دیدار میان ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین و دونالد ترامپ، همتای آمریکاییاش، در روز جمعه در کاخ سفید به یک مناقشه شدید لفظی تبدیل شد. روز جمعه (۱۰ اسفندماه)، زلنسکی وارد کاخ سفید شد تا در مورد توافق پیشنهادی برای دسترسی ایالات متحده به مواد معدنی کمیاب اوکراین بحث کند و درعینحال به دنبال تضمینهای امنیتی از ایالات متحده برآید. اما درحالیکه دو رهبر برای یک کنفرانس خبری در دفتر بیضیشکل حضور یافتند، فضا ناگهان متشنج شد. الجزیره در گزارشی در همین زمینه مینویسد، از لحظهای که زلنسکی به کاخ سفید رسید، نشانههایی وجود داشت که ممکن است این دیدار «پردستانداز» باشد. براساس روایت الجزیره، ترامپ در خیابان کاخ سفید با زلنسکی دست داد. اما این دست دادن با کنایه درباره پوشش او همراه بود. پوشش زلنسکی در این دیدار مشکی بود که گویی نسخه دیگری از همان پوشش نظامی سبزرنگ اوست. این پوشش نمادی از موقعیت او به عنوان «رئیسجمهور دوران جنگ» است.
ترامپ در این دیدار ۱۳۹دقیقهای با اشاره به پوشش زلنسکی گفت: «او امروز پوشش رسمی بر تن دارد.» هنگامی که این دو رهبر برای اولین حضور مطبوعاتی خود در دفتر بیضیشکل مستقر شدند، ترامپ به صحبتهای معمول خود پرداخت و از توافق برای دسترسی به مواد معدنی کمیاب اوکراین سخن گفت. ترامپ گفت: «ما توافق را در کنفرانسی که در اتاق شرقی برگزار میشود، بعد از ناهار امضا میکنیم.» اما خیلی سریع، مشخص شد که دو رهبر در مورد این معامله با یکدیگر همسو نیستند. به نوشته الجزیره، زلنسکی در این دیدار تاکید کرد که هر توافقی باید شامل تضمینهای امنیتی واقعی برای اوکراین باشد؛ چیزی که آمریکا در دوران ترامپ تاکنون از آن اجتناب کرده است. رئیسجمهور اوکراین گفت: «امیدوارم این سند، اولین سند و اولین گام برای تضمین امنیت واقعی برای اوکراین باشد و مردم ما، فرزندان ما، واقعا روی آن حساب کنند.»
اما بر اساس برخی روایتها، به نظر میرسد ترامپ و معاونش ونس از قبل در مورد مسائل اوکراین با هم هماهنگیهای لازم را کرده بودند. در نشستی که در حضور رسانهها برگزار شد ناگهان فضا متشنج شد. با آغاز جدال لفظی ونس با زلنسکی (که در تمام رسانهها شرح آن رفته است)، ترامپ وارد میدان شد و با صدای بلند خطاب به زلنسکی گفت که باید از حمایت ایالات متحده «متشکر» باشد. ترامپ افزود: «شما یا قرار است معامله کنید یا ما خارج میشویم.» این نشست که با قهر زلنسکی و خروج او از کاخ سفید همراه بود، باعث شد آن توافق میلیاردی هم امضا نشود. به نوشته الجزیره، برای بیش از یک دهه، اوکراین با حملات سرزمینی گاه و بیگاه روسیه مواجه بوده است. اما این تهاجم در فوریه ۲۰۲۲ به تهاجم تمامعیاری انجامید که هنوز ادامه دارد. نکته مهم در رویکرد ترامپ این بود که زلنسکی را مقصر آغاز جنگ اعلام کرد. اگرچه زلنسکی از کاخ سفید رانده شد اما اروپا یکصدا در حمایت از او درآمد.
