شناسهٔ خبر: 71557034 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اعتماد | لینک خبر

در باب تسلاي اجتماعي

هادي خانيكي

صاحب‌خبر -

گر خون تازه مي‌رود از ريش اهل دل

ديدار دوستان كه ببينند مرهم است      سعدي

1- ديروز آغاز دومين دور درمان بيماري سرطان همسرم بود. در اين دوره كه طي فرآيند آنكلولوژي است،‌ راهبري درمان پرتودرماني به عهده دوست طبيب و حكيم دكتر پيام آزاده است كه دوازده دوره شيمي‌درماني سنگين و طولاني مرا پيش و پس از جراحي با دلسوزي و درايت به فرجام رسانید. آنچه من از رويارويي درماني با دكتر آزاده آموختم و اكنون همسرم هم شريك جديد همين تجربه شده است، ورود به منظومه سه‌گانه «گفت‌وگو»، «اميد» و «صراحت» در هم فهمي بيماري سامان دادن «درمان مشاركتي» است.
2- ابتلا به بيماري‌هاي سخت در ميانه دردهاي جانكاهي كه جامعه با آنها روبه‌روست، رنجي مضاعف دارد. براي من ديدن اين همه رنج معيشت و بي‌قراري و بي‌پناهي و هراس كه در نزديك و دور محل زندگي و كار و كنش مدني و سياسي مي‌بينم «جهان زيست سرطاني» گويي «خانه امن» است. فضاهاي ذهني و عيني و مجازي و واقعي بي‌شباهت به «وضعيت ترومايي» نيست. جامعه ترومايي به جامعه‌اي اطلاع مي‌شود كه مدام درگير با مسائل و تنگناها و بحران‌هاي فزاينده و درهم تنيده است و به آن سبب دچار گسيختگي‌هاي رواني، اجتماعي، اقتصادي، سياسي و ارتباطی مي‌شود. در وضعيت كرونايي رنج جانگدازتر امید به بهبود كمرنگ‌تر و افق آينده ناگشوده‌تر به چشم مي‌آيد. 
3- هفته پيش در چهاردهمين همايش «روان و رسانه» من به طرح موضوع «تسلاي اجتماعي، رسانه و ارتباطات» پرداختم كه ناظر بر همين زیسته‌هاي فردي و اجتماعي‌ام در وضعيتي اينچنيني است. تسلاي اجتماعي مفهومي است كه در شرايط بحران و تروما به عنوان يكي از مهم‌ترين عوامل ترميم رواني و عاطفي افراد و جامعه عمل مي‌كند. تسلاي اجتماعي به معناي حمايت و آرامشي است كه افراد از طريق ارتباطات و تعاملات اجتماعي در شرايط دشوار و يا پاترومائيك (ضربه‌زا) دريافت مي‌كنند. در بيماري‌هاي سخت نظير سرطان، آثار اين كنش اجتماعي تسلابخش را در كاهش رنج‌ديدگي‌ها، بي‌قراري‌ها و نگراني‌ها با وضوح بيشتري مي‌توان ديد. 

«تسلاي اجتماعي» به «توانش ارتباطي» مي‌انجامد و «توانش ارتباطي» به خلق اين حس كه بيمار و خانواده او تنها نيستند و چشم‌هاي منتظري براي سلامت و حيات آنان وجود دارند. پزشكان و شبكه درمان، نهادهاي مدني و شبكه‌هاي خيرخواهي خانواده و شبكه‌هاي ارتباطي در صف اول تسلاگري اجتماعي قرار دارند.
4- اروين يالوم، روان‌درمانگر هستي‌گرا و نويسنده برجسته آمريكايي در كتاب ارزنده «روان درماني اگزيستانسيال» كه با ترجمه خوب خانم دكتر سپيده حبيب منتشر شده است به برخي رنج‌هاي وجودي، رواني و اجتماعي اشاره مي‌كند كه در شرايط بحراني نظير بيماري‌هاي سخت  يا وضعيت ترومايي جامعه تشديد مي‌شوند، در اين ميان چهار رنج برجسته است:
«رنج از مرگ» به معناي آگاهي از فناپذيري كه اضطراب برآمده از آن در بيماري‌ها و بحران‌ها شدت مي‌يابد.
«رنج از تنهايي» كه انسان را به بنيادي‌ترين سطح وجودي خود يعني تنهايي سوق مي‌دهد و در متن بيماري و بحران آشكارتر مي‌كند.
«رنج از بي‌معنايي» كه در مواجهه با بيماري‌ها و بحران‌ها به پيدايش و رشد حس بي‌ثمري و سرباربودگي مي‌انجامد.
«رنج از آزادي و مسووليت» كه در بيماري و بحران امكان برخورداري از آزادي در انتخاب و مسووليت برآمده از آن را در مخاطره قرار مي‌دهد.
به واقعي‌تر شدن اين رنج‌ها در ابتلاي به سرطان و بيماري‌هاي سخت ديگر بايد به جد وقع نهاد.
5- زيسته من از سرطان و هم سخني با همسر و دوستاني كه به اين وادي وارد شده‌اند نشان مي‌دهد كه وجه مدني «تسلاي اجتماعي» به ويژه در وضعيتي كه وجه رسمي آن دچار ناكارآمدي است، افق‌گشا و اميدآفرين است. تسلاي اجتماعي با فراهم آوردن بستري براي گفت‌وگو و همدلي مي‌تواند پناه باشد و پناهگاه بسازد و روايت درد و همدردي، رنج و تاب‌آوري و اميد و بهبود شود.
تسلاي اجتماعي با تقويت شبكه‌هاي ارتباطي و همبستگي‌هاي جديد اجتماعي افراد را در فهم و پذيرش مسائل هستي‌شناسانه و اجتماعي و انساني توانمند مي‌كند. صداي ياري خدا هم در اين فرآيند بهتر شنيده مي‌شود و بيماري پنجره‌اي به سوي بهتر ديدن افق هستي و جهان انساني باز مي‌كند.