این هم که سیر و سیاحت دائمی در شبکه مجازی هزارجور پیامد بد و خوب دارد و... حرفی تکراری است. منتها گاهی پیامدهای این ماجرا آنقدر مهم و در زندگی ما تأثیرگذار است که آدم با مشاهده آنها نمیتواند دست روی دست بگذارد و حرفی ولو تکراری نزند. یعنی این مطلب هم از جمله حرفهایی خواهد بود که با وجود تکرار هر روزه انگار کمتر شنیده شده و خطراتش جدی گرفته نمیشود!
روایتهای ساختگی
مجازیمدارهایی که فکر میکنند خدای «سبک زندگی» و آخرِ جامعهشناسی و انسانشناسی هستند، اینستاگرام و... را جولانگاه خودشان کردهاند و هر روز با توصیهها، راهکارها و ترفندهای غیرکارشناسانه میافتند به جان فرهنگ مردم! درباره اینها که به «بلاگرهای لایف استایل» معروفاند، «تبیان» مینویسد: «بدون داشتن تخصص در حوزهای مشخص، خود را صاحبنظر در موضوعات مختلف معرفی کرده و بدون مرز مشخصی در اینستاگرام فعالیت میکنند. این نداشتن مهارت سودمند موجب شده محتواهای آنها بیشتر به عوامفریبی شباهت داشته باشد تا یک جریانسازی فرهنگی واقعی».
مثلاً روایتهای عاشقانه کلیشهای مثل عشق یک دختر دانشجو به پسر مذهبی یا زوجی که پس از سالها تلاش به هم رسیدهاند، ابزار محبوب این بلاگرها برای جذب دنبالکنندگان بیشتر است. این افراد با ساختن داستانهایی اغراقآمیز و انتشار آنها در قالب هایلایتها و پستهایی با عنوان «داستان آشنایی»، «تجارت توجه» و «اقتصاد لایک» را رونق میبخشند.
کارشناسان معتقدند بسیاری از این روایتها ساختگی است. حتی در صورت صحت، محتوای این بلاگرها اغلب یک مسیر عاشقانه کلیشهای را تبلیغ میکند و روشهای معمول آشنایی، مانند معرفی از سوی خانواده یا دوستان را نادیده میگیرد. این نوع نگاه میتواند سبب ایجاد انتظارات غیرواقعبینانه از روابط عاشقانه شود و عاشقی و عاشقانگی در فرهنگ ایرانی را هم دستخوش تغییر کند. معلوم است در چنین حالتی و درنهایت «فرهنگ ازدواج» و مفهوم زندگی مشترک نزد ایرانیهاست که آسیب میبیند. وقتی از خطر و آسیب برای فرهنگ ازدواج و مفهوم زندگی مشترک حرف میزنیم بیشک منظورمان رسم و رسومات دست و پاگیری که سالهاست مثل قید و بند به دست و پای جوانان پیچیده و برای ازدواجشان دردسرساز شدهاند، نیست. حرف این است که این خطرات و آسیبها تمامی جوانب یک ازدواج و زندگی مشترک را هدف قرار دادهاند. از تغییر در سبک مراسم ازدواج گرفته تا تأثیرگذاری بر معیارهای انتخاب همسر و الگوهای زندگی مشترک. واضح است که قرار نیست بگوییم باید فضای مجازی و قابلیتهایش را از زندگی امروزیمان پاک کنیم، اما مهم است این را یادآوری کنیم که کاربران باید با آگاهی و شناخت صحیح، از این فضا بهره ببرند و تحت تأثیر معیارهای غیرواقعبینانه و خوراک تبلیغاتی و نمایشی که بلاگرهای مدعی همهچیزدان، ارائه میدهند، قرار نگیرند.
2 کاسب زیر یک سقف
پیش از اینها تعداد بلاگرهای سبک زندگی ایرانی اندک و محدود به پایتخت بود، اما امروزه این سبک در سراسر کشور گسترش یافته است. برخی زوجهای بلاگر پس از ازدواج، بهجای پرداختن به زندگی واقعی، «ازدواج» و زندگی مشترک خودشان را فقط به ابزاری برای کسب درآمد تبدیل کردهاند. آنها به مخاطبان خودشان القا میکنند که «همسر» پیش از اینکه همسر، مادر و پدر آینده و سکاندار خانواده باشد، باید یک شریک اقتصادی و سهیم در سود و زیان مادی آینده باشد! زیر یک سقف بودن هم از این دیدگاه به معنی حضور دو کاسب در قامت زن و شوهر زیر یک سقف مجازی است!
