گروه بینالملل دفاعپرس: مؤلفههای گوناگونی بر امنیت یا عدم امنیت یک کشور تاثیرگذار است؛ کشورهایی که از پایگاه مردمی و مشروعیت لازم برخوردار نیستند؛ تامین امنیت خود را به قدرتهای خارجی پیوند میزنند.
برونسپاری امنیت، یکی از عوامل ناامنی و بیثباتی در کشورهاست؛ زیرا همین برونسپاری امنیت به دیگران موجب میشود تا کشور و قدرتهای خارجی در امور داخلی و سیاست آن کشور مداخله کرده و فضای سیاسی و امنیتی آن را دستخوش بحرانهای پیدا و پنهانی کنند.
موضوع بسیار مهمی که در این میان از دید بسیاری از سران و مقامات کشورهایی که امنیت خود را برونسپاری کرده و آن را به کشور یا قدرتی خارجی پیوند زدند، مغفول مانده، این است که امنیت یک کشور در داخل و یا امنیت یک منطقه فقط توسط کشورهای همان منطقه تضمین میشود و هیچ قدرت خارجی نهتنها نمیتواند، بلکه نخواهد توانست امنیت را برای کشور و یا منطقهای به ارمغان بیاورد.
نخستین نمونه از اثرات نامطلوب و ناگوار برونسپاری امنیت به کشورهای دیگر را در کشور «لیبی» میتوانیم مشاهده کنیم. آنجایی که افزایش خشونتها در لیبی و کشتار نیروهای طرفدار قذافی در شهرهای مختلف، باعث برانگیخته شدن افکار عمومی جهانی و مداخله در این کشور شد. سرانجام ناتو در ٢٧ مارس ٢٠١١، تصمیم گرفت تا عملیات نظامی علیه لیبی را طبق قطعنامه ١٩٧٠ و ١٩٧٣ شورای امنیت سازمان ملل و با هدف آن حفاظت از غیرنظامیان و مناطق غیرنظامی تحت حمله نیروهای قذافی به عهده گیرد.
اما نتیجه آن شد که لیبی تحت حملات و تجاوزات نظامی ناتو قرار گرفت و ضمن اینکه بخش قابل توجهی از امکانات و تجهیزات ارتش آن در حملات ناتو از بین رفت، بخش قابل توجهی از امکانات و تاسیسات مهم و حیاتی این کشور هم با آسیب بسیار فراوان و شدیدی روبهرو شد؛ موضوعی که عامل اصلی آن نبود عوامل و موئلفههای درونی تامین امنیت در داخل لیبی بود.
نمونه قابل توجه کشوری که خسارات و لطمات فراوان و غیرقابل جبرانی از برونسپاری امنیت خود به کشور و قدرت خارجی کرده «افغانستان» است. پس از آنکه آمریکا به افغانستان حمله کرد و طالبان را از قدرت پایین کشید، دولت «اشرف غنی» در این کشور زمام امور را در دست گرفت ولی از همان ابتدای کار رابطه تنگاتنگی با دولت آمریکا برقرار کرد؛ ولی در نهایت پس از آنکه آمریکا تمامی منافع خود را از این کشور به دست آورد ناگهان از افغانستان خارج شد و نتیجه آن افتادن دوباره این کشور به دستان طالبان بود.
اما شاخصترین و بارزترین نمونه بیشک «اوکراین» است؛ کشوری که با حمایت غرب و آمریکا و وعده پیوستن به ناتو درگیر جنگی ویرانگر و خانمانسوز با روسیه شد و علاوه بر تلفات فراوان و خسارات بیشماری که در این جنگ متحمل شد، با روی کار آمدن «دونالد ترامپ» حمایت و پشتیبانی آمریکا را به صورت کامل از دست داد و در وضعیتی گرفتار شده که نه راه پس دارد و نه راه پیش و برای نجات کشور از آسیب و ویرانی بیشتر محکوم به پذیرفتن تمامی شروط روسیه و تن دادن به آتشبس است.
در مقابل جمهوری اسلامی ایران از زمان انقلاب اسلامی در ایران نهتنها با آمریکا روابط خود را گسترش نداد که رابطهای هم که داشت قطع کرد و با ارتباط گرفتن با سایر کشورهای منطقه و بهخصوص همسایگان خود و افزایش مشروعیت و اقبال مردمی، امنیت خود را در داخل با کمک مردم کشور تامین کرده است.
در همین زمینه، امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی تاکید کردند که «عبرت اول در قضیه اوکراین، این است که پشتیبانی قدرتهای غربی از کشورها و دولتهایی که دستنشانده آنها هستند، یک سراب است و واقعیت ندارد. این را همه دولتها بدانند. آن دولتهایی که پشت گرمیشان به آمریکا و اروپا است، ببینند وضع امروز اوکراین و دیروز افغانستان را.»
انتهای پیام/ ۱۳۴
∎