شناسهٔ خبر: 71562131 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

رویش بهاری منتشر کرد؛

فارقلیطا در کلیسای رُم و انجیل یوحنا/ حکایت مردی از نوادر تاریخ

کتاب «فارقلیطا در کلیسای رُم» تالیف حسین نجف‌پور از سوی انتشارات رویش بهاری منتشر شد. شیوه نگارش کتاب به گونه‌ای است که زندگی شخصیت اصلی داستان از زبان خودش برای مخاطب نقل‌ می‌شود و چون این واقعه مربوط به دوره قاجار است به تناسب ادبیاتی که در آن زمان به کار می‌رفته نگاشته شده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا کتاب «فارقلیطا در کلیسای رُم» تالیف حسین نجف‌پور از سوی انتشارات رویش بهاری به بازار کتاب آمد.

در سخن نویسنده این کتاب می‌خوانیم: «شخصی که از آمریکا و ایتالیای امروزی به ایران رسید و از طرف ناصرالدین‌شاه قاجار لقب «فخرالاسلام» به او اعطا شد. در این کتاب شخصیتی مورد بحث قرار خواهد گرفت که قله‌های علم را فتح کرده و مؤلفاتی به یادگار گذاشته که الحق و الانصاف بی‌مانند است اما در کمال تعجب و ناباوری، بسیار مجهول و ناشناخته مانده است. از روزی که نام این شخصیت را شنیدم تا به امروز، در احوالات شخصیه و مؤلفاتش تتبّع کرده‌ام؛ هر روز علامت سوال‌ها در ذهنم اضافه می‌شوند که چطور می‌شود چنین گوهری در بین ما این چنین مورد بی‌لطفی قرار گرفته و مجهول باشد.

شیوه نگارش کتاب به گونه‌ای است که زندگی شخصیت اصلی داستان از زبان خودش برای مخاطب نقل می‌شود و چون این واقعه مربوط به دوره قاجار است به تناسب ادبیاتی که در آن زمان به کار می‌رفته نگاشته شده است؛ کلمه یا جمله‌ای که گمان می‌رفت درک آن ثقیل باشد و یا نیاز به توضیح داشته باشد، در پاورقی اشاره شده است.»

در پشت جلد کتاب می‌خوانیم: «مبهوت بودم! زبانم بند آمده بود! چه می‌توانستم بگویم؟! فرزندم! همه کلیدهای خانه و کاشانه‌ام دست توست، الا یک کلید که میدانی این همان کلید است؛ بگیر و آن صندوق‌خانه را باز کن. دو کتاب می‌بینی که از پوست هستند. آنها را نزد من بیاور.

فی‌الفور به مکان مذکور رفتم. در را باز کردم. نور چراغ دو کتاب را که از بقیه کتب متمایز می‌نمودند نشانم داد. باز کردم، انجیل یوحنا بود. یکی به خط یونانی و دیگری به خط سریانی. من بیگانه با کتاب نبودم، کتابخانه با عظمت واتیکان خانه دومم بود؛ لکن تاکنون به عمرم چنین کتابی را ندیده بودم.»

کتاب «فارقلیطا در کلیسای رُم» تالیف حسین نجف‌پور با ۱۶۰ صفحه و شمارگان هزار نسخه از سوی انتشارات رویش بهاری به بازار کتاب آمد.