برخی از این بلاگرها برای کاسبی و سودآوری بیشتر، بدون تخصص، در زمینههایی مانند روابط عاطفی، قانون جذب و مهارتهای همسرداری به مخاطبان خود توصیههایی ارائه میدهند که میتواند پیامدهای جبرانناپذیری داشته باشد. این الگوهای مجازی، در کنار تأثیرگذاری بر روابط واقعی، به ترویج انتظارات غیرواقعبینانه از عشق، ازدواج و زندگی مشترک دامن میزنند.
مثلاً اینستاگرام و بلاگرهای سبک زندگیاش با تمرکز بر زیبایی ظاهری و استانداردهای خاصی از جذابیت، معیارهای انتخاب همسر را تحت تأثیر قرار داده است، جوری که برخی جوانان به جای تمرکز بر ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی، بیشتر به ظاهر و سبک زندگی فرد مقابل توجه میکنند که این امر میتواند بر کیفیت روابط زناشویی اثر منفی بگذارد.
زندگیهای تجملاتی و بینقصی که بلاگرها در اینستاگرام به نمایش میگذارند، سبب ایجاد توقعات غیرواقعی در میان زوجین شده است. بسیاری از افراد، بهویژه زنان خانهدار، با مقایسه زندگی خود با تصاویر فریبنده اینفلوئنسرها، دچار نارضایتی و احساس ناکامی میشوند. این روند فقط بر زنان تأثیر نمیگذارد، بلکه انتظارات جدیدی برای مردان هم ایجاد کرده است. بلاگرهای لایف استایل، زنان را فقط با ظاهری آراسته در فضاهای زیبا نشان میدهند که درنتیجه، برخی مردان مجرد یا متأهل تصورات و توقعات غیرواقعبینانهای درباره همسر آینده خود پیدا میکنند. آنها در نظر نمیگیرند که این زنان برای شغل اینستاگرامیشان زمان و هزینه زیادی صرف میکنند، در حالی که زنان دارای شغلهای دیگر یا مادران خانهدار چنین امکانی ندارند.
مجرد باش تا کامروا شوی!
البته مروجان سبک زندگی مجازی، فقط با آنچه گفته شد، تیشه به ریشه ازدواج و مفهوم زندگی مشترک نمیزنند. عادیانگاری طلاق و حتی ترویج انواع طلاقها و جشن طلاقها در فضای مجازی بهویژه در اینستاگرام، با قبحزدایی از این پدیده، تأثیرات مخربی بر نگرش جوانان نسبت به ازدواج و پایداری روابط عاطفی داشته است. بلاگرهایی که روزی از زندگی عاشقانه خود صحبت میکردند، ناگهان خبر جداییشان را منتشر میکنند و با بیاهمیت جلوه دادن این اتفاق، آرامآرام سبک زندگی مجردی و بدون ازدواج را تبلیغ میکنند. چنین تصاویری نهتنها موجب کاهش تابآوری افراد در مواجهه با مشکلات زناشویی میشود، بلکه الگوبرداری نادرستی از روابط را در ذهن مخاطبان ایجاد میکند. درنتیجه، جوانان با تردید بیشتری به ازدواج نگاه میکنند و از تشکیل خانواده هراس دارند.
از طرفی یکی از مهمترین تأثیرات اینستاگرام بر فرهنگ ازدواج ایرانیها، تغییر در نگرش نسبت به مراسم ازدواج است. انتشار تصاویر و ویدئوهای پرزرقوبرق از جشنهای عروسی لوکس، مجلل و... را هم به فهرست آسیبهایی که بلاگرهای اینستاگرامی ایجاد میکنند اضافه کنید. عاملی که انتظارات و توقعات جوانان را از یک مراسم ایدهآل ازدواج تغییر داده است. این امر موجب افزایش هزینههای ازدواج و فشار مالی بر خانوادهها میشود. بسیاری از بلاگرهای اینستاگرامی زندگی زناشویی خود را با نمایش لحظات عاشقانه و رمانتیک به تصویر میکشند. این سبک زندگی که اغلب با واقعیت تفاوت دارد، ممکن است انتظارات غیرواقعبینانهای در زوجهای جوان ایجاد کند و درنهایت به تغییرات اساسی در الگوهای ازدواج در ایران منجر شود.