ایران در دوره قاجار عمدتا" کشوری بود که با اقتصاد کشاورزی و صنایع محلی و دستی اداره می شد .کشوری با اقتصاد نسبتا خود کفا. تولید کننده گندم، جو و غلات و صنایع محلی و حتی صادر کننده گندم و جو و سالیانه مقدار گندم و حبوبات خود را به کشورهای همجوار می فروخته.
پس از باز شدن پای انگلیس به ایران این معادله دچار مشکل شد. انگلیس سعی می کرد ایران را به یک وابسته سیاسی و حتی اقتصادی و مکمل اقتصاد خودش تبدیل کند. لذا تلاش داشت مانند هند ایران را به فروشنده پنبه و چای تریاک تبدیل کند یا انحصار بازرگانی در بوشهر و جنوب ایران را به دست آورد. آنان نیاز داشتند که کارخانه های نساجی خود را با پنبه ارزان و شرکت های چای سازی خود را با سرگل چای ارزان ایران و هند تغذیه کنند.
از سوی دیگر برای نفت ایران نقشه های طلایی کشیدند و زمامداران خام قاجار هم کم بیش تسلیم شدند. بدین ترتیب فاجعه های قرارداد دارسی ۶۰ ساله و قحطی های مصنوعی ایران رقم خورد. خروج میلیونها تن غلات از کشور نتیجه این تلاش ها بود. این قحطی ها موجبات فقر شدید در ایران شدند و تلفات عظیمی رقم زدند. آمار بین ۹میلیون تا ۲۱ میلیون نفر متغیر است. همانطور که در هند تا ۱۶۵ میلیون و بنگال ۴ میلیون تلفات ثبت شد. هند و بنگالی که تولید کننده بزرگ برنج و گندم بودند از قحطی ایجادی انگلیسی تلفات تاریخی عطیمی دادند.
انگلیس در هر جامعه ای وارد شد دو پیامد داشت: اول نابود کردن اقتصاد محلی و خودکفایی غذایی، دوم وابسته کردن اقتصاد آن جامعه به مکمل اقتصاد انگلیس و غرب. هندی بایستی فاستونی انگلیسی می پوشید و هزینه شرکت های انگلیس را تامین کند. اینجا بود که گاندی با شعار پوشیدن کرباس هندی مبارزه خودش را شروع کرد. گناه مصدق این نبود که شاه را برکنار و بیرون کرد گناه مصدق این بود که داشت سیستم اقتصادی ایران عوض می کرد . کشور ما در سالهای قبل از انقلاب به یک وابسته اقتصادی غرب تبدیل شده بود. ما صادر کننده تک محصولی ( نفت خام ) بودیم و وارد کننده گندم، جو، ذرت و غلات. همینطور مصنوعات صنعتی غرب نظیر خودرو، ماشین آلات و کارخانه های مونتاژ خطی که بعد از انقلاب هم دنبال شد.
بعد از انقلاب هم کماکان ما یک وابسته اقتصادی بودیم و به آمریکا اروپا نفت صادر می کردیم و پول آن را در بانکهای غربی نگاه می داشتیم و مصنوعات غربی خریده و به ایران وارد می کردیم. این سیستم گردش اقتصادی سبب شد تا آمریکا بتواند تحریم اقتصادی ایران را با شدت هر چه بیشتر رقم بزند. در واقع صدمه پذیری ما ( تحریم پذیری ) عامل ظلم عظیم تحریمها شد. عامل اول، نفت و تک محصولی بودن است، در حالیکه ما قادر بودیم بعد از انقلاب خط ریل اقتصاد کشور عوض کنیم و نکردیم. فروش نفت خام گلوی اقتصاد ایران در مقابل چاقوی غرب قرار داد . عامل این کوتاهی، دو لبه قیچی مدیریت غرب زده و سیستم بوراکراسی غربی بود و هست. این دو عامل هنوز شاهرگ های اقتصادی ایران را در دست دارد. مدیران میانی و ارشدی که هرگز راضی به واگذار کردن اقتصاد به مردم نبودند و نیستند هر دو هم وارث سالهای قبل از انقلاب هستند.
ما برای تبدیل نفت به مشتقات متعدد دو گره کور داشتیم اول برج های تقطیر، دوم کاتالیزورهای پالایشگاهی. امروز هر دو مشکل حل شده اما سیستم دولتی فروش نفت (شرکت های نفتی حفاری) و مدیریت دولتی تقسیم رانت حاصل از صادرات نفت بر جای خود باقی است . این سیستم هرگز راضی نبوده و نیست که این امتیاز و رانت عظیم را رها کند . لذا مانند غرب همچنان گلوی اقتصاد ایران را می فشارد. نفت برای تبدیل شدن به مشتقات متعدد نیاز به واگذاری به بخش خصوصی عمومی دارد که هرگز انجام نشد. حتی مجوز ایجاد پالایشگاه و تبدیل نفت به مشتقات سبک تر به بخش خصوصی داده نشد. نفت حریم نفوذ ناپذیر دولت باقی ماند حتی اگر هیچ بازدهی نداشته باشد و در چاه باقی بماند!