اگرچه ترامپ در کاخ سفید به رئیسجمهور اوکراین تاخت، اما اروپا به حمایت از زلنسکی برخاست. زلنسکی دیروز شنبه پس از ورود به لندن همچون «قهرمان» مورد استقبال مقامهای بریتانیایی قرار گرفت. کشورهای دیگر اروپایی مانند آلمان، لیتوانی، فرانسه، چک، بریتانیا، پرتغال و دیگران هم در پیامهای مختلفی در فضای مجازی حمایت رسمی خود را از زلنسکی اعلام کرده و شجاعت او را ستودند.
رئیسجمهور ایالات متحده پیشتر گفته بود که «بعید» است اوکراین به مرزهای قبل از ۲۰۱۴ خود بازگردد. او همچنین تاکید کرد تلاشهای اوکراین برای پیوستن به ائتلاف نظامی ناتو بیهوده است. منتقدان اما ترامپ را متهم میکنند که با بیان چنین اظهاراتی به پوتین امتیازات زودهنگام داده است.
روایت اول) سیانان: مهمترین نقطهعطف تاریخ اروپا از سال ۱۹۸۹
«نیک پاتون والش» در گزارشی برای سیانان مینویسد: «گویی آسمان بر فراز کییف شکافت.» او میافزاید در مهمترین لحظه از زمان جنگ و درحالیکه طی ۱۰ روز گذشته هواپیماهای بدون سرنشین و حملات هوایی منجر به کشته شدن ۴۷ غیرنظامی در اوکراین شده است، «زشتترین درگیری» در کاخ سفید رخ داد. تاریخ به یاد ندارد که رئیسجمهور مستقر آمریکا، میهمان را در برابر رسانهها اینگونه به چالش بکشد و او را مورد توهین قرار دهد. گویی عصر قراردادهای استعماری بازگشته است. این گزارشگر میافزاید: «لحظه دیدار زلنسکی از کاخ سفید، مهمترین نقطهعطف تاریخ اروپا از سال ۱۹۸۹ یا حتی ۱۹۴۵ به این سوست.» پس از آن تنش شدید که گویی جلسه محاکمه زلنسکی در کاخ سفید است، رئیسجمهور اوکراین با «فاکسنیوز» مصاحبه کرد و گفت:«من به پرزیدنت ترامپ و مردم آمریکا احترام میگذارم و هیچ عذرخواهی به ترامپ بدهکار نیستم.»
گزارشگر سیانان معتقد است اکنون زلنسکی نمیداند چه واکنشی نشان دهد. آیا از رفتار میزبان عصبانی باشد یا اینکه در جستوجوی راه درمانی در روابط خود با متحدی باشد که شاید نتواند بدون او دوام آورد. کانالهای نظامی اوکراینی در تلگرام اعلام کردند که «ترجیح میدهند روی پای خود بمیرند تا اینکه روی زانو گدایی کنند». اگرچه مقامات کییف همبستگی خود را ابراز کردند اما احساس کردند که فرش زیر پایشان ناگهان کشیده شد.
لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه، گفت: «ما هیچکاری نمیتوانیم برای رفع این مشکل انجام دهیم.» وی افزود که «رفع این مشکل و اصلاح آن باید از طرف زلنسکی باشد». گراهام معتقد است که زلنسکی یا باید سریعا عذرخواهی کرده و مساله را حل کند یا کنار برود. گویی آمریکاییها دست پیش را گرفتهاند که پس نیفتند. توپخانه کاخ سفید علیه زلنسکی به کار افتاده، به گونهای که «ونس» از توقف ارسال تسلیحات آمریکایی به کییف سخن گفت. براساس روایت سیانان، به نظر میرسد استارت برکناری زلنسکی زده شده است. بر همین اساس، زلنسکی یا باید به شکلی جادویی این شکاف را التیام بخشد، به نحوی که بتواند بدون آمریکا زنده بماند، یا اینکه کنار بکشد و اجازه دهد شخص دیگری شانس خود را بیازماید.
