شناسهٔ خبر: 71541920 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

در دورهمی یکشنبه‌هایِ بیهقی خوانی؛

حکایت «گفتمان سلطان مسعود غزنوی و برادرش برای حفظ صلح و آرامش» در اراک روایت شد

مرکزی - پنجاه و نهمین هفته دورهمی بیهقی خوانی یکشنبه‌های بیهقی با خوانش و تفسیر بخش ۳۷ نامه امیر مسعود به قدر خان با موضوع گفتمان تضمین صلح و آرامش در سرزمین‌های تحت سلطه در مجموعه فرهنگی هنری چشمه خورشید سرای کتابفروشی‌های بازار تاریخی اراک برگزار شد.

صاحب‌خبر -

سید مهدی کتانفروش مدرس دورهمی ادبی بیهقی خوانی یکشنبه ها به خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اراک گفت: پنجاه و نهمین دورهمی ادبی بخش ۳۷ تفسیر و تعبیر ادامه فصل نامه امیر مسعود بقدرخان با حضور جمعی از علاقه‌مندان به حوزه متون ادبیات کهن پیگیری شد.

وی افزود: در دورهمی این یکشنبه بیهقی خوانی بخشی از متون کتاب ارزشمند تاریخ بیهقی به شرح زیر خوانش و تفسیر و تعبیر و همچنین به برخی از ابهامات طرح شده از سوی حاضران پاسخ داده شد.

وی بیان کرد: متن خوانش شده را به شرح زیر می خوانید.

«…و پس از رسیدن ما به نشابور، رسول خلیفه دررسید با عهد و لوا و نعوت و کرامات‌، چنانکه هیچ پادشاه را مانند آن یاد نداشتند. و از اتّفاق نادر سرهنگ علی عبد اللّه و ابو النجم ایاز و نوشتگین خاصّه خادم از غزنین اندر رسیدند با بیشتر غلام سرایی‌. و نامه‌ها رسید سوی ما پوشیده از غزنین که حاجب [علی‌] ایل- ارسلان‌، زعیم الحجّاب و بگتغدی حاجب، سالار غلامان بندگی نموده‌اند. و بو علی کوتوال و دیگر اعیان و مقدّمان نبشته بودند و طاعت و بندگی نموده، و بو علی کوتوال بگفته که از برادر ما آن شغل می‌نیاید، و چندان است که رایت ما پیدا آید، همگان بندگی را میان بسته پیش آیند.

ما فرمودیم تا این قوم را که از غزنین دررسیدند، بنواختند و اعیان غزنین را جواب‌های نیکو نبشتند و از نشابور حرکت کردیم. پس از عید روزه دوازده روز نامه رسید از حاجب علی قریب و اعیان لشکر که به تگیناباد بودند با برادر ما که چون خبر حرکت ما از نشابور بدیشان رسید، برادر ما را به قلعت کوه‌تیز موقوف کردند.

و برادر علی، منگیتراک، و فقیه بو بکر حصیری که دررسیدند به هرات احوال را به‌تمامی شرح کردند. و استطلاع رای کرده بودند تا بر مثال‌ها که از آن ما یابند، کار کنند.

ما جواب فرمودیم، و علی را و همه اعیان را و جمله لشکر را دلگرم کردیم و گفته آمد تا برادر را به احتیاط در قلعت نگاه دارند و علی و جمله لشکر به درگاه حاضر آیند. و پس از آن فوج فوج آمدن گرفتند تا همگان به هرات رسیدند و هر دو لشکر درهم آمیخت و دل‌های لشکری و رعیّت بر طاعت و بندگی ما بیار امید و قرار گرفت.

و نامه‌ها رفت جملگی این حال‌ها را به‌جمله مملکت، به ری و سپاهان و آن نواحی نیز، تا مقرّر گردد بدور و نزدیک که کار و سخن یکرویه گشت و همه اسباب محاربت و منازعت برخاست. و به حضرت خلافت نیز رسولی فرستاده آمد و نامه‌ها نبشته شد به ذکر این احوال و فرمان‌های عالی خواسته آمد در هر بابی. و سوی پسر کاکو و دیگران که به ری و جبال‌اند تا عقبه حلوان نامه‌ها فرمودیم به قرار گرفتن این حال‌ها بدین خوبی و آسانی، و مصرّح بگفتیم که بر اثر سالاری محتشم فرستاده آید بر آن جانب تا آن دیار را که گرفته بودیم ضبط کند و دیگر گیرد، تا خواب نبینند و عشوه نخرند که آن دیار و کارها را مهمل فروخواهند گذاشت…»

حکایت «گفتمان سلطان مسعود غزنوی و برادرش برای حفظ صلح و آرامش»  در اراک روایت شد

کتانفروش متن ساده شده حکایت را به شرح زیر عنوان کرد:

«پس از پایان وظایفش، حاجب به غزنین رفت تا از آنجا به بلخ برود و با خانواده سلطان مسعود ملاقات کند. سلطان مسعود پس از هماهنگی‌های لازم، تصمیم به حرکت به سمت بلخ گرفت و خواهان ارسال نامه‌ای به امیر المؤمنین شد تا بدون خونریزی اوضاع را به سامان آورد. این نامه‌ها به زبان‌های عربی و فارسی نوشته شد و همچنین تدابیری برای ارسال پیام‌رسان‌هایی به منظور عقد پیمان‌ها اندیشیده شد.

سلطان مسعود در مکاتباتش به همکاری و دوستی میان پادشاهان اشاره کرد و به اهمیت وحدت در میان خاندان‌ها پرداخت. او به آمدن برادرش، امیر محمد، اشاره کرد و از اوضاع سیاسی نامساعدی که پس از مرگ پدرشان ایجاد شده بود، سخن گفت. او در پی دست‌یابی به قدرت و تحقق وحدت در قلمرو پادشاهی بود و همچنین تاکید داشت که برای دستیابی به این اهداف باید بزرگترها و دولتمردان بر سر یک توافق باشند.

پس از مرگ پدرشان، برادرش بر تخت نشسته بود، و سلطان مسعود پیامی برای او فرستاد تا همکاری و وحدت برادرانه را تقویت کند. او همچنین خواستار تجهیز سپاه و تقویت روابط با امیر المؤمنین بود.

سلطان مسعود و برادرش به دنبال تضمین صلح و آرامش در سرزمین‌هایشان بودند و آماده حرکت به سوی بلخ بودند تا امور را ساماندهی کنند. در نهایت، اوضاع به گونه‌ای پیش رفت که دریافته شد هیچکس نمی‌تواند مانع اتحاد واقعی گردد و تمامی تلاش‌ها باید به سمت ایجاد صلح پایدار و همکاری میان خاندان‌ها باشد.»