونریزی چون آشوریان را که سالها بر سرزمینهای ایرانی میتاختند، مردم را میکشتند، آنها را به اسارت میبردند و اموال آنها را به آتش میکشیدند و غارت میکردند، از صفحه روزگار محو کردند.
هرودوت این خاندان شجاع را آریه زنتیها به معنی آریاییان زند یا زندهای آریایی مینامد، بنابراین زندها در محدوده ملایر و مرکزیت سرزمین مادها حدود سه هزار سال تاریخ شناخته شده دارند.
با این سند معتبر و شناخته شده برای پژوهشگران و علاقمندان به تاریخ، تلاش و ادعای مدعیانی که زندها را بیهیچ سند قابل دفاع و صرفاً براساس گفتههای زبانی از لکهای لرستان یا کردهای کردستان به حساب می آورند، رنگ میبازد و بیهوده است.
نگارنده تاکید جدی دارد که اگر هر یک از این مدعیان سندی مانند اسناد نوشته شده، سنگ مزار یا سکونتگاه دارای تاریخی مربوط به تعلق زندها به سرزمین ادعایی خود پیش از روی کار آمدن صفویه در اختیار دارند رو کنند، گردن من در مقابل واقعیت از مو نازکتر خواهد بود و آن را میپذیرم.
این درخواست بدین صورت است که همه تاریخنگاران بر حضور زندها در ملایر از دوران صفویه تاکید دارند و نگارنده در این اثر پیشینه زندیه تا استقرار کریمخان در شیراز را بررسی کرده و به خلاصهای از سیره حکومتداری او پرداخته است.
پراکنش جغرافیایی زندها به دلیل سرکشی بزرگان زندی در مقابل فرمانروایان منصوب دولت افشاری، از زمان نادرشاه افشار با تبعید آنها به درهگز خراسان آغاز شد؛ در زمان مبارزات کریم خان با جانشینان نادر و افغانها و عثمانیها تشدید شد و با روی کار آمدن قاجارها به اوج خود رسید به گونهای که استان و شهرستانی در ایران نیست که زندها در آنجا حضور نداشته باشند.
نگارنده با تحقیقات میدانی از زندهای آگاه از پیشینه خود، چگونگی حضور آنها در مناطقی از ایران مانند: یافتآباد تهران، کلاردشت مازندران، قم و توابع آن، کردکوی گلستان، دورود و الیگودرز و بروجرد لرستان، لیلاخ کردستان، ماهان و بافت کرمان، ورامین و شهریار و از همه مهمتر کردستان عراق را مورد بررسی قرار داد.
ضمناً با پیگیریهای مکرر از سازمان ثبت احوال کشور آخرین آمار پراکنش زندها در سرتاسر ایران را اخذ و در قالب جداولی تدوین کرد.
آخرین نکته در مورد گویش زندی است که جدای از گویشهای لری و لکی و کردی، گویشی کاملاً مستقل و از جمله گویشهای زیر مجموعه زبان کهن پهلوی ایران پیش از اسلام است.
خواننده با خواندن این اثر قضاوت خواهد کرد که پیش از این چنین اطلاعاتی در مورد زندها موجود نبود و این اطلاعات نتیجه رنج بیطرفانه محقق و همراهی و همکاری خوب عزیزان زندی است که اگر این همدلی نبود، این اثر آفریده نمیشد.
∎