چنین به نظر میرسد که نشست ریاض بیش از آنکه در مورد «صلح» در اوکراین باشد، در مورد «انتخابات در اوکراین» و «سرنوشت زلنسکی» و احتمالا توافقی ضمنی برای برکناری او باشد. «ژئوپولیتیکال مانیتور» بر این باور است که پس از پایان نشست ریاض، صحبت از انتخابات اوکراین مطرح شد. ظهور ناگهانی «روایت انتخابات» پس از مذاکرات تصادفی نیست. اگر زلنسکی توافق صلح پیشنهادی را رد کند، واشنگتن و مسکو ممکن است تلاش کنند او را بهکلی از بحث خارج و وی را فاقد شرایط مذاکره اعلام کنند و در عوض، رهبری را انتخاب کنند که تمایل بیشتری به پذیرش توافق بر اساس شرایط آنها داشته باشد.
ممکن است طی روزها یا هفتههای آینده برنامهای در دستور کار باشد. از ماه مه ۲۰۲۴ (حدود اردیبهشتماه ۱۴۰۳)، دوره ریاستجمهوری زلنسکی رسما به پایان رسید. بااینحال، به دلیل شرایط جنگی، قانون اساسی اوکراین اجازه برگزاری انتخابات را نمیدهد، که امری منطقی است. با توجه به اینکه بخشی از جمعیت در خط مقدم، بسیاری در تبعید و اکثریت در ترس زندگی میکنند، برگزاری انتخابات در این شرایط بسیار بیثباتکننده خواهد بود. اما این احتمال وجود دارد که واشنگتن و مسکو از موقعیت زلنسکی برای اعلام او بهعنوان یک رهبر غیرقانونی که دیگر نماینده اوکراین نیست، استفاده کنند.
روایت دوم) نیویورکتایمز: ترامپ به دنبال رابطه با روسیه است
پس از چند هفته که در آن ترامپ عزم خود را برای از بین بردن منابع سنتی قدرت آمریکا – یعنی اتحادهایش در میان دموکراسیهای همفکر - و بازگرداندن کشور به عصر مذاکرات قدرتهای بزرگ بهوضوح اعلام کرد، یک پرسش را در اذهان باقی گذاشت: او تا کجا میخواهد اوکراین را قربانی دیدگاهش کند؟ رویارویی زشتی که بعدازظهر جمعه در مقابل دوربینها رخ داد، پاسخ را داد. اینکه آیا میتوان این وضعیت را «جمعوجور» کرد، و اینکه آیا معامله معدنی با اوکراین که دلیل ظاهری این دیدار بود، میتواند به نتیجه برسد محل تردید است و باید دید. اما حقیقت بزرگتر این است که این «مبادلات زهرآگین» - که نهتنها برای مخاطبان شگفتزده آمریکایی و اروپاییهایی که هرگز چنین حملات آشکاری علیه یکدیگر ندیده بودند، پخش شد، بلکه برای پوتین و دستیارانش در کرملین - نشان داد که ترامپ اوکراین را مانعی برای پروژهای بسیار حیاتیتر میداند. یکی از مقامات ارشد اروپایی چندی قبل از تنشهای انفجاری در کاخ سفید گفت، آنچه ترامپ واقعا میخواهد «عادیسازی روابط با روسیه» است. اگر این به معنای بازنویسی تاریخ تهاجم غیرقانونی مسکو، کنار گذاشتن تحقیقات مربوط به جنایات جنگی روسیه یا امتناع از ارائه تضمینهای امنیتی طولانیمدت به اوکراین باشد، در این صورت ترامپ مایل به انجام این توافق است.
«دیوید سنگر»، در گزارش ۲۸ فوریه برای نیویورک تایمز نوشت، مارکو روبیو که زمانی مدافع اوکراین و حاکمیت ارضی آن بود، اکنون وارد بازی ترامپ شده است. او در مصاحبهای با «برت بارت نیوز» بهصراحت اعلام کرد که اکنون زمان آن رسیده که فراتر از جنگ برویم و به نفع برقراری یک رابطه مثلثی بین آمریکا، روسیه و چین حرکت کنیم. روبیو گفت: «ما با روسها اختلاف خواهیم داشت، اما باید با هر دو رابطه داشته باشیم.» او بر خلاف دوران سناتوری خود، با دقت جملات را انتخاب میکرد. روبیو از متهم کردن روسیه یا متجاوز نامیدن آن کشور خودداری کرد و همچنین دیگر سخنی از این به میان نیاورد که اگر روسیه به دلیل حمله به اوکراین مجازات نشود، ممکن است ناتو را هدف قرار دهد.
