شناسهٔ خبر: 71643006 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

عبدالله گنجی

عزت با کدام خوانش؟

ما اکنون به خاطر مشکلات اقتصادی با دو خوانش از عزت -که برای ایرانیان بسیار مهم است- مواجه هستیم. خوانشی می‌گوید ما نمی‌توانیم برای حل مشکلات اقتصادی -که معلوم هم نیست حل شود -تسلیم خواسته‌های نامشروع امریکا شویم، سختی‌ها را تحمل می‌کنیم، اما عزت، شرف، فرهنگ و تاریخ خود را به بازار بی‌هویتی نمی‌بریم

صاحب‌خبر -

ما اکنون به خاطر مشکلات اقتصادی با دو خوانش از عزت -که برای ایرانیان بسیار مهم است- مواجه هستیم. خوانشی می‌گوید ما نمی‌توانیم برای حل مشکلات اقتصادی -که معلوم هم نیست حل شود -تسلیم خواسته‌های نامشروع امریکا شویم، سختی‌ها را تحمل می‌کنیم، اما عزت، شرف، فرهنگ و تاریخ خود را به بازار بی‌هویتی نمی‌بریم. اما دسته‌ای که بیشتر معتقد به حیات این‌جهانی و متأثر از جهانی‌سازی هستند خوانش‌شان از عزت، خوب پول درآوردن، خوب خوردن و خوب تفریح کردن است و معتقدند هر مانعی که بر سر راه رسیدن به این مقصد است به هر قیمت باید حذف شود. ماجرای قربانی شدن اوکراین از سوی غرب- روسیه صحنه را کمی شفاف‌تر کرد و خروج ذلیلانه زلنسکی از کاخ سفید تکانه‌ای در ایرانیان ایجاد کرد. دسته‌ای معتقدند برای رفاه بیشتر، باید نظر طرف را تأمین کرد و در متون دینی پشتوانه‌ای ندارند. این دسته پذیرفته‌اند که قدرت مبنای روابط بین‌الملل است و امریکا قدرت جهانی است و اگر به او نگویی چشم، باید سختی بکشی. در متون دینی قدرت صرفاً با همین عوامل عرفی قدرت (ثروت، جمعیت، وسعت، نظامی) تعریف نمی‌شود. امام معنای قدرت را عوض کردند و با همین عدم توازن قدرت مادی مقابل غرب سلطه‌طلب ایستادند و هنوز غرب متحیر است که ایران با کدام قدرت ایستاده و ۴۶ سال است همه راه‌های براندازی را مسدود می‌کند؟ ما در فرهنگ ایرانی-اسلامی نداریم که اگر شما گرسنه‌ای می‌توانی خواسته‌های نامشروع ظالم را بپذیری تا اوضاع بهتری پیدا کنی. 
«ای شکم خیره به نانی بساز / تا نکنی پشت به خدمت دوتا»، همین معنا را دارد. برخی هستند که عزت خواهان مقابل فاسدینی مثل ترامپ را «شکم‌سیر» یا «کاسب تحریم» می‌دانند، که البته اینطور نیست. همین مردمی که در انتخابات شرکت می‌کنند یا راهپیمایی ۲۲ بهمن را سامان می‌دهند، دقیقاً مردمی هستند که مشکل اقتصادی دارند و دوست دارند مشکلاتشان حل شود. اما نه به قیمتی که زلنسکی در کاخ سفید می‌نشیند. متون ما مملو از «عزت در بی‌نیازی از مردم است»، «عزت در دست دراز نکردن پیش دیگران است». حال اگر یقین داشته باشید طرف تعمداً به دنبال شکستن شخصیت شما است، ایستادن مهم‌تر است. 
این نوشته به این معنا نیست که ملت ما مشکل ندارند یا نویسنده از سر سیری مشکلات آنان را نمی‌فهمد، اما کم خوردن بهتر از التماس به کسی است که از شما بندگی می‌خواهد و تضمینی هم برای فردای بندگی نمی‌دهد. حقیقت داستان این است که کمتر به مردم‌مان گفته‌ایم مسئله بر سر هسته‌ای و موشکی نیست که اگر آن هم بود، ر‌ها کردن آنها نیز به معنای پایان ما است. اما مسئله وجود است آن هم نه صرفاً وجود جمهوری اسلامی ایران بلکه وجود ایران است. ظریف که وزیر خارجه بود به نگارنده گفت مسئله اینها (غرب) ایران است و درست می‌گفت. وقتی آن امریکایی گفت باید ریشه ملت ایران را خشکاند یا ترامپ گفت ۵۲ نقطه فرهنگی -نه هسته‌ای و اقتصادی- را می‌زنیم و دو بار گفت «ملت تروریست» و نگفت دولت تروریست یعنی همین. موضوعی که هنوز به رسالت رسانه‌های ما تبدیل نشده، این است که امریکا عاملی را که باعث دوام و بقای جمهوری اسلامی می‌داند نه موشک است و نه هسته‌ای و نه حتی رشد اقتصادی است. آنان فرهنگ اسلامی خصوصاً شاخص‌های مکتب تشیع را عامل بقا و دوام انقلاب اسلامی و مقاومت حسین‌گونه ملت ایران می‌دانند؛ لذا راهبرد تجزیه ایران و غارت فرهنگی همیشه روی میز آنان است. زندگی تو‌أم با رفاه حتماً ارزشمند است، اما رفاه توأم با ذلت در دسترس امام حسین هم راحت‌تر از ما بود و آن را نپذیرفت و این الگویی است که غرب را آزار می‌دهد و ترامپ در تبلیغات انتخاباتی‌اش در جواب سؤال خبرنگار که می‌پرسد دنبال رژیم‌چنج در ایران هستید؟ می‌گوید روراست بگویم چنین توانی نداریم. وزیر خارجه بایدن هم می‌گوید ما نمی‌توانیم براندازی کنیم، چون برآورد دقیقی از مردم همراه حکومت ایران نداریم؛ بنابراین به تاریخ هم اگر نگاه کنیم در دو شکست از روسیه در حد فاصل ۱۲۱۸ تا ۱۲۴۳ قمری، کسی از کمبود و گرانی و سختی اقتصادی چیزی در تاریخ نمی‌نویسد. آنچه ثبت است و ما امروز عرق شرم آن را می‌ریزیم، ذلت و خفت ایرانیان و تجزیه کشور است. هیچ حقی برای قاجاریه به خاطر امضای «گلستان و ترکمنچای» قائل نیستیم و ده‌ها تهمت را نثارشان می‌کنیم. آیندگان نیز ما را چنین قضاوت خواهند کرد. جرم ما عدم تمکین به استاندارد‌های غرب در حیات سیاسی- فرهنگی و اجتماعی است و شما هیچ کشوری را در جهان نمی‌یابید که رابطه محترمانه و متوازن با امریکا داشته باشد. یا سرشاخ هستند (روسیه، چین، ایران) یا وابسته و تسلیم (مصر، کره، ژاپن و حاشیه خلیج فارس) یا نابود شده به خاطر سرشاخ شدن (عراق، لیبی، کره‌شمالی، کوبا)؛ بنابراین راهی جز ایستادن و همه تلاش و خلاقیت را برای حل مسائل به کار گرفتن نداریم. 
البته حاکمیت مسئولیت اصلی را دارد وقتی یک تا ۵ درصد ارز آزاد در اقتصاد کشور نقش دارد و بقیه‌اش ارز دولتی است، چرا ما مردم در قیمت‌ها به هم رحم نمی‌کنیم؟ مردم و دولت باید مسئولیت مشترک را بپذیرند تا دولت عزت را معامله نکند.