جوان آنلاین: صنعت نساجی در ایران سابقهای طولانی دارد و در گذشته یکی از صنایع پیشرو و مهم کشور محسوب میشد. این صنعت در دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی به دلیل وجود منابع طبیعی مانند پنبه و نیروی کار ارزان، رشد قابل توجهی داشت و حتی بخشی از تولیدات خود را به کشورهای دیگر صادر میکرد. با این حال، در دهههای اخیر، صنعت نساجی ایران با مشکلات جدی مواجه شده و به تدریج از رونق افتاده است. در این تحلیل به بررسی علل اقتصادی و ساختاری شکست این صنعت در ایران میپردازیم.
یکی از مهمترین دلایل افول صنعت نساجی در ایران، وابستگی شدید این صنعت به مواد اولیه وارداتی است. در گذشته، ایران به دلیل تولید پنبه مرغوب، یکی از قطبهای تولید پارچه و منسوجات در منطقه بود. اما با کاهش تولید پنبه در داخل کشور به دلیل تغییر الگوی کشت، کمبود آب، و سیاستهای نادرست کشاورزی، صنعت نساجی مجبور به واردات پنبه و الیاف مصنوعی از کشورهای دیگر شد. این وابستگی به واردات، هزینههای تولید را افزایش داد و توان رقابت محصولات ایرانی را در بازارهای داخلی و خارجی کاهش داد.
تحریمهای بینالمللی علیه ایران، به ویژه در سالهای اخیر، تأثیر منفی قابل توجهی بر صنعت نساجی گذاشته است. این تحریمها دسترسی ایران به ماشینآلات مدرن، مواد اولیه با کیفیت، و فناوریهای روز دنیا را محدود کرده است. بسیاری از کارخانههای نساجی در ایران از ماشینآلات فرسوده استفاده میکنند که بازدهی پایینی دارند و هزینههای تعمیر و نگهداری آنها بالا است. این موضوع باعث کاهش کیفیت محصولات و افزایش قیمت تمامشده شده است.
از سوی دیگر ورود بیرویه محصولات نساجی ارزانقیمت از کشورهایی مانند چین، ترکیه، یکی دیگر از عوامل شکست صنعت نساجی ایران است. این محصولات به دلیل هزینههای تولید پایینتر و حمایتهای دولتی در کشورهای مبدأ، قیمت نهایی کمتری دارند و توانستهاند سهم قابل توجهی از بازار داخلی ایران را به خود اختصاص دهند. در مقابل، تولیدکنندگان داخلی به دلیل هزینههای بالای تولید و نبود حمایتهای مؤثر دولتی، توان رقابت با این محصولات را ندارند.
آمار واردات پارچه طی سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۲ از یک تغییر الگوی قابل تامل حکایت دارد. تغییری که نهتنها در حجم و ارزش واردات، بلکه در ترکیب کالاهای وارداتی نیز نمود یافته و پرسشهای جدی را پیشروی سیاستگذاران و فعالان این صنعت قرار داده است.
آمارها نشان میدهد در سال ۱۳۹۹ حجم واردات پارچه به ایران حدود ۸/۶۱میلیون کیلوگرم به ارزش تقریبی ۳۲۳میلیون دلار بوده است. اما تنها یکسال بعد، در سال ۱۴۰۰، این رقم بهطرز چشمگیری افزایش یافته و به حدود ۹/۱۳۶میلیون کیلوگرم به ارزش ۵/۷۴۹میلیون دلار رسیده است. به عبارت دیگر، تنها در فاصله یکسال، واردات پارچه از نظر وزنی ۶/۱۲۱درصد و از نظر ارزش دلاری ۱۳۲درصد افزایش یافته است. درحالیکه بررسی آمارهای اقتصادی مرکز آمار و بانک مرکزی موید کوچکشدن سبد هزینههای پوشاک در سبد خانوار است و آمارهای تولیدی کشور نیز موید رونق خاص در تولید نبوده است.
این روند صعودی در سالهای بعد نیز ادامه داشته و در سال ۱۴۰۲ به اوج خود رسیده است. در این سال، واردات پارچه به حدود ۹/۱۶۳میلیون کیلوگرم به ارزش ۵/۸۲۴میلیون دلار افزایش یافته که نسبت به سال ۱۳۹۹، افزایشی ۱۶۵درصدی در وزن و ۱۵۵درصدی در ارزش را نشان میدهد.
از سوی دیگر سیاستهای نادرست اقتصادی دولتها در طول سالهای گذشته نیز نقش مهمی در افول صنعت نساجی داشته است. نوسانات نرخ ارز، افزایش هزینههای انرژی، و عدم ثبات در قوانین تجاری، باعث شدهاند بسیاری از سرمایهگذاران از ورود به این صنعت خودداری کنند. علاوه بر این، نبود برنامهریزی بلندمدت برای توسعه صنعت نساجی و عدم حمایت کافی از تولیدکنندگان داخلی، باعث شده است که این صنعت نتواند با تحولات جهانی همگام شود.