او درباره روسیه و چین گفت: «اینها کشورهای بزرگ و قدرتمندی هستند که ذخایر هستهای دارند. آنها میتوانند قدرت را در سطح جهانی به نمایش بگذارند. من فکر میکنم ما مفهوم بلوغ و سلامت عقل را در روابط دیپلماتیک از دست دادهایم.» ترامپ هم نظر خود را پنهان نمیکند که سیستم پسا جنگ جهانی دوم که توسط واشنگتن ایجاد شد، قدرت آمریکا را میبلعد. بیش از هر چیز، آن سیستم برای روابط با متحدان متعهد به سرمایهداری دموکراتیک ارزش قائل بود، اما حتی حفظ آن اتحادها هم برای مصرفکنندگان آمریکایی هزینه داشت. این سیستمی بود که با هدف قرار دادن رعایت قوانین بینالمللی و احترام به مرزهای بینالمللی تعیینشده، تلاش میکرد از تجاوز یا چنگ انداختن قدرتها جلوگیری کند. به نظر ترامپ، چنین سیستمی به کشورهای کوچکتر و کمتر قدرتمند اهرم فشاری بر ایالات متحده داد و به آمریکاییها اجازه داد بیش از حد از متحدان و ارتقای رفاه آنها حمایت کند.
درحالیکه پیشینیان او - هم دموکرات و هم جمهوریخواه - اصرار داشتند که اتحادها در اروپا و آسیا بزرگترین نیروی مدافع آمریکا هستند که صلح را حفظ و اجازه میدهند تجارت شکوفا شود، اما ترامپ آنها را «زخمی» میدانست که «سر باز» کرده است. در مبارزات انتخاباتی ریاستجمهوری ۲۰۱۶، او بارها پرسید که چرا آمریکا باید از کشورهایی که مازاد تجاری با ایالات متحده دارند دفاع کند. طی پنج هفته پس از تحلیف دوم، ترامپ شروع به اجرای طرحی برای نابودی این سیستم کرده است. این توضیح میدهد که چرا او خواستار کنترل گرینلند و بازگرداندن پاناما به آمریکاست. وقتی از او پرسیده شد که چگونه میتواند طرح خود برای «ریویرای خاورمیانه» به اجرا درآورد پاسخ داد: «تحت اقتدار ایالات متحده».
اما اوکراین همیشه یک مورد پیچیدهتر بود. ۲۶ ماه پیش بود که زلنسکی در واشنگتن بهعنوان یک «مبارز» و «قهرمان» برای دموکراسی مورد تجلیل قرار گرفت، از او برای سخنرانی در نشست مشترک کنگره دعوت شد و دموکراتها و جمهوریخواهان به دلیل ایستادگی او در برابر روسیه، وی را مورد تشویق قرار دادند. ترامپ - ونس ماهها قبل از انتخاب شدنشان نشان داده بودند که تعهد آمریکا به حاکمیت اوکراین به پایان رسیده است. سه هفته پیش، ترامپ به مصاحبهکنندهای گفت که اوکراین، بهعنوان یکی از جمهوریهای شوروی سابق که استقلال خود را به دست آورده، روابط نزدیکی با اروپای غربی برقرار کرده و به دنبال پیوستن به ناتو است، «ممکن است روزی به سرزمین روسیه تبدیل شود».
در نهایت شوک متحدان آمریکا، ونس دو هفته پیش به کنفرانس امنیتی مونیخ سفر کرد و در مورد اطمینان از آتشبس یا ضمانتهای امنیتی برای اوکراین، یا اینکه روسیه بهایی را برای تهاجم خود میپردازد، چیزی نگفت. در عوض، ونس از حزب راست افراطی در در آلمان و همتایانش در سراسر اروپا استقبال کرد. مواضع کاخ سفید اگرچه قاره سبز را به تلاش و تکاپو انداخته و باعث نگرانی آنها شده است، اما به نوشته گزارشگر نیویورکتایمز، روسها از این تنش استقبال کرده و زلنسکی را «دلقک معتاد» نامیدند. دیمیتری مدودف، رئیسجمهور سابق روسیه، از ترامپ به خاطر «گفتن حقیقت» تشکر کرد و از ترامپ خواست کمکهای باقیمانده آمریکا را متوقف کند.