اگر نفت ایران تصفیه و فروخته شود غیر قابل تحریم است. حداقل به شصت محصول تبدیل می شود. دولت ها هیچگاه اهتمام کامل نداشتند که این واگذاری را انجام دهند. هنوز هم امیدوارند تحریم ها برداشته شود و از عسل فروش و صادرات عظیم نفت سیراب شوند. امیدی که می رود به مرگ از گشنگی تبدیل شود!
اما چرخه دوم وابستگی ما به سیستم غربی واردات کشور است. بگذارید کالبد شکافی کنیم این واردات چه هستند و مقدار نیاز ما به آنها چقدر است؟! متاسفانه بیش از ۴۰ میلیارد دلار از واردات ایران محصولاتی هستند که ایران نیاز جدی به آنها ندارد و این مافیای واردات است که آن را هدایت و راهبری می کند! ما حتی قادریم تا ۹۵ درصد مواد غذایی و نهاده های دامی را در داخل کشور تولید کنیم . اینجا بحث عدم رابطه با دنیای صنعتی یا عدم رابطه اقتصادی با کشورهای دیگر را دنبال نمی کنیم. آن بحث دیگری است که به موقع خودش لازم و مورد نیاز است . بحث محدود کردن عظیم واردات غیر ضروری برای مدیریت کردن قیمت ارز و کنترل فشار حداکثری است.
اگر بار ۳۰ میلیارد دلار واردات غیر لازم از سبد ارزی کشور برداشته شود محدود کردن مصرف ارز می تواند به شکوفایی داخلی منجر شود. ما به سخت ترین شکل ممکن نفت و دیگر کالاهای مورد نیاز مردم را صادر می کنیم که برویم جای آن کالای مصرفی یا لوکس وارد کنیم! این چه معادله مضحکی است که ساخته ایم؟! نگاه کنیم به فهرست واردات گمرگ در سالسه سال گذشته. ۶ میلیارد دلار خودرو های CKD برای افراد مرفه کشور چه مفهومی دارد آن هم در هنگامه تحریم که دارو ۳ میلیارد دلار می خواست و تهیه نشد و با دلار آزاد و گران شدن مواجه شد؟! واردات لوازم آرایشی، پوشاک و لوازم بازی لوکس بخش دیگری از واردات ایران بوده با ۵ میلیارد دلار! ارز کشور باید صرف تولید و ورود ماشین آلات تولیدی شود و کشور را از بحران تحریم نجات دهد. قیمت ارز هم به این ترتیب در کشور تثبیت و کاهش می یابد . سرمایه گذاری در کشور در گرو نحوه قانون گذاری و مدیریت بحران اقتصاد است که حلقه مفقوده آن درایت دولتی است. دولتی که خودش با دست خودش گلوی اقتصاد را می فشارد بدون اینکه بخواهد یا موانع را بشناسد.
بگذارید مورد دیگری را ذکر کنیم که نشان دهنده سیاستهای اشتباه ماست اما فکر می کنیم داریم خدمت می کنیم!
اولین آن سیستم فشار حداکثری مالیاتی است. درست است دولت منابع ندارد اما فشار مالیاتی باعث عمیق شدن فرار سرمایه و بسته شدن بسیاری از کسب کارها است. حتی گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی هم حاکی از بسته شدن ۳۰۰ هزار واحد کسبی دارد. گزارشها حاکی از فشار مالیاتی ارزش افزوده بر تولید است که عامل مستقیم به بن بست کشاندن تولید بوده و هست. در سالهای دانشجویی بحثی داشتیم تحت نام مزیت نسبی. آنجا بحث بود اگر یک شرکت نسبت به شرکت دیگر نیم درصد مزیت نسبی بیشتر داشته باشد می تواند در دراز مدت رقیب را ورشکست کند. حالا ده درصد ارزش افزوده با تولید در ایران چه می کند؟! اضافه کنید مجوز های تولیدی را که هنوز در کوچه بن بست سر به دیوار می فشارد؟! یا تامین مالی و تسهیلات که در اغما کامل است! هیچ بانک و هیچ تسهیلاتی وجود ندارد . از سوی دیگر فشار سازمانهای دولتی، نیمه دولتی ، شهرداری ها ، بخشداری ها و استانداری ها به تولید و حتی بازار کسب و کار است.
راه اصلی تحریم ناپذیری در ایران این است که ایران هر چه می خواهد، خودش بتواند تولید کند: خودرو، کامیون، اتوبوس، قطار، هواپیما... . البته منظور از تولید از نوع خیانت آمیز ایران خودرو و سایپا نیست! منظور ایجاد یک کنسرسیوم از بخش خصوصی سالم در ایران با هدایت دولت برای تولید اقلام مورد نیاز در یک چرخه خوشه ای ملی است ( خوشه های صنعتی تولیدی ) که نه دولتی باشد نه خصولتی.
اما اصلی ترین بخش تحریم ناپذیری ایران تامین بودجه عادلانه کشور از طریق تقسیم بسیار ریز هزینه ها در سطح ملی است که فاجعه های مکرر افزایش تورم و افزایش ارز نداشته باشیم. این هم امکان پذیر است بشرطی که آقایان از همه دنیا باخبر بگذارند! عالمان، مدیران، عاقلان، و فاضلان ابد دهر همه چیز دان بگذارند !