شناسهٔ خبر: 71565796 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جام‌جم آنلاین | لینک خبر

تجربه‌ای غمگین و نفسگیر

جاش لوکاس در هر دو رشته سینما و تلویزیون فعالیت و در فیلم‌ها و سریال‌های موفقی ایفای نقش کرده است. او در کنار فیلم‌های سینمایی خود، حدود ۲۰ کار تلویزیونی در فاصله سال‌های ۱۹۹۰ تاکنون ظاهر شده که در دوتای آنها نقش اصلی را داشته است.

صاحب‌خبر -
 
درام دادگاهی و حقوقی «دفتر‌حقوقی» یکی از این مجموعه و از‌جمله کارهای موفق و پرسروصدای این بازیگر است که با استقبال منتقدان روبه‌رو شد. در این سریال لوکاس در نقش یک وکیل دعاوی ظاهر می‌شود که درگیر پرونده‌ای جنجالی و خطرناک می‌شود. فیلمنامه دفتر حقوقی با نگاهی به داستان کتاب پرخواننده‌ای از جان گریشام نوشته شد. گریشام قبل از ورود به دنیای ادبیات، خودش یک وکیل دعاوی بود. او تعدادی از پرونده‌های حقوقی و دادگاهی خود را به‌صورت داستان‌هایی هیجان‌انگیز و دلهره‌آور درآورد و به مدد کتاب‌هایش تبدیل به یکی از مطرح‌ترین نویسندگان چند دهه اخیر شد. لوکاس در گفت‌و‌گوی زیر که برگرفته از چندین مصاحبه مختلف است، درباره دفتر حقوقی و کار در قاب تلویزیون صحبت می‌کند.

قبل از بازی در دفتر حقوقی، با جان گریشام و نوشته‌هایش آشنایی داشتید؟
بله. یکی دوتا از کتاب‌هایش را خوانده بودم. البته در آن زمان اصلا فکرش را نمی‌کردم روزی قرار باشد بازیگر یکی از این داستان‌ها باشم؛ برای همین بیشتر به‌عنوان یک کتابخوان آنها را مطالعه کردم و نه به‌منظور آشنایی با حال و هوای داستان و کاراکتری که قرار است نقش یکی از شخصیت‌های آنها را بازی کنم. بعد از آن‌که پیشنهاد بازی در دفتر حقوقی را دریافت کردم، دوباره به سراغ کتاب آن رفتم و این‌بار آن‌را با این نیت که باید شناخت بهتری نسبت به کاراکترم پیدا کنم، مطالعه کردم. مزیت ساخت فیلم یا سریالی براساس داستانی است که شما در مقام بازیگر می‌توانید اطلاعات بسیار بیشتری درباره شخصیت محوله به‌دست بیاورید.حجم بالای داستان که در برگردان تلویزیونی بخش زیادی از آنها حذف خواهد شد، زمینه خوبی برای هر بازیگری فراهم می‌کند که بتواند چیزهای زیادی در رابطه با کاراکتر خود متوجه شده و هنگام حضور جلوی دوربین، از آنها استفاده کند تا بازی دقیق‌تر و مقبول‌تری ارائه دهد.

برای نزدیک شدن به نقش یک وکیل در دفتر حقوقی چه کارهایی انجام دادید؟
مهم‌ترین مسأله صحبت‌هایم با خود گریشام بود. او با توضیحاتی که داد کمک زیادی کرد تا به درک بهتر و درست‌تری از نقش برسم. از طرفی دیدار با نویسنده این مزیت کلی را داشت که از نوع رفتار و گفتارش هم بهره زیادی گرفتم. خب، او خودش زمانی وکیل بوده و در رفتارش می‌شد برخی خصوصیات و نوع رفتار وکلا را دید. چنین صحبت‌ها و گفت‌و‌گوهایی برای درک بهتر نقش بسیار خوب و مفید است. ما بازیگران همیشه برای نزدیک شدن به نقش و کاراکتری که باید بازی کنیم، به‌دنبال منابعی هستیم که ما را به آن شخصیت‌ها نزدیک‌تر کند. البته کاراکتر محوله در سریال، شخصیتی معاصر است و نه تاریخی. به این ترتیب، طبیعی است که کار من در مقام بازیگر تا حدی راحت‌تر خواهد بود.