روبیو در شبکههای اجتماعی نوشت: «از رئیسجمهور متشکرم. به گونهای از آمریکا دفاع کردید که هیچ رئیسجمهوری تاکنون جرات انجام آن را نداشته است. از اینکه آمریکا را در اولویت قرار دادید متشکرم.» البته تکرار شعار مورد علاقه ترامپ و به هم زدن نظم جهانی موجود بسیار سادهتر از ایجاد نظمی جدید است. چندین دهه طول کشید تا قوانین تعامل جهانی پس از جنگ جهانی دوم جمعآوری شود، و با وجود تمام ایراداتش، این سیستم در اهداف اولیه خود موفق شد: اجتناب از جنگ قدرتهای بزرگ و تشویق وابستگی متقابل اقتصادی. ترامپ هرگز بیان نکرده که این قوانین را با چه چیزی جایگزین خواهد کرد، به جز اینکه از قدرت نظامی و اقتصادی آمریکا برای دستیابی به معاملات استفاده میکند. سابقه کمی وجود دارد که نشان دهد این رویکرد موثر باشد، بهویژه در برخورد با رهبران اقتدارگرا مانند پوتین و رئیسجمهور شی جین پینگ، که دیدگاهی طولانی در برخورد با دموکراسیهایی دارند که از نظر آنها اراده پایدار لازم برای دستیابی به اهداف دشوار را ندارند.
روایت سوم) بازگشت پوتین به رویای امپراتوری
«ام. جسن»، ستوننویس دیگر نیویورکتایمز هم نوشت، واشنگتن و مسکو با سرعتی سرسامآور در حال ترمیم روابط هستند. پس از نشست ریاض، وزرای خارجه آمریکا و روسیه اعلام کردند که دو طرف تصمیم گرفتهاند «موانع» را برای بهبود روابط دوجانبه از بین ببرند؛ عبارتی که لرزه بر تن بسیاری افکند. مذاکرات پوتین با ترامپ فقط درباره اوکراین نیست. پوتین چیزی کمتر از سازماندهی مجدد جهان نمیخواهد، همان کاری که جوزف استالین (با توافق با روزولت و چرچیل) در شهر کریمه در یالتا در فوریه ۱۹۴۵ انجام داد. پوتین مدتهاست که میخواهد پوست کره زمین را بکند. حالا ترامپ چاقو را به او داده است. از کجا بفهمم پوتین این را میخواهد؟ او، لاوروف و مجموعهای از مبلغان کرملین و مورخان تجدیدنظرطلب بیش از یک دهه است که در مورد یالتا سخن میگویند. پس از الحاق غیرقانونی کریمه در سال ۲۰۱۴، پوتین در گردهمایی هفتادمین سالگرد یالتا سخنرانی کرد.
احترام او به توافق یالتا فراتر از ستایش اتحاد جماهیر شوروی سابق و رهبر آن استالین است. او بر این باور است که توافقی که این سه رئیس دولت منعقد کردند، تنها چارچوب مشروع برای مرزها و امنیت اروپاست. در فوریه، زمانی که روسیه هشتادمین سالگرد توافق مذکور را جشن گرفت و هیات روسی آماده برگزاری نشستی با هیات آمریکایی بودند، لاوروف و مورخان رسمی روسیه این پیام را در مقالههای متعدد تکرار کردند. به طور مثال، «الکساندر دوگین»، فیلسوف خودخوانده که حامی ایدئولوژیک پوتین است، مصاحبهای طولانی با «گلن گرینوالد»، روزنامهنگار سابق چپگرای آمریکایی، انجام داد. دوگین با خوشرویی توضیح داد که چرا روسیه به اوکراین حمله کرد: «زیرا خواستار پسگیری داراییهای اروپایی خود است و این کار ضرورت هم دارد. اما واقعبینانه این بود که فقط اوکراین را اشغال کند.» او همچنین راههای بالقوهای را برای پایان دادن به جنگ ترسیم کرد. او گفت که حداقل روسیه به تجزیه، غیرنظامی کردن و نازیزدایی از اوکراین نیاز دارد. او عمدا از زبانی استفاده میکرد که متفقین در یالتا برای آلمان به کار بردند.
