به گزارش ایکنا به نقل از مرکز اطلاعرسانی فلسطین، فریدمن تصریح میکند که این سیاستها نه تنها غیرعادلانه هستند، بلکه تبعیضآمیز بوده و بحران انسانی در این منطقه را بیش از پیش تشدید میکنند. به گفته وی، این محدودیتها که اجازه خروج افراد از غزه را نمیدهند، سؤالات بسیاری درباره انگیزههای پشت این رویکرد و مشروعیت آنها ایجاد کرده است.
اختلاف در سیاستهای مهاجرتی و حق جستجوی فرصتها
فریدمن توضیح میدهد که مقایسه غزه با سایر مناطق بحرانزده، شکاف آشکاری را در نحوه برخورد جامعه جهانی با بحرانهای انسانی نشان میدهد. برخلاف بسیاری از مناطق درگیر جنگ یا بحران، که در آنها پناهندگان به دنبال پناهندگی یا زندگی بهتر در کشورهای دیگر هستند و غالباً حمایت بینالمللی را جذب میکنند، ساکنان غزه با محدودیتهایی روبهرو هستند که عملاً آنها را در داخل این منطقه محبوس کرده است. او تأکید میکند که این استاندارد دوگانه، ناشی از انگیزههای سیاسی و غیراخلاقی بوده و عملاً از آنها برای اهداف سیاسی در درگیریهای خاورمیانه استفاده میشود.
بر اساس این مقاله، در حالی که رهبران جهان به درستی استدلال میکنند که انتقال اجباری جمعیتهای غیرنظامی غیرقابل قبول است، اغلب همان افراد با مهاجرت داوطلبانه ساکنان غزه به دنبال شرایط بهتر مخالفت میکنند. این عدم تطابق در سیاستها و معیارها، بحران انسانی این منطقه را وخیمتر میکند و ساکنان غزه را در دور باطلی از رنج، ناامیدی و خشونت گرفتار نگه میدارد.
شرایط دشوار انسانی در غزه
فریدمن تأکید میکند که بیش از دو میلیون نفر در غزه، منطقهای که به دلیل درگیریها، سیاستهای محاصرهای و ضعف زیرساختها دچار بحران شدید شده است، زندگی میکنند. زنان و کودکان از جمله آسیبپذیرترین گروههای جمعیتی هستند که از محدودیتهای مهاجرتی آسیب میبینند. آنها اغلب به بهبود شرایط زندگی، دسترسی به منابع درمانی و فرار از خشونت نیاز دارند. با این حال، سیاستهای جاری چنین گزینههایی را از آنها سلب کرده و آنها را در شرایط وخیمتری قرار میدهد.
یکی از نکات مهمی که در این مقاله مطرح شده این است که تناقض در رویکرد کشورهای مختلف نسبت به مهاجرت نشاندهنده ناکامی در رعایت اصول انسانی است. در حالی که بسیاری از پناهندگان مناطق دیگر جهان از حمایت بینالمللی بهرهمند هستند، ساکنان غزه حتی از حقوق پایهای خود، یعنی جستجوی پناهگاه یا زندگی بهتر، محروم شدهاند.
مقایسه با سایر بحرانها و ریاکاری بینالمللی
فریدمن با اشاره به نقش نهادهای بینالمللی و کشورهای عربی در تداوم این بحران، تأکید میکند که برخلاف بحرانهای مشابه در سایر نقاط، جامعه جهانی نه تنها از مهاجرت داوطلبانه حمایت نمیکند، بلکه رویکردی تبعیضآمیز در قبال ساکنان غزه اتخاذ کرده است. در موارد دیگری، مثل بحرانهای سوریه و افغانستان، حرکت مردم به سمت کشورهای میزبان بهعنوان حقی برای حفاظت از پناهندگان تلقی شده است. در مقابل، ساکنان غزه علاوه بر اینکه با محدودیتهای شدیدی روبهرو هستند، اغلب مورد انگ یا تبعیض در رویکردهای بینالمللی نیز قرار گرفتهاند.
فریدمن اشاره میکند که ممنوعیت مهاجرت و محدودیتهای اعمالشده علیه ساکنان غزه نه تنها با اصول حقوق بشر در تناقض است، بلکه پیامدهای عمیقی برای صلح منطقهای در خاورمیانه در پی دارد. او استدلال میکند که چنین سیاستهایی باعث تشدید احساس درماندگی و خشم بین ساکنان غزه میشود.
پیامدهای انسانی و ضرورت بازنگری سیاستها
نویسنده در بخش پایانی مقاله خود تأکید میکند که جامعه جهانی باید بین جابجایی اجباری و انتخاب داوطلبانه مهاجرت تمایز قائل شود. به باور او، ممانعت از خروج افراد از غزه همچنین نقض آشکار حقوق بشر است و باز گذاشتن مسیرهای امن برای مهاجرت داوطلبانه تنها یک اقدام انسانی نیست، بلکه وظیفهای اخلاقی برای جامعه بینالمللی محسوب میشود.
او از تمامی بازیگران محلی و بینالمللی میخواهد استانداردهای دوگانه را کنار بگذارند و اجازه دهند کسانی که در پی زندگی بهتری هستند، از حق خود برای مهاجرت استفاده کنند. این اقدام نه تنها میتواند به تخفیف بحران انسانی در غزه کمک کند، بلکه فرصتی برای کاهش تنشهای منطقهای و بهبود شرایط صلح نیز خواهد بود.
انتهای پیام