آیا از آن دسته بازیگرانی هستید که باور دارد باید تحلیلی از کارکتر داشت تا بتوان آن‌را بازی کرد؟
بله، حتما. بازی در هر نقشی شبیه یک سفر است که تو را درگیر خود می‌کند. او شما را همراه خودش به‌هر جایی که بخواهد می‌برد و شما هم در مقام بازیگر، این سفر را تا هر جا که بخواهید ادامه می‌دهید. برای همین، هیچ‌وقت برایم اهمیتی نداشته که قرار است در نقش اصلی ظاهر شوم یا نقش مکمل. برایم باعث افتخار است که همیشه تحلیلی از نقش محوله داشته باشم. در عین‌حال‌ همیشه باید مراقب آن باشید که در دایره تکرار نیفتید و درگیر نقش‌های کلیشه‌ای نشوید. شکستن تصوری که تماشاچی از شما دارد کار آسانی نیست. تماشاگران شما را با آن کاراکتر شناخته و خو کرده‌اند و به همین دلیل، جدا‌شدن از آن کار راحتی نیست. متاسفانه بسیاری از بازیگران تلویزیونی در دام این کلیشه افتاده‌اند و نتوانسته‌اند خود را از آن رها کنند. با بهره‌گیری از هنر «کاراکتر/ بازیگر» شما توانایی آن‌را پیدا می‌کنید که در قالب هر نوع نقش و کاراکتری ظاهر شوید؛ به همین خاطر، هر چند وقت یک‌بار باید به سراغ ژانرهای مختلف و کاراکترهای متفاوت بروید. نقشم در دفتر حقوقی از این نظر برایم جالب و حائزاهمیت بود که نوعی سنت‌شکنی در قبول نقش بود و چهره تازه و متفاوتی از من را به نمایش می‌گذاشت. به همان اندازه که این شخصیت تازه بود، نزدیک شدن به آن هم چندان راحت نبود و جذابیت حضور در سریال هم همین نکته بود.

دلیل قبول بازی در دفتر حقوقی چه بود؟
همین متفاوت بودن کاراکتر و داستان. نگاهی به سریال‌های تلویزیونی بیندازید تا متوجه شوید که برنامه‌سازان این رسانه چقدر در دام تکرار و تقلید افتاده‌اند. دفتر حقوقی داستان و حال و هوایی متفاوت از اکشن‌های پلیسی یا درام‌های پزشکی متداول تلویزیونی داشت. همان ابتدای کار به سازندگانش گفتم باید متوجه باشند که سریال‌شان چیزی شبیه «برکینگ بد/ زدن به سیم آخر» یا «مردان دیوانه» نشود که ازجمله کارهای بسیار موفق تلویزیونی بودند. از اشکالات بزرگ رسانه تصویری این است که چندان اهل رنسانس و تازه‌سازی نیست و خوشحالم که دفتر حقوقی توانست تنوعی در سریال‌های این رسانه ایجاد کند. سریال را با این نیت بازی کردم که مرزهای تازه‌ای در نوع سریال‌سازی تلویزیونی باز کند. فکر کنم از نقطه‌نظر درام این سریال حرف‌های تازه‌ای برای بیان کردن داشت. این روزها شما نمی‌توانید به‌راحتی سرمایه لازم برای تولید یک فیلم درام را پیدا کنید اما این اتفاق در تلویزیون در حال رخ دادن است. 

از این تجربه راضی هستید؟
برایم تجربه‌ای نفسگیر و دل‌شکنانه بود. حقیقت امر، خودم انتظارات و توقعات بسیار بیشتری از دفتر حقوقی داشتم. البته یک سری اختلاف‌نظرهایی هم با سازندگان سریال داشتم. سر صحنه فیلمبرداری پیشنهادهایی به سازندگان می‌دادم که احساس می‌کردم کلیت کار را ارتقا می‌دهد.

به این فکر نیفتادید که رابطه کاری‌تان را با تلویزیون قطع کنید؟
معتقدم یک بازیگر باید تمامی بخش‌های حرفه‌ای کار بازیگری را تجربه کند و این ادعا را نداشته باشد که من در این یا آن رسانه ظاهر نخواهم شد. مهم‌ترین نکته، فیلمنامه و نقشی است که قرار است در یک کار به‌عهده بگیرم. وقتی نقش، داستان و عوامل کار خوب و مقبول باشند، نوع رسانه دیگر فرقی نمی‌کند. می‌تواند سینما باشد یا تلویزیون یا حتی تئاتر. مزیت تلویزیون به سینما در این است که شما مجبور نیستید کاراکتر و داستان‌تان را در یک محدوده کوتاه زمانی یک ساعت‌و‌نیمه ارائه دهید. سریال‌ها امکان پرورش شخصیت و شناسایی زوایای مختلف آن‌را فراهم می‌کنند و شما در مقام بازیگر فرصت کافی دارید تا شخصیت محوله را هر چه بهتر و دقیق‌تر به نمایش بگذارید. به همین دلیل خیلی دوست دارم که در سریال‌های بیشتری ظاهر شوم.