دوگین در ایکس، جایی که در هفتههای گذشته در آن بسیار فعال بوده است، جسورتر هم شد. او در آستانه انتخابات هفته گذشته آلمان نوشت: «به AfD رای دهید وگرنه یک بار دیگر آلمان را اشغال و آن را بین روسیه و آمریکا تقسیم خواهیم کرد.» ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، عظمت این تهدید را نهتنها برای کشورش، بلکه برای اروپا درک میکند، زیرا اوکراین بهعنوان یک «منطقه حائل مرگبار» عمل کرده است. اما روز جمعه، زمانی که زلنسکی سعی کرد در جلسهای در دفتر بیضیشکل درباره این تهدید صحبت کند، ترامپ و معاونش عصبانی شده و به او تاختند و از وی خواستند که به ناتوانی خود اعتراف و از ایالات متحده قدردانی کند. مذاکرات شکست خورد.
اکنون چه اتفاقی برای اوکراین میافتد؟ قبل از سفر زلنسکی به واشنگتن، بهترین سناریو این بود که روسیه با آتشبس در ازای حدود ۲۰درصد از خاک اوکراین که درحالحاضر آن را اشغال کرده، موافقت کند. این امر باعث میشود میلیونها شهروند اوکراینی - کسانی که در سرزمینهای اشغالی زندگی میکنند و کسانی که در شرق آواره شدهاند - تحت حاکمیت روسیه قرار گیرند. اکنون این نتیجه بهنظر غیرممکن است. ما اکنون در قلمرو بدترین سناریو هستیم که در آن میتوان چنین تصور کرد که پوتین یک حمله مجدد علیه اوکراین را با هدف تسلط کامل، این بار با کمک فعال ایالات متحده، آغاز کند. پوتین فقط خواهان بازگشت به قرن بیستم نیست. او در آنجا زندگی میکند، و هر کسی که به دنبال اتفاق بعدی است باید به آنجا مراجعه کند.
بهویژه به سال ۱۹۳۸، زمانی که نویل چمبرلین، نخستوزیر بریتانیا که خود را مذاکرهکنندهای باهوش و متخصص در همه چیز میپنداشت، میانجی توافقنامهای شد که به هیتلر «سودتنلند»، منطقهای در چکسلواکی، را داد. در عوض، بقیه اروپا ظاهرا از تهاجم آلمان در امان خواهند بود. البته یک سال پس از امضای توافق مونیخ، آلمان به لهستان حمله کرد و جنگ جهانی دوم رسما آغاز شد. زمانی که ترامپ با عصبانیت، زلنسکی را به احتمال وقوع جنگ جهانی سوم تهدید کرد، احتمالا تشابه تاریخی دقیقتری از آنچه تصور میکرد ترسیم کرده است.
اگر روسیه تجاوزات خود را علیه اروپا بدون کنترل یا حتی با کمک ایالات متحده آغاز کند، چه اتفاقی میافتد؟ پیشبینی خطوط دقیق این فاجعه غیرممکن است. اما شبیه دنیای دوقطبی نیمه دوم قرن بیستم نخواهد بود و بیتردید شبیه دنیایی نخواهد بود که ما در آن زندگی میکردیم و جمعیت اکثر کشورهای ثروتمند جهان در آن احساس امنیت میکردند. ستوننویس نیویورکتایمز در کمال تعجب میافزاید: «ما انتظار نداشتیم این اتفاق در ایالات متحده رخ دهد. ما فکر میکردیم که کشورهای ما بهخاطر تاریخ چندین دهه توتالیتاریسم، در برابر انحرافات سیاسی آسیبپذیر هستند.»
باشگاه اقتصاددانان